اعتصاب غذا كردم كه صداي بي صدايان باشم، ابتدا پدرم را مورد آزار قرار دادند و بعد در پرونده جديد خواهرانم را به حبس محكوم كردند، حبسي ناعادلانه و كاملاً خلاف قوانين خودشان، تنها براي آزار و سكوت من.به عاليجنابان گفته بودم چه يك روز و چه يك سال،چه تعليق و تعزير بودن آن تفاوتي ندارد به نفس عمل گروگان گيري خانواده زنداني سياسي و جانباخته راه آزادي اعتراض خواهم كرد و در اين راه از مرگ هراسم نيست و مرگ اخرين سنگرم! خواستم صداي تمام كساني باشم كه در تمام اين سال ها خانوادگي گرفتار ظلم و جور شدند، خواهرانم بهانه اي بودند تا صداي مريم و رضا اكبري منفرد باشم كه سي و نه سال پيش چهار خواهر و برادرشان تيرباران و امروز آن ها به جرم دادخواهي در زندانند،مريمي كه بعد از هشت سال حبس بي مرخصي به تازگي توسط مامورين امنيتي احضار و تهديد به حبس مجدد شده ،گويي سايه ١٥سال حبس ناعادلانه مادر بر سر سه دختر نوجوانش كم است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر