از تهران تا جهان ویژهنامه: اعتراف دژخیم پورمحمدی و قتلعام ۱۳۶۷
از تهران تا جهان ویژهنامه: اعتراف دژخیم پورمحمدی و قتلعام ۱۳۶۷ با تاکید بر فتوای ضد مردمی وضد بشری خمینی
مقدمه:
محورهای کلیدی اعترافات دژخیم مصطفی پورمحمدی:
۱. تأیید علنی هیأت مرگ
پورمحمدی آشکارا تأیید میکند که در هیأتی حضور داشته که هزاران زندانی سیاسی را در تابستان ۱۳۶۷ بدون محاکمه و روند قضایی، تنها در چند دقیقه، به پای چوبههای دار فرستادهاند. این تأیید، یکی از شفافترین اسناد رسمی از درون ساختار رژیم است.
۲. توجیه نسلکشی با واژه «ضرورت حاکمیت»
او با لحنی آمیخته به اضطرار، تلاش میکند این قتلعام را نتیجه «ضرورتهای حکومتی» جلوه دهد؛ گویی قتل هزاران انسان، بخشی از منطق حکمرانی است. این اعتراف، منطق جنایتپرور فاشیسم دینی را افشا میکند.
۳. «میگفتند همه باید اعدام شوند»؛ یک جمله، یک فاجعه
این جمله کوتاه اما مرگبار، تصویری از فضای جنایتبار حاکم بر دستگاه امنیتی و قضایی آن زمان ارائه میدهد. جملهای که از «عزم به قتلعام» و «سیستماتیک بودن سرکوب» پرده برمیدارد.
۴. تحقیر حقیقت با «پنج اشتباه»
بیشرمانه، پورمحمدی کل فجایع دهه ۶۰ را به پنج اشتباه تقلیل میدهد؛ رویکردی که نه تنها توهین به حقیقت است، بلکه فریاد دهها هزار خانواده داغدار را به سخره میگیرد.
۵. تلاش برای تطهیر خمینی، آمر اصلی اعدامها
او تلاش دارد تصویر خمینی را تطهیر کند و بگوید «امام هیچگاه خشن نبود»! این ادعا در تضاد مستقیم با فتوای رسمی خمینی برای اعدام مجاهدین خلق در تابستان ۶۷ است که بهصراحت دستور قتل بدون محاکمه را صادر کرده بود.
۶. شیطانسازی علیه مجاهدین خلق برای سرپوشگذاشتن بر جنایت
او همان روایتهای پوسیده وزارت اطلاعات را تکرار میکند: شیطانسازی علیه مجاهدین، دروغهای نخنما درباره سال ۱۳۶۰، و وارونهنمایی تاریخ. گویی هنوز امید دارد با این جعلیات، جنایت دههها پیش را توجیه کند.
۷. آغاز سقوط رژیم؛ از بحران داخلی تا قیام و مقاومت جهانی
این اعترافات، حاصل فشارهایی است که از چهار سو رژیم را در تنگنای مرگ قرار دادهاند:
-
در داخل کشور:فعالیتهای بیوقفه کانونهای شورشی وهمچنین حرکات مردمی واتو دینامیک مجازات عوامل رژیم، افشاگری علیه قاضیان مرگ، آتشزدن مراکز سرکوب، و زندهنگهداشتن یاد شهدا، خشم عمومی را به مقاومت سازمانیافته بدل کرده است.
-
در سطح جهانی:با رهبری خانم مریم رجوی، کارزارهای گسترده برای عدالت، طرح ۱۰مادهای، حمایت اکثریت پارلمانهای اروپا و کشورهای دیگر، تشکیل کمیتههای تحقیق بینالمللی، و گردهماییهای جهانی ایران آزاد، پروژه محاکمه آمران و عاملان قتلعام را از شعار به یک دستورکار جهانی تبدیل کرده است.
-
در سازمان ملل:گزارشهای رسمی پرفسور جاوید رحمان و دیگر نهادهای حقوقبشری، قتلعام ۱۳۶۷ را جنایت علیه بشریت و مشمول عدالت بینالمللی دانستهاند.
پورمحمدی این سخنان را نه برای شفافسازی، بلکه برای مدیریت این بحران بیان میکند؛ اما تاریخ دیگر او را باور ندارد، بلکه محاکمهاش را فریاد میزند.
جمعبندی: تاریخ، شهادت میدهد؛ زمان، بازگشتناپذیر است
آنچه پورمحمدی گفت، نه روایت، که اعتراف بود. نه تحلیل، که سند جنایت.
اکنون توپ در زمین جامعه جهانی است. هر نهاد حقوقبشری، هر سازمان بینالمللی، هر دولتی که هنوز از حقوق بشر سخن میگوید، باید در برابر این اسناد اقدام کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر