۱۴۰۲ مرداد ۴, چهارشنبه

فروغ جاویدان واقعاً چه بود؟

 فروغ جاویدان واقعاً چه بود؟

فروغ جاویدان...
فروغ جاویدان...

شاید دور از واقعیت باشد که طی ۳دهه‌ٔ گذشته، کسی یا نیرویی در صحنه‌ٔ سیاسی ایران باشد و چیزی درباره‌ٔ عملیات «فروغ جاویدان» نشنیده، نخوانده و ندیده باشد. عملیاتی که از جانب ارتش آزادیبخش ملی ایران با محوریت مجاهدین خلق در مرداد ۱۳۶۷ انجام شد. عملیاتی برق‌آسا که بلافاصله پس از پذیرش قطعنامه‌ٔ ۵۹۸ توسط خمینی، صورت گرفت.

 

نگاه به فروغ جاویدان از منظرهای متفاوت

در این ۳۵سال انبوهی مطالب نوشتاری، گفتاری و تصویری از جانب مجاهدین خلق، اضداد مجاهدین، تبلیغات نظام ملایان [با بیشترین مطالب] و برخی تحلیل‌گران سیاسی انتشار یافته است.

از آنجا که عملیات فروغ جاویدان واقعاً یک کنش سریع، ویژه و خلاف عرف عملیات‌های کلاسیک جنگی بود، حتماً که فهم سیاسی و تاریخیِ آن از منظرهای متفاوت، تحلیل‌های گوناگون و سپس نتیجه‌گیری گوناگون به‌دست می‌دهد. به همین سبب در این یادداشت قصد داریم به بررسی این منظرهای متفاوت درباره‌ٔ فروغ جاویدان، واقعیت و آثار آن در پاسخ به این پرسش که «فروغ جاویدان واقعاً چه بود»، بپردازیم.

 

اگر کلیه‌ٔ مطالب تولیدشده در این ۳۵سال را گردآوریم و بر اساس مواضع طرفین دسته‌بندی کنیم، شامل این منظرهای نگاه به فروغ جاویدان می‌شوند:

ــ نگاه تحلیلی دستگاه تبلیغاتی نظام ملایان: یک خودکشی نظامی ــ سیاسی به‌دلیل وابستگی به بعثی‌های عراق. تجاوز به خاک کشور اسلامی با کمک بیگانگان و استکبار جهانی. کشتن سربازان و پاسداران کشور.

ــ نگاه تحلیلی اضداد مجاهدین[به‌طور خاص در خارج کشور]: همراهی با تجاوزکاران به ایران و کشتن سربازان وطن.

ــ نگاه توجیه‌کننده‌ٔ قتل‌عام زندانیان سیاسی[هم تبلیغات نظام ملایان، هم هم‌زبانان با آن در بیرون نظام]:

اولی: با خبر این عملیات، زندانیان شورش کردند که به آنها بپیوندند!

دومی: این عملیات باعث انتقام‌گیری خمینی از زندانیان سیاسی و قتل‌عام آنها شد.

ــ نگاه تحلیلی مجاهدین خلق و طیف متحد آنان: عملیاتی با ویژ‌گیِ پاسخ به یک ضرورت و «لحظه‌ٔ تاریخی».

 

۲نگاه در تعیین‌تکلیف قاعده‌ٔ یک مثلث

هر ناظر بی‌طرفی با کندوکاو در این ۴نگاه، درمی‌یابد که در واقع دو نگاه بیشتر نیستند؛ ۳نگاه نخست، هر چقدر هم که در یک اتاق فکر با هدف مشترک نباشند، در مواضع‌شان درباره‌ٔ ماهیت فروغ جاویدان، با هم هم‌سو و هم‌نگاه هستند. این ۳نگاه، ۲حرف مشترک و مشخص دارند:

می‌گویند ارتش و سپاه در جنگ ۸ساله از میهن دفاع می‌کردند و مقابله با آن‌ها، دشمنی با ایران است.

می‌گویند اگر مجاهدین خلق عملیات فروغ جاویدان را نمی‌کردند، زندانیان سیاسی هم قتل‌عام نمی‌شدند.

بنابراین از ماده‌ٔ مشخص این ۲حرف و نگاه مجاهدین خلق درباره‌ٔ فروغ جاویدان، یک مثلث پدید می‌آید که قاعده‌ٔ آن «جنگ ۸ساله» و ۲ضلع دیگرش «فروغ جاویدان» و «قتل‌عام زندانیان» هستند. پس اگر قاعده‌ٔ مثلث یعنی جنگ ۸ساله نمی‌بود، ۲ضلع دیگر موضوعیتی نداشتند. پس اگر قاعده‌ٔ این مثلث تعیین‌تکلیف شود، معلوم خواهد شد که علت تشکیل ارتش آزادیبخش ملی و سپس عملیات فروغ جاویدان، واقعاً چه بود.

 

رابطه‌ٔ متقابل ماهیت جنگ با نیروهای پیش‌برنده‌ٔ آن

هر ناظر بی‌طرفی با گذشت ۳۵سال از پایان جنگ خمینی و عراق، با وجود هزاران سند از اعترافات مقامات و خودی‌های نظام و تحقیقات بیرون نظام، گواهی می‌دهد که این جنگ از خرداد ۱۳۶۱ فقط یک‌جانبه و تجاوزکارانه با شعار «فتح قدس از طریق کربلا» بوده است. آتش‌بسی که خمینی در ۲۷تیر ۱۳۶۷ از روی ناچاری و تحمیلی و زهرآلود، پذیرفت، دقیقاً در تابستان سال ۱۳۶۱ میسر بود و طرف عراقی هم تعهد به الزامات آن را پذیرفته بود.

ادامه‌ٔ آن جنگ هیچ مشروعیت جغرافیایی، نظامی، سیاسی و ملی نداشته و به‌مدت ۷سال، منافع ملی ایران را با خسارات فوق‌تصور، برباد داده است. ادامه‌ٔ این جنگ توسط ارتش و سپاه تحت فرمان تجاوزطلبانه‌ٔ خمینی، خیانت به منافع ملی ایران و مردم و سرمایه‌های انسانی و مالی کشور بوده است. جنگی که با زمینه‌چینی‌هایش توسط خمینی و تبلیغات برون‌مرزی‌اش، ۲خصلت مشخص داشت: قدرت‌پرستانه / صدور تجاوز و ترور.

بنابراین از خرداد ۱۳۶۱ به بعد، هر نیروی ایرانی و غیرایرانی که تلاش برای متوقف کردن و پایان دادن این جنگ ضدمیهنی را داشته، در خدمت منافع ملی ایران و سرمایه‌های انسانی و مالی کشور بوده است. در آن ۷سال، هزاران افشاگری و روشنگری علیه آن جنگ تجاوزکارانه صورت گرفت و تمامیت ارتش و سپاه در جریان این افشاگری‌ها و روشنگری‌ها قرار داشتند. از خرداد ۱۳۶۱ به بعد، هیچ عذری برای خدمت به قدرت‌پرستی و تجاوزطلبیِ جغرافیایی خمینی با شعار «فتح قدس از کربلا» از جانب ارتشیان و سپاهیان ولی‌فقیه موجه نبود و نیست و پرونده‌ٔ این جنایت هنوز باز است.

بنابراین با نامشروع بودن جنگ از خرداد ۱۳۶۱ به بعد، ارتش و سپاه تحت فرمان خمینی در حال جنایت و تجاوز علیه مردم ایران و عراق بودند. درست عین ارتش هیتلر با فرماندهان و کادرها و نیروهایش در تجاوز به همسایگان و دیگر کشورها و نیز قتل‌عام‌ها در اردوگاه‌ها.

 

«سرباز وطن» را چه به «فتح قدس از طریق کربلا»؟

به اینجا که می‌رسیم، از مدعیان عملیات فروغ جاویدان که می‌گویند مجاهدین با دشمن ایران همکاری کردند و از توجیه‌کنندگان قتل‌عام زندانیان سیاسی که آن قتل‌عام را به فروغ جاویدان ربط می‌دهند، باید پرسید شمایان از خرداد ۱۳۶۱ به بعد، چه نقشی برای خمینی و ارتش و سپاهش در استمرار جنگ با آن‌همه جنایت زیر شعار رفتن به قدس از طریق کربلا قائلید؟ سربازی که دنبال گرفتن کربلا و رفتن به قدس بوده، در خدمت منافع ملی و زندگی مردم ایران است؟ شما یک فعالیت مشخص داخلی و بین‌المللی از خودتان برای پایان دادن به آن جنگ تجاوزکارانه ارائه کنید. وقتی عقلانیت و شعور سیاسی در تشخیص منافع ملی نیست، شوونیست سینه‌چاک و خدمت‌گزار دیکتاتور حاکم می‌شود.

 

قتل‌عام زندانیان چه بود؟

نابودسازی زندانیان سیاسی، یک تصمیم استراتژیک در گنجه خوابانده‌ٔ خمینی بود. کتاب‌های خاطرات زندانیان سیاسی گواهی می‌دهند که این تصمیم در اواخر سال ۱۳۶۶ گرفته شده بود. منابع متعدد برای تحقیق پیرامون قتل‌عام تابستان ۶۷ به‌وفور یافت می‌شوند. کافی‌ست فقط به یک توئیت از مورگان اورتگاس، سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا، به‌تاریخ ۲۱جولای ۲۰۲۰ / ۳۱تیر ۱۳۹۹ توجه کنیم که نشانی شروع کار هیأت مرگ منصوب خمینی را برای اجرای قتل‌عام زندانیان سیاسی داده است:

«۱۹ژوئیه ۱۹۸۸ (۲۸تیر۱۳۶۷) سالگرد شروع به‌اصطلاح "کمیسیونهای مرگ" در ایران است. به حکم خمینی این کمیسیون‌ها هزاران زندانی سیاسی مخالف را به‌طور غیرقانونی اعدام یا طبق گزارش‌ها دچار ناپدیدسازی اجباری کردند. رئیس فعلی دادگستری ایران و وزیر دادگستری فعلی هر دو به‌عنوان اعضای سابق این "کمیسیونهای مرگ" شناخته شده‌اند».

 

رابطه‌ٔ فروغ جاویدان با «لحظه‌ٔ تاریخی»

با این حساب، می‌رسیم به پاسخ عنوان مقاله. هدف از تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران شکستن طلسم جنگ‌طلبیِ تجاوزکارانه‌ٔ خمینی و برقراری صلح در راستای سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیهی بوده است. هدف از انجام عملیات فروغ جاویدان به‌عنوان یک ضلع مثلث یاد شده، پاسخ به یک لحظه‌ٔ نادر تاریخی بود که اتحاد ارتجاع و استعمار می‌خواست سرنوشت ارتش آزادیبخش ملی ایران با محوریت مجاهدین را به آن جنگ بچسباند و آن راه‌حل را از سر راه بردارد.

آثار استراتژیک عملیات فروغ جاویدان اثبات نمود که با تغییر دولت عراق و حتی با استقرار نیروهای آمریکا در عراق، مسیر و هدف و سرنوشت مجاهدین هیچ ربطی به مسیر و سرنوشت دولت عراق و جنگ میان او و خمینی نداشته است.

واکنش‌های دیوانه‌وار و مستمر این ماه‌ها و هفته‌های اتاق فکر نظام ولایی در قبال نقش مجاهدین در قیام‌های ایران، گویای به‌قول مجاهدین «بیمه‌نامه‌ٔ فروغ جاویدان» برای ادامه‌ٔ حیات سیاسی و تاریخی آن‌هاست.

می‌ماند تعریف و مفهوم «لحظه‌ٔ تاریخی» و سرنوشت‌ساز بودن تشخیص دادن یا ندادن آن توسط یک دولت یا نیروی سیاسی. پیوست مقاله، شرح این تعریف و مفهوم است.

 

پیوست:

لحظه‌ٔ تاریخی چیست؟

«لحظه‌ٔ تاریخی» مربوط به مردمان و ملت‌های عام جهان نیست. «لحظه‌ٔ تاریخی»، دق‌الباب کردن ندایی خطاب به دولت‌ها، احزاب، سازمان‌ها، پیشتازان و پیش‌آهنگان دست‌اندرکار رقم زدن سرنوشت خلق‌ها و جوامع است.

«لحظه‌ٔ تاریخی»، حرکت یک نقطه بر روی خطی ممتد و ادامه‌دار نیست که به‌دلخواه‌مان همراهش شویم و آن را انتخاب کنیم.

«لحظه‌ٔ تاریخی»، ظهور برق‌آسای زنگ زمان برای پاسخ به مسؤلیتی است که ندای مستمر می‌دهد «بودن یا نبودن؟ مسأله این است!».

«لحظه‌ٔ تاریخی» یک رویکرد نادر سیاسی و الزاماً آرمانی است که با ضرورت ناگزیر آزادی، پیوندی ناگسستنی دارد.

«لحظه‌ٔ تاریخی» هرگز با کمیت‌ها، دارایی‌ها، کمبودها، تخصص‌ها و محدودیت‌ها کاری ندارد، بلکه پاسخ «آری» یا «نه» را می‌جوید تا سرنوشتی را ـ خوب یا بد ـ ورق بزند و باقی سطرهایش را بنویسد، در تاریخ ثبت کند و برود. از این روی «لحظه‌ٔ تاریخی»، لحظه‌ٔ موعود یک انتخاب است.

«لحظه‌ٔ تاریخی» به‌معنی پاسخ دادن به شرایط مشخص برای تضمین پیروزی هم نیست؛ بلکه پاسخ به مسؤلیتی است که در قبال اصلی‌ترین ارزش و موضوع سرنوشت‌ساز سیاسی ـ اجتماعی ـ آرمانیِ مربوط به آینده باید داده شود؛ حتا به قیمت شکست سیاسی یا نظامی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر