۱۴۰۴ تیر ۶, جمعه

سلسله‌ی تحلیل‌های «پس از توقف جنگ؛ ایران به کدام سو خواهد رفت؟» را با عنوان: شماره ۱: آتش‌بس یا نقطه جوش بعدی؟

 سلسله‌ی تحلیل‌های «پس از توقف جنگ؛ ایران به کدام سو خواهد رفت؟» را با عنوان: شماره ۱: آتش‌بس یا نقطه جوش بعدی؟


به قلم مصطفی نیکار


مقدمه:

دوشنبه شب، وقتی دونالد ترامپ در یک پیام رسمی از توقف عملیات نظامی بین ایران و اسرائیل خبر داد، بلافاصله صدها تحلیل، پیام و موضع‌گیری از دو سوی جبهه‌ی جنگ منتشر شد. اما در این میان، صدای تهران با لحنی خاص، متفاوت از تمام پایتخت‌ها بود: خامنه‌ای از «پیروزی مقاومت» گفت و رسانه‌های رسمی از «پایان دوران یک‌جانبه‌گرایی»، «ضربه متقابل موفق» و حتی «فروپاشی هیبت دشمن» نوشتند. اما آیا این آتش‌بس، همان چیزی‌ست که جمهوری اسلامی آن را پیروزی می‌نامد؟ یا فقط نقطه‌ای موقت در یک منحنی رو به سقوط است؟


پایان آتش، آغاز دروغ؟

در واقعیت میدانی، سه سایت اصلی هسته‌ای ایران یعنی فردو، نطنز و اصفهان هدف مستقیم بمباران‌های دقیق آمریکا قرار گرفتند. هیچ قدرتی در خاورمیانه، جز ایران، با چنین آسیبی به زیرساخت‌های امنیتی‌-استراتژیک‌اش روبرو نشده و همچنان مدعی پیروزی نشده است. این بلوف از همان جنسی‌ست که پس از قتل قاسم سلیمانی هم شنیده شد؛ گفتمان «انتقام سخت» که با یک موشک‌پرانی کنترل‌شده به پایگاه عین‌الاسد به پایان رسید، و امروز نیز با یک توقف تحمیلی جنگ تکرار می‌شود.


آرامش یا سکوت پیش از طوفان؟

در شرایط فعلی، هیچ نشانه‌ای از پایان بحران ساختاری در سیاست خارجی رژیم دیده نمی‌شود. برعکس، آنچه شاهدیم یک عقب‌نشینی اضطراری برای ترمیم توان تخریب‌شده و خرید زمان در داخل است. سیاست تنش‌زایی کنترل‌شده، از ابتدا پایه‌ی بقا و چانه‌زنی جمهوری اسلامی در منطقه بوده است. رژیمی که برای «تعامل»، به «تنش» نیاز دارد. و به همین دلیل، توقف جنگ به معنای پایان بحران نیست، بلکه آغاز مرحله‌ای پنهان‌تر از بحران‌آفرینی است.


سخنان خامنه‌ای: سیاست بازسازی افسانه‌ها

رهبر رژیم، مطابق معمول، در سخنرانی پس از توقف درگیری، از «اقتدار ایران»، «قدرت بازدارندگی»، و «حمایت از محور مقاومت» گفت. این جملات بیش از آنکه سیاست باشند، افسانه‌سازی‌های حکومتی برای بازگرداندن روحیه‌ به بدنه‌ای شکست‌خورده‌اند؛ به‌ویژه در شرایطی که اکثریت مردم ایران با جنگ مخالف‌اند، و فشار اقتصادی و اجتماعی به نقطه‌ی انفجار رسیده است. خامنه‌ای این بار هم تلاش می‌کند مانند همیشه، رژیم را در موضع «صاحب پیروزی» و مردم را در جایگاه «بدهکار صبر» نگه دارد.


آیا تهران راهی برای تغییر دارد؟

تا اینجا، جمهوری اسلامی ترجیح داده هر موقعیتی را به ابزار بقا تبدیل کند، نه نقطه آغاز تحول. اما توقف جنگ، در یک نگاه کلان، می‌تواند به معنای فرصتی برای بازنگری و بازگشت به اولویت‌های مردم باشد؛ اولویت‌هایی که دیگر امنیتی نیست، بلکه نان، آب، زندگی و امید است. سؤال اصلی این است:
آیا حاکمیت ایران واقعاً آماده‌ی تغییر مسیر از بحران‌سازی به بازسازی است؟ یا در همان مدار همیشگی، تنها لباسی تازه به تن پروژه‌ی قدیمی می‌پوشاند؟ برای همین میگوئیم سرنگونی با راه حل سوم یعنی مردم ومقاومت سازمان یافته شان


جمع‌بندی:

در این بزنگاه تاریخی، توقف جنگ نه پیروزی است، نه شکست؛ بلکه یک آینه‌ است.
آینه‌ای که به مردم منطقه نشان می‌دهد کدام حکومت‌ها به‌دنبال توسعه‌اند و کدام رژیم‌ها با بحران زندگی می‌کنند.
ایران اگر بخواهد مسیر آینده‌اش را خود انتخاب کند، باید این آتش‌بس را نه توقف موقت در میدان جنگ، بلکه توقفی بلند در ذهنیت سیاسی‌اش تلقی کند.یعنی باید بداند که از نظر مردم ایران که منفور بود حالا در منطقه وجهان منفور شد وتهدید یک جهانی برای همین راه حل سوم تنها راه نجات ایران وجهان است
در غیر این‌صورت، نقطه‌ی جوش بعدی خیلی دور نخواهد بود...
در چند شماره ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر