سلسلهتحلیلهای «پس از توقف جنگ؛ ایران به کدام سو خواهد رفت؟» شماره ۴: نظام ولایت فقیه؛ خیانت ۴۶ ساله به انقلاب مردم ایران
خامنه ای در حال پاک شدن مجله تایم
به قلم مصطفی نیکار
مقدمه:
در بهمن ۱۳۵۷، مردم ایران با یک انقلاب بزرگ، دیکتاتوری شاه را به زیر کشیدند. انقلاب مردم علیه سلطنت، حرکتی اصیل، مردمی و شجاعانه بود که با خون هزاران مبارز و فریاد میلیونها انسان تحقق یافت.
اما آنچه پس از آن رخ داد، نه ادامه انقلاب، بلکه دزدی از انقلاب بود.
جمهوری اسلامی و نهاد ولایت فقیه، بر موج قیام مردم سوار شدند، اما بر ضد همان مردم، حاکم شدند.
اکنون، پس از ۴۶ سال، باید پرسید:
آیا آنچه امروز در ایران برقرار است، ادامه همان انقلاب است؟
یا خیانتی تمامعیار به آرمانهایی چون آزادی، عدالت، و حاکمیت مردم؟
انقلابی که ربوده شد
مردم در سال ۵۷ برای آزادی، عدالت و استقلال قیام کردند؛
اما حاکمیت جدید، با چماق، زندان و اعدام، همان مسیر شاه را در شکلی مذهبیتر، ایدئولوژیکتر و خشنتر ادامه داد.
خمینی، شعار «همه با هم» را فریاد زد، اما در عمل، همه را حذف کرد:
چپ، ملیگرا، لیبرال، کرد، زن، دانشجو، و بیش از همه، مجاهدین خلق، که پرچمدار آزادی و مقاومت بودند.
جنگ اصلی از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد
تاریخ ایران را باید از نو نوشت:
نه از تاریخ شاهان، بلکه از تاریخ جنایتهایی که از ۳۰ خرداد ۶۰ آغاز شد.
در این روز، خمینی رسماً جنگ را علیه ملت ایران، علیه اپوزیسیون واقعی، و علیه تمام کسانی که «نه» میگفتند، اعلام کرد.
از آن روز تا امروز، این جنگ ادامه دارد:
در اعدامها، در قتلعام ۶۷، در گلولههایی که در آبان ۹۸ بر دل مردم نشست، و در تمام قیامهایی که رژیم را به لرزه انداخت.
خامنهای، وارث همان جنگ است.
او بیشتر از بمب اسرائیل، از خشم سازمانیافتهی مردم ایران و آلترناتیو انقلابی مجاهدین خلق میترسد.
این حکومت، ایران نیست
در تمام این سالها، حاکمیت ولایت فقیه کوشید تا خود را «نمایندهی ایران» معرفی کند.
اما ملت ایران، بارها در خیابان فریاد زدند:
«این آخرین پیامه؛ هدف کل نظامه!»
«نه شاه میخوایم نه ملا؛ لعنت به هر دوتاشون!»
یعنی عبور تاریخی از هر دو دیکتاتوری،
و انتخاب راهی نو برای ساختن ایرانی آزاد، نو، بدون سلطنت و بدون ولایت.
راهحل سوم، راه آینده ایران است
در این بزنگاه تاریخی، انتخاب مردم ایران روشن است:
نه بازگشت به سلطنت
نه ادامه ولایت
بلکه سرنگونی کامل نظام ولایت فقیه، و استقرار یک جمهوری دموکراتیک، بر اساس رأی مردم و جدایی دین از دولت.
این همان راهحل سومیست که مقاومت ایران، به رهبری مسعود رجوی و خانم مریم رجوی، سالهاست پیش گذاشته.
نه با جنگ خارجی، نه با تسلیم داخلی،
بلکه با سازمانیافتگی، پایداری، کانونهای شورشی، و قیامهای مردمی.
جمعبندی:
آنچه امروز ایران را زمینگیر کرده، انقلاب ۵۷ نیست،
بلکه خیانت نظام ولایت فقیه به آرمانهای آن انقلاب مردمیست.
رژیم خمینی و خامنهای، با خون و شکنجه، بزرگترین مانع آزادی مردم ایراناند.
و این ملت، بهای عبور را داده است:
در ۶۰، در ۶۷، در ۸۸، در ۹۶، در ۹۸، در ۱۴۰۱،
و باز هم خواهد داد.
فردای ایران، در گرو سرنگونی این رژیم و استقرار یک جمهوری آزاد و مردمیست.
و آن فردا، نه آرزو، که واقعیتیست در راه.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر