۱۴۰۳ اسفند ۵, یکشنبه

نیروی تغییر، مریم رجوی : در لندن خطاب به آخوندها و مرتجعان گفتم، شما هر چه از تحقیر و ستم و سرکوب و شکنجه و کشتار در چنته داشتید، علیه زن ایرانی به‌کار گرفتید، اما به‌دست همین زنان آگاه و آزاد و رها بساط ستم شما برچیده خواهد شد.

نیروی تغییر، مریم رجوی : در لندن خطاب به آخوندها و مرتجعان گفتم، شما هر چه از تحقیر و ستم و سرکوب و شکنجه و کشتار در چنته داشتید، علیه زن ایرانی به‌کار گرفتید، اما به‌دست همین زنان آگاه و آزاد و رها بساط ستم شما برچیده خواهد شد.

مریم رجوی زنان نیروی تغییر هستند میتوان وباید 

زنان نیروی تغییرند

نیروی تغییر

می‌خواهم یادآوری کنم که در همین چارچوب و در همین دیدگاه و فرهنگی که گفتم، ۳۰سال پیش در اجتماع ایرانیان در ارلزکورت لندن اعلام کردم که: بشریت تنها در صورتی از شر پدیده شوم ارتجاع و بنیادگرایی خلاص می‌شود که زنان، نقش پیشتاز خود را در این کارزار جهانی به‌عهده بگیرند.
فکر می‌کنم که در این ۳۰سالی که گذشت درستی و دقت این حرف در منطقه ما و در جهان ما به اثبات رسید.
آن روز هم‌چنین خطاب به آخوندها و مرتجعان گفتم، شما هر چه از تحقیر و ستم و سرکوب و شکنجه و کشتار در چنته داشتید، علیه زن ایرانی به‌کار گرفتید، اما به‌دست همین زنان آگاه و آزاد و رها بساط ستم شما برچیده خواهد شد.
امروز، دختران شورشگر و قیام‌آفرین، این مظاهر اراده زن رزمنده ایرانی با شعار زن، مقاومت، آزادی، در برابر همه اجبارها ایستادگی می‌کنند. همان که همیشه گفته‌ایم:
نه به حجاب اجباری، نه به دین اجباری و نه به حکومت اجباری.
بله، زنان نیروی تغییرند.
مبارزه زن ایرانی تنها برای حق آزادی پوشش نیست. فراتر از آن حق شورش برای آزادی است که در بیانیه جهانی حقوق‌بشر نقش بسته است.
مردم ایران هر نوع دیکتاتوری اعم از شاه و شیخ را رد کرده‌اند و بی‌تردید انقلاب دموکراتیک مردم ایران پیروز می‌شود و جامعه‌یی بنا می‌شود مبتنی بر جدایی دین و دولت که شورای ملی مقاومت ایران از ۴دهه پیش پرچم آن را برافراشته است.

دوستان عزیز!
از تجربه زنان مقاومت برای شما گفتم.
در این سفر توفانی، از پنج دهه پیش تا به‌حال که با آنها همراه بوده‌ام، شخصاً به دفعات بی‌شمار با لحظه‌ها و احساس‌های متناقض مواجه بوده‌ام. از تلخ‌ترین آنها تا شیرین‌ترین‌شان.
از صف طولانی دختران شجاعی که همرزم من بودند، یا مسئول آنها بودم. و لحظاتی که خبر تلخ تیرباران، شکنجه و شهادت آن قهرمانان را از طریق رادیو و یا بیسیم‌های دشمن شنیدم.
لحظاتی که هیچ وقت از یاد نمی‌برم و هر بار آرزو کردم که‌ ای‌کاش جای آنها بودم.
و لحظه دیگر از یکی از مجاهدان قتل‌عام شده است که با مورس به یارانش گفته بود: من زهرا خسروی هستم بیست دقیقه وقت داده‌اند که وصیتنامه بنویسم می‌خواهند اعداممان کنند. او خواسته بود که سلامش را به ما برسانند.
یکی دیگر از این لحظات آخرین تماسم با زهره قائمی فرمانده قهرمان اشرف در روز قتل‌عام ۵۲مجاهد در سال ۱۳۹۲، توسط مزدوران خامنه‌ای بود.
در آن موقع که پاسداران به اشرف سرازیر شده بودند، او بسیار آرام و مسلط خبر حمله را به من داد و گفت پاسداران خامنه‌ای به اشرف حمله کرده‌اند و الآن جلوی در ساختمان هستند. ناگهان تلفن قطع شد. من نگران و مضطرب بودم و مجدداً زنگ زدم. یکی از برادران گوشی را برداشت و به سختی گفت: من مجروح هستم و زهره شهید شد.
آیا این لحظات فراموش می‌شود؟ هرگز.

از آن پیش‌تر، روزی که آخرین جملات صبا را شنیدم؛ که گفت: تا آخرش می‌ایستیم. تصویر او هیچ‌گاه از ذهنم نمی‌رود.
و آ‌ن روزها که اشرف‌نشانها در همه جای جهان برای شکستن محاصره اشرف، به اعتصاب غذا دست زدند. می‌دیدم که آنها قطره قطره آب می‌شوند و حالا که هر کدامشان را می‌بینم آن روزها در ذهنم تکرار می‌شود.
آن لحظاتی که دختران شورشگر را در قیامهای ایران می‌دیدم که به‌رغم جراحت و تهدید دستگیری، خیابان‌ها را تسخیر می‌کردند.
به‌تازگی سارا یک عضو کانون شورشی، برایم نوشته بود چند ساعت دیگر به زندان می‌روم و نمی‌دانم چه می‌شود ولی می‌دانم که تعهدم را به‌عنوان یک زن مجاهد خلق هرگز فراموش نمی‌کنم. این لحظات برایم خیلی سخت بوده و هست. اما من بلافاصله اثر احیاگر آنها را در مردم ایران و در جنبش پیشتاز آنها دیده‌ام.
اما لحظات شیرین و پرامید برای من، وقتی است که نبرد بی‌امان و مصمم دختران و خواهرانم را در مسیر طولانی این مبارزه می‌بینم. به‌خصوص وقتی عبور آنها از تنگه‌های سخت فرهنگی و ایدئولوژیک و پیروزی آنها بر ناباوریها را شاهد هستم.
با خودم می‌گویم ای‌کاش می‌توانستم شکوه این لحظات را به‌تصویر بکشم. صف طولانی زنانی که بارها و بارها تغییر و تولد و انقلاب‌شان را به‌چشم دیده‌ام. که چطور به قله‌های رهایی صعود می‌کنند.
آنها که هر وقت به مانع و سد برمی‌خورند، می‌جنگند و می‌گویند رمز عبورمان این است که: می‌توان و باید.
هم‌چنین لحظات شیرین برای من زمانی است که شما دوستان مقاومت را می‌بینم که زیر موج حملات و شیطان‌سازی رژیم ایستادگی می‌کنید و دست از حمایت نمی‌کشید. در مقابل تک‌تک شما احساس عمیق خضوع و قدردانی دارم.
اگر چه آخوندها جامعه ما را نابود کرده‌اند، اما باور دارم که با این گنجینه عظیم انسانی که اشاره کردم، می‌توان همه چیز را به‌سرعت ساخت، می‌توان اعتمادهای خیانت‌شده را بازیافت و باورهای از دست‌رفته را احیا کرد. و این تعهد من به همه شماست و این تعهد من و ما به مردم ایران است.
خواهران عزیزم!
از این‌جا که رفتید به فرزندانتان، به دخترانتان و به مادرانتان در مورد راز این مقاومت بگویید. از آن‌هایی بگویید که از مسیرهای سخت و پرخطر گذشتند، در تعقیب و گریز جنگیدند اما میدان را ترک نکردند، کسانی که ترجیح دادند ایستاده بمیرند تا بر زانوان خود زندگی کنند. بگویید که آنها از همه چیز خود گذشتند، تا به ما بگویند حاضریم، هستیم و می‌جنگیم برای آرمانمان، آرمان آزادی و برابری، برای همه مردم ایران و برای صلح و امنیت در منطقه و تمام جهان.

برگرفته از سایت مریم رجوی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر