۱۴۰۲ مرداد ۴, چهارشنبه

«فروغ جاویدان»، پاسخی فداکارانه به یک ضرورت تاریخی

 «فروغ جاویدان»، پاسخی فداکارانه به یک ضرورت تاریخی

عملیات کبیر فروغ جاویدان
عملیات کبیر فروغ جاویدان

عملیات فروغ جاویدان از آن شگفتی‌هایی است که ابعادش هنوز آن‌چنان‌که سزاوار است، واشکافی نشده است. به این عملیات از جنبه‌های گوناگون می‌توان نگریست آنچه در این یادداشت کوتاه مورد مداقه قرار می‌گیرد، از منظر یک مسئولیت‌شناسی تاریخی است. رهبری، کادرها و اعضای مجاهدین در آن مقطع حساس تاریخی به این مسئولیت پاسخ داده‌اند.

این پاسخ فارغ از هر نتیجهٔ نظامی مفروض بوده است. وانگهی یک نیروی انقلابی در پاسخ به یک ضرورت تاریخی هرگز به چرتکه‌اندازی و محاسبه‌گری از نوع تاجر پیشهٔ آن نمی‌نشینند.

امروز ما وقتی به تحلیل وقایع منتج به کودتای ننگین ۲۸مرداد ۱۳۳۲ می‌نشینیم، هرگز رویکرد حزب توده را در مواجهه با این کودتا نمی‌بخشیم؛ زیرا این حزب از سازمان افسران و کادرهای نظامی برخوردار بود و می‌توانست روند کودتا علیه دکتر محمد مصدق را معکوس نماید.

 

یک تصمیم‌گیری خطیر

بورژوازی همزاد ارتجاع در تبلیغات زهرآگین خود چنین می‌نماید که گویا رهبری مجاهدین عامدانه دست به‌عملیاتی زده است که فرجام نظامی آن در یک تعادل‌قوای نابرابر از پیش معلوم بوده و به‌قول آنها «مجاهدین را به کشتن داده است!».

بازخوانی سخنان مسعود رجوی در نشست توجیه عملیات فروغ جاویدان ما را به یک وظیفه‌شناسی عمیق راه می‌نماید که فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در آن روزها به اتم وجه از آن برخوردار بوده است:

کسی که رهبری یک تشکل را به عهده داشته باشد، می‌داند که دل‌کندن از این سرمایه چقدر سخت است و به‌طور معمول اهل ریسک‌کردن بر روی آن نخواهد بود. بسیاری از محافظه‌کاریها و ریسک‌ناپذیریها در بسامدهای سیاسی ناشی از آن است که رهبران اهل قیمت دادن نیستند. مسعود رجوی در تصمیم‌گیری برای عملیات فروغ جاویدان نخستین کسی است که قیمت را از جانمایهٔ خود می‌پردازد. در سخنان او دقت کنیم:

«... شما‌، تک‌تک شما‌، چه آنهایی که قبل از سال۵۰ و چه آنهایی که از زندانهای شاه با یکدیگر همرزم و هم سنگر بودیم‌، چه آنهایی که در زمان حکومت خمینی به سازمان پیوستید‌، چه آنهایی که امروز از این یا آن کشور آمده‌اید و چه آنهایی که در بین راه‌، در محورها و شهرهای مختلف به ما خواهند پیوست‌، آری‌، شما را من به‌سادگی پیدا نکرده‌ام‌، تک‌تک شما را از پس هفت دریای خون و راهی چند ساله ـ که آن را با کفش و کلاه آهنین طی کردیم ـ از لابلای انبوه ابتلائات‌، نشیب و فرازهای سیاسی و انبوه بالا و پایینی‌های زمان‌، به مثابهٔ رشیدترین‌، قهرمان‌ترین‌، جانان‌ترین‌، شکوفاترین و آگاه‌ترین فرزندان خلق ایران‌، پیدا کرده‌ام. اگر بهتر از شما و ارزشمندتر از شما می‌بود و اگر ستودنی‌تر از شما می‌بود‌، حتماً در جای دیگر تشکلش را می‌دیدیم. پس یک گنجینهٔ عظیم و تاریخی و بزرگ و در بعضی موارد چه بسا غیرقابل جانشین‌سازی‌، گرانتر از همهٔ مال التجاره‌های موجود در عالم‌، ذی‌قیمت‌تر‌، زیباتر‌، تحسین‌برانگیزتر‌، این جا هست که من می‌بایستی در این تصمیم‌گیری یک بار دیگر از تک‌تک جواهرات بی‌همتای این گنجینه دل بکنم...».

بنابراین او واقف است که دارد با این عملیات بر سر موجودیت سازمانی خود ریسک می‌کند اما پاسخ به ضرورت تاریخی، اهمیتی بسا فراتر از اندیشیدن به سازمان و تشکیلاتی دارد که او آن را با خون جگر به دست آورده است.

«اگر که مجاهدین به خدا و به خلق و تاریخ و به سرنوشت تابان و شکوفان خلق قهرمان ایران‌، بعد از این همه رزم و رنج‌، بعد از این همه خون و فدا‌، پاسخ نگویند‌، چه کسی پاسخ خواهد گفت؟ بنابراین فقط یک جمله می‌گویم و می‌گذرم؛ نه خطاب به شما‌، خطاب به خدا و خطاب به خلق و تاریخ:

بار خدایا! شاهد باش‌، شاهد باش که تمامی سرمایه‌مان را که محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست‌، تقدیم تو و خلقت کردیم. إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم».

 

پیشی گرفتن از جبرهای تاریخی

در انجام چنین عملیاتی، نتیجه و پیش‌بینی دست‌آوردهای نظامی در درجهٔ بعدی اهمیت قرار دارد. امروز کانون‌های شورشی و قیام‌آفرینانی که به جنگ با پاسداران و نیروهای انتظامی در خیابانهای ایران می‌شتابند، هرگز از خود نمی‌پرسند آیا از پس این شریران برخواهند آمد یا نه؟ اگر دچار این حسابگری شوند، نمی‌توانند قدم از قدم بردارند. در تصمیم‌گیری برای عملیات فروغ جاویدان نیز نفس پاسخ به ضرورت تاریخی اهمیت داشت نه نتیجهٔ نظامی عملیات. به‌قول مسعود رجوی:

«نتیجهٔ عملیات البته فراتر از همهٔ محاسبات معمول‌، به اراده و مشیت خدا برمی‌گردد‌، اما تا آنجایی که به ارتش آزادیبخش ملی ایران و به مجاهدین خلق ایران برمی‌گردد‌، پیشاپیش نتیجه را ـ هر چه که باشد ـ به تک‌تک شما و به خلق قهرمان ایران تبریک می‌گویم».

امروز که گردو‌خاک‌های مسموم فرو نشسته و بورژوازی همزاد ارتجاع بیش‌از‌پیش طرد و افشا گردیده، به‌وضوح می‌توان دریافت که عملیات فروغ جاویدان یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر، یک پیشی گرفتن از جبرهای تاریخی و فداکاری ستودنی بود. اگر ارتش آزادیبخش ملی ایران بعد از سرکشیدن جام‌زهر آتش‌بس توسط خمینی، عملیات فروغ جاویدان را که ادامه نبرد اصلی مردم و مقاومت ایران با رژیم ضدبشری است، انجام نمی‌داد، در همان دامی می‌افتاد که خمینی پس از آتش‌بس برای آن تدارک دیده بود تا سلاح صلحی را که مجاهدین و ارتش آزادیبخش جام‌زهرش را به خوردش دادند، بر سر خودشان خراب کند. و صحنه را این‌گونه وانمود نماید که گویی ارتش آزادیبخش تاکنون زائده و دنبالهٔ جنگ بین ایران و عراق بوده و با پایان این جنگ، به بن‌بست رسیده است. بنابراین فروغ جاویدان محصول یک انتخاب درست و پاسخ دقیق به یک سرفصل تاریخی بود.

همان‌طور که در آغاز این یادداشت اشاره کردیم، بسیاری از جنبش‌ها در این لحظات تاریخی، به جای تصمیم درست، در جهت معکوس تصمیم گرفته و برای همیشه از گردونه‌ٔ تکامل حذف شده‌اند. تصمیم برای سرنوشت یک جنبش، در ظرف چند ساعت، تنها از نادر رهبرانی برمی‌آید که برای فدا کردن همه چیز در راستای آرمان آزادی بارها امتحان پس داده باشند؛ آنانی که در بزنگاه به جای خود و منافع صنفی و گروهی، خلق خویش، شرافت آرمانی، و ماندگاری و روسپیدی تاریخی را برمی‌گزینند.

تاجرپیشگی سیاسی و تاجرپیشگان سیاسی نمی‌توانستند دست به چنین تصمیمی بزنند. ریسک‌پذیری شجاعت، فداکاری و پاکبازی می‌خواهد. تأکید می‌کنیم پاکبازی، یعنی پرداختن دار و ندار و یک لحظه فکر نکردن به عواقب آن. تنها رهبرانی می‌توانستند به چنین ضرورت‌های تاریخی پاسخ بدهند که به اندازه سر سوزنی به خود و منافع سازمانی خویش فکر نکنند؛ بلکه به این بیندیشند که کدام اقدام ضروری است و اگر انجام نشود، خلق ما یک دوران تاریخی را از دست خواهد داد و به همان تناسب دشمن ما فرصت بیشتری به دست خواهد آورد تا بیشتر شلاق بزند و تیرباران کند و ثروت‌های ملی ایران را به تنور ماجراجویی‌های جنگی خود بریزد.

 

عملیات سرنگونی

امروز بیش‌از‌پیش صحت و اصالت آن تصمیم‌گیری تاریخی برای انجام عملیات فروغ جاویدان را درمی‌یابیم. فروغ جاویدان تکانه‌های شدیدی در نظام آخوندی ایجاد کرد. سرنگونی‌اش را در چشم‌انداز قرار داد. از امروز تا زمان سرنگونی، عملیات فروغ جاویدان برای رژیم معادل کابوس سرنگونی است و خواهد بود. نتیجهٔ نظامی فروغ جاویدان را باید در گل‌دادن پیاپی قیامهای آتشین بر خاک ملتهب ایران دید.

اکنون و در روند آخر نبرد سرنوشت‌ساز، این ارتش آزادیبخش است که با کانون‌های شورشی برخاسته است تا کار دیو فرتوت را یک‌سره نماید. یکی باید برود و یکی باید بیاید.

با این تلقی، فروغ جاویدان، عملیاتی است که در ۳مرداد ۱۳۶۷ آغاز شد و بی‌گمان با سرنگونی خلافت خامنه‌ای به نتیجهٔ قانونمند و شایستهٔ خود خواهد رسید.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر