روزی که مجاهدین، شعار «مرگ بر خمینی» را در ایران طنینانداز کردند
پنجم مهر 1360
5مهر
1360است که پایههای نظام ولایت فقیه خمینی در تهران به لرزه افتاد. در
این روز برای اولین بار میلیشیای قهرمان مجاهدین بهصورت سرجمع در نقاط
مختلف تهران و چند شهر دیگر به خیابانها ریختند و با شعار «مرگ بر خمینی»
بت و هیبت خمینی دجال را شکستند. اینگونه هیبت خمینی که روزگاری عکس خود را
در ماه نشان میداد، توسط میلیشیای مجاهد خلق درهم شکسته شد.
در
این روز به یمن پاکبازی بینظیر مجاهدین و میلیشیای قهرمان مجاهد خلق،
تصویر کریهترین و خونریزترین دیکتاتور معاصر در چهره منحوس خمینی به مردم
ایران نشان داده شد.
مجاهدین
از نیمه شهریور سال ۶۰تا اوایل مهر و سپس در اوج خودش در روز ۵مهر در
تهران و برخی دیگر از شهرستانها، به آزمایش یک قیام جانانه و راهگشای شهری
روی آوردند و سنگینترین بهای خونین را هم پرداختند.
نخستین
هدف مجاهدین، مطرح کردن شعار «مرگ بر خمینی» و بردن آن به میان مردم بود.
این شعار را تا آنموقع هیچکس در عرصه اجتماعی نداده بود و جرأت و جسارت
فوقالعادهیی میخواست. مجاهدین باید پا پیش میگذاشتند و بت استبداد دینی
خمینی را با عبور از آتش و خون با سنگینترین بها در هم میشکستند.
پیام
مجاهدین، قشر پیشتاز جوان، دانشجویان و دانشآموزان هوادار مجاهدین این
بود: «ای جلاد ننگت باد» - «مرگ بر خمینی» - «زنده باد آزادی» - «شاه سلطان
خمینی مرگت فرا رسیده».
دومین
هدف مجاهدین، به میدان کشیدن عنصر اجتماعی و مردمی در تهران و برخی
شهرستانها بود تا اگر از این طریق هم کاری میتوان کرد، آیندگان گواهی
بدهند که مجاهدین مضایقه نکردند. چرا که مجاهدین هر چند الگوی سقوط رژیم
شاه را قابل تکرار نمیدانستند، اما میخواستند به میدان آوردن عنصر
اجتماعی را یک بار دیگر بیازمایند. البته همانطور که پیشبینی میشد، در
اثر شدت سرکوب رژیم خمینی، جواب منفی بود.
در
همان روز 5مهر 1360، بنا به دستور خمینی دجال هزاران جوان بیمحاکمه
تیرباران شدند؛ بدون آن که حتی نامشان را گفته باشند. شتاب رژیم در
اعدامهای خیابانی و فتواهای پیاپی خمینی که از جانب نمایندگان و سخنگویانش
در رادیو و تلویزیون اعلام میشد، حکایت از ترس و وحشت خمینی از مجاهدین و
قیام بود. حتی رژیم خمینی شماری از پاسداران و کمیتهچیهای خود را هم که
در صحنه به مجاهدین تیراندازی میکردند، به اشتباه همراه با مجاهدین در
تهران دستگیر کرد و شکنجهگران و بازجویان در اوین، قسم و آیههای آنها را
که علیه مجاهدین میجنگیدند، باور نکردند؛ حتی فرصت یک تلفن کردن به
کمیتهها هم به آنها داده نشد و کارت پاسداری آنها را هم جعلی دانستند و
میگفتند خیلی از «منافقین» از همین کارتها جعل کردهاند! و اینچنین آنها
(پاسداران خودش) را هم سر ضرب و به اشتباه اعدام کرد.
شش
روز قبل از قیام مسلحانه ۵مهر مجاهدین در تهران، آخوند موسوی تبریزی،
«دادستان کل انقلاب» خمینی، گفته بود: «هر کس در برابر این نظام و امام
بایستد، کشتن او واجب است. اسیرش را باید کشت و زخمیاش را زخمیتر کرد که
کشته شود... هرکس از اطاعت امام خارج شود و در برابر نظام بایستد حکمش
اعدام است». (کیهان- ۲۹شهریور ۶۰).
آخوند
محمدی گیلانی، «حاکم شرع» خمینی در تهران، نیز گفته بود: «... محارب بعد
از دستگیری توبهاش پذیرفته نیست... کشتن به شدیدترین وجه، حلقآویز کردن
به فضاحتبارترین حالت ممکن و دست راست و پای چپ آنها بریده شود... اینها
را که در خیابان تظاهرات مسلحانه میکنند، دستگیر شوند [و] در کنار دیوار
همان جا آنها را با گلوله بزنند... قاضی میبایست یک مقدار قسی باشد».
(کیهان-۲۹شهریور ۶۰).
شش
روز بعد از تظاهرات ۵مهر مجاهدین در تهران این بار آخوندهاشمی رفسنجانی به
صحنه آمد و گفت: «۴حکم بر اینها (مجاهدین) لازمالاجراست: ۱ـکشته شوند؛
۲ـ بدار کشیده شوند؛ ۳ـ دست و پایشان قطع شود؛ ۴ـاینها از جامعه جدا
شوند... اگر آن روز (منظورم اوایل انقلاب است) ۲۰۰نفر از اینها (مجاهدین)
را میگرفتیم و اعدامشان میکردیم، امروز اینقدر نمیشدند». (روزنامه
اطلاعات- ۱۱مهر ۶۰).
با
این وجود و با همه وحشیگریهای قرونوسطایی و مافوق تصور، این خمینی
خونآشام و جلاد بود که روز 5مهر 1360، با شعار «مرگ بر خمینی» و «شاه،
سلطان خمینی، مرگت فرا رسیده»، در ذهن تودههای مردم ایران به گور سپرده
شد.
نشریه
مجاهد شماره ۴۰۷مورخ ۳۱شهریور ۱۳۷۷، اسامی ۱۱۴۲تن از شهیدان پاکباز
تظاهرات ۵مهر مجاهدین را به چاپ رساند و در این باره نوشت: «بخش عمده اسامی
این فهرست را نسل جوان و پرشور انقلابی ایران تشکیل میدهد. ۶۳۲تن از این
شهیدان، جوانان زیر ۲۵سال هستند. از میان آنها ۱۷۶تن از ۱۱تا ۱۸ساله هستند.
اسامی ۸۱۵تن را رژیم خمینی در روزنامههایش اعلام کرده است. ۹۴۲تن
تیرباران، ۴تن حلقآویز و ۳۳تن در زیر شکنجه شهید شدهاند. ۲۴۷دانشآموز و
۲۰۹دانشجو در شمار این شهیدان هستند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر