سعید ساهسوندی ساگرد جلاد اوین همان است که در اوج قتل عام عفو وبه خارج اعزام شد واز منابع سپاه پاسداران شد.
شاکرد جلاد اوین که در پرگارآیت الله بی بی سی برای ملاها خط رسم میکند بریده ،خائن ومنبع سپاه تروریستی قدس است
روی لینک های زیر کلیک کنید وبیشتر بدانید لجنپراکنی مجدد شاگرد جلاد اوین علیه مجاهدین در محضر آیتالله ...
سعید شاهسوندی کارت سوخته وزارت اطلاعات تواب شکنجه گر ...
برای شناخت سعید شاهسوندی و صحت افشاگریهای مقاومت ایران در مورد این مزدور، تنها توجه به واقعیتی که در جریان کشتار زندانیان مجاهد در سال۶۷، منتظری (در موضع قائممقام ولی فقیه نظام)، در یک جلسه خصوصی، خطاب به هیئت قتل عام مجاهدین، بر آن انگشت گذاشت، کافی است:
«به نظر من این [اعدام زندانیان در سال۶۷] یک چیزی است که [وزارت] اطلاعات روش نظرداشت و سرمایهگذاری کرد. و شخص احمد آقا، پسر آقای خمینی هم، از سه چهار سال قبل هی میگفت ”مجاهد از اون روزنامه خونش، و از مجله خونش، و از اعلامیه خونش، همه را باید اعدام کرد”» (کلیپ صوتی صحبت آقای منتظری با هیئت مرگ زندانیان مجاهد در سال۶۷)
در بحبوحه چنان هیستری و کینهورزی سبعانه خمینی، قضائیه، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعاتش که در آن هر کس که «حتی در ذهن» از مسعود رجوی حمایت و یا خودرا هوادار مجاهدین خلق بداند، مرتکب «بزرگترین جرم» و عبور از «سرخترین مرز نظام» شده و باید به چوبه های دار سپرده شود، سوار کردن یک زندانی در هواپیما و اعزام او به خارجه، تنها مبین سه حقیقت تردیدناپذیر است:
اول، نشان دهنده عمق تضاد ماهوی بین فاشیسم مذهبی با اسلام بردبار مجاهدین است که اصلی فرعی بودن تمامی تضادهای دیگر، تنها با عبور از این نقطه صورت بندی واقعی خود را پیدا میکند.
دوم، بیانگر میزان وحشتی است که «ولایت مطلقه فقیه» خونریز حاکم از ناحیه بدیل خود بصورت مادی احساس می کند.
و سوم اینکه شرکت در کشتار مجاهدین برای این نظام جرار، تنها معیار ملموس برای سنجش میزان ندامت هر فرد و جریان و پذیرش آن در جبهه جنایت و قتلعام است.
عزت شاهی (معروف به عزتالله مطهری)،
از شکارچیان کهنهکار مجاهدین در کمیتههای خمینی، درمورد تلاش سعید شاهسوندی برای عرضه خود به نظام ولایت فقیه، بر همین حقایق انگشت گذاشته است. او خلاصه وقایع منجر به اعزام شاهسوندی از سوی فاشیسم مذهبی ولایت فقیه به خارجه، را «تن دادن او به هر کثافتکاری»، حتی براساس معیارهای یک دژخیم، عنوان کرده است:
« [سعید شاهسوندی] توی قضیه مرصاد که آمد، زخمی شد، داشت میمرد، بچهها گرفته بودنش، هی میگفت ”من را نکشید”، ”من را نگهدارید”، ”من را بچههای اطلاعات، کارم دارند”، ”فلان دارند”، ”بهمان دارند”. از اون ورم بهخاطر اینکه زنده بماند، هر کثافت کاری کرد! بعد هم آمد اینجا، بچههای سپاه آمدند رویش کار کردند، مثلا منبع اش کردند! بعدش منبع هم، بشکه شد! خلاصه این منبع باعث شد که، بهش گفتند خب حالا تو، چون به اونها [مجاهدین] هم بد میگفت، گفتند تو برو اونجا افشاگری کن بر علیه اینها [یعنی علیه مجاهدین] البته خودش این پیشنهاد را داده بود، لذا اینها آزادش کردند رفت اروپا که بر علیه اونها [مجاهدین] حرف بزند، از همون اولی که رفت هم بر علیه اینها حرف میزند…» (تلویزیون افق، وابسته به نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران، ۱۶خرداد۹۸)
سعید شاهسوندی خود نیز از قول لاجوردی بر همین «کثافتکاری هایش» با دژخیمان وزارت اطلاعات، اینطور انگشت می گذارد:
«یک روز در سلول باز شد، در سلولی که سر بند بود، بند ۵۰۰ کمیته مشترک! در بند، در سلول، چون اون موقع تعدادی ما، ۶نفر یا ۷نفر تو اون سلول بودیم، در سلول باز شد، لاجوردی بود! بچه ها همه بلند شدند، وایسادند ولی حالا… من نشستم و پاهام هم دراز بود، و چون پاهام هم درد میکرد! خیلی عصبانی شد، و یه فحش داد به من، بعد هم گفت که: ”تو همون موقع هم با ساواک همکاری کردی، الان هم با اینا همکاری می کنی!” یعنی مثل اینکه خودش رو جدای اینا می دونست، اینا یعنی مقامات ”اطلاعات جمهوری اسلامی”» (سعید شاهسوندی در کلاب هاوس وزارتی، شهریور۱۴۰۰)
سالها بعد از افشاگری مقاومت ایران، عباس سلیمی نمین یک دژخیم اطلاعاتی دیگر رژیم نیز در خبرگزاری فارس سپاه پاسداران تروریست، سعید شاهسوندی را «یکی از نیروهای برجسته» نظام در خارج کشور معرفی می کند:
«شاهسوندی را بعنوان یک سرباز معمولی به میدان فرستاده بود، ترکش به پای شاهسوندی برخورد کرد و پای او دچار آسیب شد اما نمرد و اکنون به عنوان یکی از نیروهای برجسته است که در مخالفت با سازمان کار میکند» (خبرگزاری سپاه پاسداران، ۵مرداد۹۹)

علت رسیدن به چنین سطحی از خدمتگزاری برای فاشیسم مذهبی ولایت فقیه، اصلا چیز پنهان و پوشیده ای نیست و بسیار عیان تر از آن است که سعید شاهسوندی قادر به حاشا کردن آن باشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر