۱۳۹۶ شهریور ۱۱, شنبه

آن عاشقان شرزه به بهانه سالگرد ۱۰ شهریور ۹۲- محمود معیری

آن عاشقان شرزه به بهانه سالگرد ۱۰ شهریور ۹۲- محمود معیری 

پنجمین سالگرد کشتار ۱۰ شهریور۹۲ بهانه‌ای شد تا با یادآوری آن حماسه و حماسه‌سازانش، تجدیدعهدی با آن شیران شرزه کرده و ادامه‌دهنده راه و یادشان باشم.
هدف دشمن از آن شبیخون دزدانه و جنایت‌کارانه این بود که کسی زنده از اشرف خارج نشود و پرونده این سنگر پایداری و شرف در پوشیده‌ترین صورت بسته‌شده و با بندوبست‌های بین‌المللی، خون مجاهدان دلیر آن پایمال شود. اسباب کار نیز برایش فراهم بود؛ اما همت و اراده سترگ مجاهد خلق را بنگرید که از چیزی که به‌ظاهر ضربه می‌نمود، فرصتی مبارزاتی ساخت و در پرتو حقانیت آن خون‌های پاک، آن‌چنان تهاجمش به دشمن پلید را بالا برد که آمران آن جنایت اصلاً حسابش را نمی‌کردند. نیروی تروریستی قدس ولی‌فقیه ارتجاع با آن دبدبه و کبکبه و حساب‌وکتاب‌های توطئه‌گرانه که برای حمله به اشرف کرده بود، ازقضا از جایی خورد که فکرش را نکرده بود. از میان آن «لشکر فدایی اشرف» شاهدانی باقی مانده‌بودند تا گواه پایداری صحنه‌های رزم آن سرداران سربدار باشند و آن جنایت هولناک را افشا کنند.
زبانم از بیان صحنه‌های شهادت مظلومانه مجاهدین در اشرف در آن صبح خونین قاصر است. کشتن امدادگری که مشغول رسیدگی به جراحت مجروحان بود و قتل‌عام مجروحانی که در همان نقطه در انتظار مداوا بودند وجدان هر انسانی را جریحه‌دار می‌کند. کما اینکه کشتن اسیران دستبند‌خورده‌ای که هیچ قدرت دفاعی از خود نداشتند، بیانگر زبونی و ترس و وحشت آدمکشان بود و نیز نشان از حدی از سبعیت و وحشیگری دارد که آن را فقط باید در رژیم آخوندی سراغ گرفت.
اسیر کردن و سپس کشتن افراد غیرمسلح که هیچ‌گونه وسیله دفاعی در اختیار نداشتند، نه‌تنها هیچ ارزش نظامی نداشت که کاری پست، شنیع و ضد انسانی است. در افلاس سرکردگان سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس همین بس که این کار بزدلانه را پیروزی جلوه می‌دادند طوری که آن را معادل به‌اصطلاح مرصاد آخوندی تلقی کردند. واقعاً مسخره است نظامی که به داشتن شهر موشکی و ده موشکی و … به خود می‌بالد چگونه وقتی به مجاهدین بی‌سلاح و بی‌دفاع می‌رسد این‌طور ذلیل و زبون می‌شود و از اسیر دست‌بسته آن‌ها نیز این‌گونه در وحشت می‌افتد طوری که از سردار موشک زن به یک موش تبدیل می‌شود؟!
آخوندها که به‌درستی بود خود را در نبود آلترناتیو خود یعنی مجاهدین می‌بینند. در سال ۶۷ هم باهدف فرار از دست مجاهدین اقدام به آن قتل‌عام فجیع کردند. کشتار ۱۰ شهریور ۹۲ نیز ادامه همان ترس است. ترسی که برای آن‌ها پایانی ندارد و تا زمانی که این رژیم آخوندی در گور تاریخی خود به دست این مردم و مجاهدینش فرورود، ادامه خواهد داشت.
پایداری اشرفیان در شهر شرف اشرف آن‌قدر به خامنه‌ای و دار و دسته تروریستش گران آمده بود که به این ذلت و عمل بزدلانه تن داد. وی به‌زعم خود می‌خواست از مجاهدین زهرچشم گرفته و رعب و وحشت ایجاد کرده و نهایتاً آن‌ها را به تسلیم وادار کند و به‌این‌ترتیب پیام ترس و وحشت و مرگ دهد؛ اما آن‌قدر کندذهن بود که فریاد هیهات مناالذله مجاهدین را که سال‌های پیش از آن سر داده بودند به گوش کر دیکتاتور و تروریست‌هایش فرونرفته بود.
البته این طبیعت هر دیکتاتوری است که از تاریخ درس نمی‌گیرد و نهایتاً به همان جهنمی میافتد که همه دیکتاتورها افتاده‌اند. خامنه‌ای مفلوک هم نشان داد که کودن‌تر از این است که از سلف ملعون خود یعنی خمینی درس بگیرد. خمینی با یک فتوای چندخطی بیش از ۳۰ هزار مجاهد را قتل‌عام کرد تا نام مجاهد را از بین ببرد. شگفت این‌که هر چه وی بیشتر کشت مردم بیشتر به مجاهدین روی آوردند، انگیزه‌های مجاهدین بیشتر شده و عزم و اراده آنان بیشتر صیقل خورد و جهان بیشتر به ماهیت ضدبشری او پی برد.
همچنان که قرآن کریم می‌گوید ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (کسانی‌که در راه خدا کشته می‌شوند را مرده مپندارید بلکه آنان زنده‌اند و نزد خدای خود روزی داده می‌شوند). شهدای ۱۰ شهریور و شهدای قتل‌عام ۶۷ و تمامی جاودانه‌ فروغ‌ها که برای آزادی این مرزوبوم و مردم غیور آن سر بر آستان پیامبر جاودان آزادی حسین (ع) گذاشتند زنده‌اند، با ما هستند و در بین ما هستند و تضمین پیروزی محتوم مبارزه مردم ایران هستند.
بنابراین، چنین جنایات ضدبشری را نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم. بلکه با سوگند به روح پرفتوح آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند تجدید پیمان می‌کنیم که ۱۰۰۰ کانون شورشی اشرفی بسازیم و ریش و ریشه هر آنچه از ایدئولوژی آخوندی است را از خاک ایران بزداییم.
محمود معیری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر