با یاد مجاهد شهید عبدالنبی معظمی پیشتاز نبرد علیه دیکتاتوری شاه وشیخ
محل تولد: جهرمشغل: آموزگارسن: 30تحصیلات: دیپلممحل شهادت: تهرانتاریخ شهادت: 20-3-1361محل زندان: زمان شاه زندان قصر و اوین
زندگینامه شهید
مجاهد شهید عبدالنبی معظمی هنگامی که همراه با آخرین دسته از زندانیان سیاسی، به همت خلق قهرمانمان از زندان شیراز آزاد شد، مورد استقبال پرشور و کم نظیری از جانب مردم آگاه و مبارز جهرم قرار گرفت و در میان و فریادهای «درود بر مجاهد» انبوه کسانی که تا کیلومترها خارج از شهر به استقبالش آمده بودند، پس از ۷سال اسارت به شهر زادگاهش بازگشت.
استقبال گرم و پرشور مردم جهرم از نبی همچون دیگر استقبالهای فراموش نشدنی مردم سایر شهرها از دیگر زندانیان مجاهد و مبارز، بیانگر عمق قدرشناسی و ارجگذاری آنان نسبت به فرزندان پیشتاز و دلاورشان و نشانه پیوند عمیق و ناگسستنی آنها با فرزندان رشید خود بود که در سیاهترین سالهای دیکتاتوری شاه خائن، پرچم نبرد انقلابی را برافراشته و با خون و رنج خود، راه رهایی خلق را هموار ساخته بود.
جوانان مبارز شهر جهرم دستهدسته به دیدن نبی میآمدند و از او میخواستند تا برایشان از تجارب و خاطرات دوران اسارت و سالها مبارزه بر علیه رژیم شاه سخن بگوید.
در روزهای قیام و در اوج نبرد و رویارویی خلق و ضد خلق، مجاهد شهید نبی معظمی نقش مهم و قابل توجهی در هدایت مبارزات مردم آن شهر ایفا نمود، توانست بهخوبی با سازشکاری و مماشات آخوندهای مرتجع شهر که تلاش داشتند مردم را از ضربه زدن به پادگانها و مراکز مهم و استراتژیک دشمن باز دارند، مقابله نموده و چهره آنان را نزد مردم افشاء کند.
مزدوران ارتجاع و جیرهخواران خمینی جلاد که از همین زمان کینه عمیقی از او و دیگر یاران مجاهدش به دل گرفته بودند، بعد از پیروزی قیام و تشکیل جنبش ملی مجاهدین در آن شهر، با طرح و انجام توطئهها وحملات مکرر به ساختمان جنبش و اذیت و آزار هواداران و... ، درصدد جلوگیری از فعالیتهای نبی و دیگر یارانش از جمله مجاهد شهید احمد کلاهدوز برآمدند.
اما بهرغم همه این توطئهها، اهداف و مواضع انقلابی و توحیدی مجاهدین، هر روز بیش از پیش در میان مردم راه یافت و با استقبال گسترده و پرشور آنان روبهرو گردید.
بسیاری از جوانان آگاه و مبارز شهر بهرغم همه فشارها و اذیت و آزارها در صفوف منظم و متشکل، به فعالیتهای انقلابی خود در رابطه با تشکیلات مجاهدین ادامه میدادند.
در اواسط تابستان ۵۸، نبی به شیراز رفت و مدت کوتاهی در ارتباط با تشکیلات مجاهدین در آن شهر کارکرد و سپس در اواخر تابستان به تهران آمد و در بخش شهرستان، مشغول فعالیت شد.
مجاهد شهید عبدالنبی معظمی در یک خانواده محروم و زحمتکش در شهر جهرم متولد شده و تحصیلات خود را نیز در همان شهر به پایان رسانده بود.
او درفعالیتهای سیاسی و مبارزاتی سالهای۴۰ شرکت داشت و بهعنوان آموزگاری مترقی و آگاه، در روشنگری و آگاه ساختن دانشآموزان نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی تلاش میکرد.
هنگامی که شهید بنیانگذار سعید محسن دوران سربازی خود را در شهر جهرم میگذرانید، نبی با او آشنا شد و شدیداً تحت تأثیر شخصیت انقلابی و والای بنیانگذار شهید سعید محسن قرار گرفت.
در ادامهی این آشنایی و پس از طی پروسههای لازم، شهید نبی معظمی به عضویت سازمان در آمد و از آن پس بهطور حرفهیی به فعالیتهای انقلابی خود ادامه داد.
بهدنبال اعزام تعدادی از اعضای سازمان به پایگاههای مقاومت فلسطین برای فراگیری تعلیمات نظامی لازم، مجاهد شهید معظمی نیز در تابستان سال۴۹ به لبنان اعزام گردید و نزدیک به ۴ماه به فراگیری آموزشهای نظامی چریکی پرداخت.
یکی از برادران مجاهد که او نیز در همان زمان همراه با نبی در پایگاههای مقاومت فلسطین بهسر میبرد، خاطرات خود را در این دوران از او چنین نقل میکند:
«… طی دورانی که در پایگاههای انقلاب فلسطین بودیم، نبی با شور و احساس مسئولیت خاصی با آموزشها برخورد میکرد و تلاش داشت تا حداکثر استفاده را از این فرصت ببرد… او با روحیه گرم و صمیمی و زود جوشش، بهراحتی توانسته بود ظرف مدت کوتاهی روابط دوستانه گستردهیی با بسیاری از رزمندگان فلسطینی برقرار کند و البته در این میان آشنایی بیشتر او با زبان عربی نیز عامل کمکی مهمی برایش بود.
فرماندهی پایگاه نیز با علاقه و احترام خاصی با او برخورد میکرد و مسئولیتهای متعددی را به او محول مینمود. مسئولیتهایی که همواره به بهترین نحوی توسط نبی انجام میشد.
او یکبار حین انجام تمرینات نظامی مجروح شد و مدتی در بیمارستان بستری گردید. پس از بهبودی، با شور و شوق مضاعفی به انجام تمرینها میپرداخت، گویی میخواست بهسرعت دوران بستری بودن و دوری از آموزشها را جبران بکند…»
پس از پایان دوره آموزشی نبی به همراه تعدادی دیگر از برادران مجاهدش بطور مخفیانه به ایران بازگشت، چندی بعد از ضربه شهریور۵۰ که منجر به دستگیری تعداد زیادی از اعضاء و کادرهای مرکزی سازمان گردید مجاهد شهید نبی معظمی نیز ضمن اجرای یک فعالیت انقلابی دستگیر گردید و حین انتقال به شکنجهگاه اوین با مزدوران ساواک شاه خائن درگیر شد و از ناحیه پا و دست راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
مزدوران ساواک پس از پانسمان اولیه دستش، او را سریعاً به زندان اوین منتقل کرده و تحت شکنجه و بازجویی قرار دادند. نبی همچنانکه از او انتظار میرفت، با مقاومت قابل توجهی این مرحله را پشت سرگذاشت و در بیدادگاه نظامی شاه خائن به حبس ابد محکوم شد.
در سال۵۲ نبی به زندان شیراز منتقل شد و تا روز آزادی در آن زندان به سر برد، او در برخورد با جریان اپورتونیستی چپ نما، بر مواضع مجاهدین پای فشرد. با اوجگیری قیام خلق و به همت مردم همراه با دیگر زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد و مرحلهی جدید فعالیت انقلابی خود را در دورانی نوین و پرشکوه از حرکت سازمان مجاهدین خلق آغاز کرد.
پس از ۳۰خرداد ۶۰، شهید نبی معظمی در کنار دیگر خواهران و برادران مجاهدش و در پایگاههای مقاومت مجاهدین، با شوری انقلابی و ایمانی بس عمیق به پیروزی محتوم خلق در زنجیرمان بر تبهکارترین دشمن پلید تاریخ این میهن ــ خمینی دجال ــ پذیرای مسئولیتهای انقلابی خود شد.
در این دوران، نبی مثل همیشه با گشادهرویی و آغوشی باز به استقبال مشکلات میرفت و با صفا و صمیمیت فوقالعاده و ویژگیهای ارزنده مردمیش، محیط پیرامون خود را سراسر شور و نشاط میکرد.
برخوردهای گرم و بیتکلف، دلسوزی و مهربانی عمیق و صمیمیت نبی هیچگاه از خاطر همرزمانش نخواهد رفت.
روز ۲۰خرداد۶۱، پایگاهی که نبی و ۶تن دیگر از خواهران و برادرانش در آن اقامت داشتند، بطور ناگهانی از سه طرف مورد حملهی پاسداران جنایتکار خمینی قرار گرفت و بهطور ناگهانی ۲ نارنجک را از طریق ۳ پنجرهی مختلف به درون پایگاه پرتاب کردند و همزمان با آن حمله و پیشروی به داخل پایگاه را آغاز نمودند.
درست در شرایطی که پاسداران جنایتکار، نبی و یاران دیگرش را از همه سو محاصره کرده و با مسلسلهای آماده شلیک روبهروی آنها ایستاده و آنها را به تسلیم و بالابردن دستها فرا میخواندند. نبی و یارانش با تهاجم به آنها و در پناه حمایتهای مردمی و همکاری فعال مردم محل، از منطقه خارج شده خود را به سلامت به پایگاههای دیگر برسانند.
چندی بعد در جریان نبرد و مقاومت پرشور دیگری در برابر تهاجم وحشیانه پاسداران جنایتکار خمینی به یکی از پایگاههای مقاومت مجاهدین، مجاهد شهید نبی معظمی بهشهادت رسید و خون خود را نثار راه رهایی خلق ساخت.
راهی که سالها در آن ثابت قدم و استوار گام برداشته و مشکلات و سختیهای آن را به شوری انقلابی و ایمانی عمیق به جان خریده بود.
راهی که در آن با به خاک افتادن هر شهیدی، دهها رهنورد رزمنده دیگر به آن گام نهادهاند و اینک به برکت خون دهها هزار شهید و به یمن مقاومت و فداکاری نسلی «مجاهد»، چشمانداز پرشور «آزادی» و افق رهایی خلق از همهی قید و بندهای ضدتکاملی، بیش از هر زمان دیگر روشن و نزدیک گردیده است.
یاد مجاهد شهید نبی معظمی گرامی باد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر