۱۳۹۶ خرداد ۱۰, چهارشنبه

گرامی باد سالروزشهادت «امیرپرویز پویان» و «رحمت اله پیرونذیری»


گرامی باد سالروزشهادت «امیرپرویز پویان» و «رحمت اله پیرونذیری»


از مرگ نيز نيرومندتر برخواستی
چریک فدایی خلق رفیق « امیرپرویز پویان»
چریک فدایی خلق رفیق « امیرپرویز پویان»
و با حنجره دوست‌ داشتنی‌ات خواندی
آوازهای سرخ و بلندت را
روی فلات خفته در بند:
«بر پا برهنگان، بر پا گرسنگان،
بر پا ستمکشان»
برای خلق ميهن ات اسلحه به دوش گرفتی
و خشاب اسلحه‌ات
با گلوله‌هائی از آلياژ کينه و خشم پر بود
گلوله‌هائی از آلياژ خشم و کينه خلق
زيباترين زيور، برای سينه مزدوران
تو و يارانت با بُـــرّه‌های حنجره مسلسل‌ها
فرياد برداشتيد
چنان عظيم، چنان عظيم
که خلق خسته تکان خورد
و قصرهای خون و ستم به لرزه درآمد
تو در دلهای خلق می‌گشتی
و همچنان می‌خواندی
آوازهای سرخ و بلندت را 
پر شور
و در مرکز ستم، به قلب دشمن شليک می‌کردی
با گلوی کينه فرياد برمی‌داشتی
و خاک ميهنت در هيجان و اميد می‌سوخت
سه هزار رنجر
سه هزار چترباز
ليک آنها تنها جنازه‌ات را يافتند
چرا که تو با آخرين گلوله خود
به شهادت رسيده بودی
با اين همه پيش از آنکه جرات کنند
به تو نزديک شوند
جنازه‌ات را به گلوله بستند
چریک فدایی خلق رفیق «رحمت اله پیرونذیری»
چریک فدایی خلق رفیق «رحمت اله پیرونذیری»
چقدر می‌ترسيدند
تو شهيد شدی
و با گلوی خونين خواندی
آخرين سطرهای آوازهای سرخ و بلندت را
روی فلات بيدار
«مرگ بر مزدوران»
«زنده باد خلق»
تو شهيد شدی
با اين همه هنوز از تو می‌ترسند
بيهوده نيست
تنها خاطره‌ات
ميراث کينه‌ای که به جا نهاده‌ای
برای شعله‌ور کردن آتش‌های جوان کافی‌ست
تو نمرده‌ای، نه
در ياد خلق نامت پابرجاست
کاش می‌ديدی که طوفان شکوفه داده است
و ياران ناشناخته‌ات که بسيارند
– چرا که تو رفيق خوب خلق ها بودی –
برخاسته‌اند
و چه پر شکوه!
اين شکوفه‌ای سرخ، آرزوی تو بود
که اينک شکفته چنين انبوه
ای ستاره خونين
ای شاخه بزرگ بارور طوفان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر