ازتهران تا جهان –آتش بس شکننده پسا جنگ شماره ۳پایان رؤیای ولایت فقیه؛ عصر پساجنگ و حقیقتی بهنام مقاومت
مریم رجوی در پارلمان راه حل سوم سرنگونی بدست کانونهای شورشی ومقاومت ایران را یاد آور شد«وقتی پردهها میافتد، آنکه حقیقت دارد میماند؛ نه آنکه بیشتر فریاد زد.»
۱. خامنهای پس از جنگ؛ رهبر بدون راهحل
اگر پیش از جنگ، خامنهای در ادبیات رسمی، فرمانده «جنگ ترکیبی» بود،
امروز در نگاه جهانیان، فرمانده یک شکست ترکیبیست.
– شکست استراتژی هستهای
– فروپاشی قدرت بازدارندگی
– انزوای منطقهای
– ناتوانی در مدیریت پسلرزههای داخلی
نه پاسخ دارد، نه اعتماد. نه مشروعیت دارد، نه توان بازسازی.
رهبری که فقط شعار دارد، دیگر رهبر نیست؛ فقط مانع است.
۲. پیامدهای بینالمللی؛ ایرانِ بدون آینده برای جهان
در جهان پساجنگ:
چین فقط تجارت را میخواهد، نه شریک ایدئولوژیک.
روسیه سرگرم نجات خود در اوکراین است.
آمریکا پرونده اتمی را به پایان خود رسانده میداند.
اروپا ایران را یک کشور بازنده در لبهی پرتگاه میبیند.
اعراب خلیج فارس، خود را برنده بزرگ دیپلماسی میدانند.
و هیچکس دیگر «جمهوری اسلامی» را بخشی از آینده منطقه نمیبیند.
۳. اما ایران واقعی؛ همان است که مقاومت در آن نفس میکشد
ایران واقعی، در فریاد مادران شهداست
در نگاه نسلی که به اشرف چشم دارد
در جوانانی که از حجاب اجباری عبور کردند
در مردمی که در قلب تهران شعار میدادند:
«مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر»
این ایران، فقط یک تکیهگاه دارد: مقاومت سازمانیافته و آلترناتیو مشروع.
آنها که از سال ۶۰ تا امروز،
از اشرف تا زندان،
از خیابان تا کوه و جنگل،
از پردهپنداری تا افشاگری،
ایستادند و گفتند:
ما آمدهایم که بمانیم،
چون ما آمدهایم که تاریخ را بسازیم.
**۴. در پایان جنگ، فقط یک سؤال باقی ماند:
اگر همه چیز سوخت و فرو ریخت،
آیا چیزی هست که برخیزد؟**
پاسخ آن در یک کلمه است: آری – مقاومت.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر