ازتهران تا جهان – آتش بس شکننده پسا جنگ شماره ۲ از سال ۶۰ تا اشرف ۳ مقاومت بهر قیمت برای سرنگونی ؛ چرا سرنگونی تنها راه است؟
اشرف ۳ مقر مقاومت ایران
«ما نسل ایستادگی هستیم، نه نسل تسلیم.»
جنگ اخیر، بیش از آنکه میدان نبرد ایران و اسرائیل باشد، میدان فروپاشی ادعاهای دروغین جمهوری اسلامی بود. این جنگ، مثل یک آزمایش نهایی نشان داد که نه سیاست «مقاومت فعال» جمهوری اسلامی قدرت دارد، و نه سیاست «توسعه هستهای» آن ابزار بازدارنده است. اما در پس این ویرانی، یک حقیقت تلخ برای خامنهای و اطرافیانش روشن شد:
مشکل، بمب نیست؛ مشکل خود رژیم است.
۱. اشرف؛ نامی که خامنهای از آن میترسد
اشرف، از نخستین قرارگاه مقاومت در عراق تا اشرف ۳ در آلبانی، امروز دیگر یک محل نیست، بلکه نماد تداوم است. اگر برنامه اتمی رژیم با بمبهای ۳۰هزار پوندی ویران شد، اشرف با کلمه، با پیام، با ایستادگی، هنوز پابرجاست.
خامنهای میداند که بمب هستهای نمیتواند اشرف را متوقف کند. چون اشرف یک حقیقت تاریخیست:
مردمی که نمیخواهند با دیکتاتور بمانند.
۲. فردو؛ پروژهای که فرو ریخت
بر اساس گزارشهای منتشرشده، تأسیسات فردو با بمبهای سنگرشکن آمریکا نابود شد. وزیر دفاع آمریکا تأکید کرد:
«اثر آن بمبها، زیر کوهی از آوار در ایران مدفون شده است.»
در این جمله، تنها غبار آوار بر تأسیسات نیست. بلکه غبار شکست یک پروژه سیاسیست. فردو، برای خامنهای نماد «بقای نظام» بود. وقتی آن فرو میریزد، پیام روشنی دارد:
پروژه بقای ولایت فقیه، دیگر خریداری ندارد.
۳. از سال ۶۰ تا اشرف ۱، از اشرف ۳ تا تهران؛ یک مسیر، یک آلترناتیو
این مسیر، راهی پر از خون، اما روشن است. از نخستین نبردها در سال ۶۰ تا اشرفهای عراق، از اشرف ۳ تا تظاهرات ۱۴۰۱، اکنون مقاومت در نقطهای ایستاده که تنها نیروی آلترناتیو واقعی این رژیم پوسیده است.
آیا راه دیگری مانده؟
نه.
دروغهای اتمی شکست خورد.
اقتدار موشکی افشا شد.
برجام مرده است.
و دنیا دید که رژیم برای بقای خود، حتی دست به دامن دشمنان قدیمیاش هم میشود.
**و اینجاست که مردم ایران، با غرور، حرف آخر را میزنند:
«ما نه جنگ میخواهیم، نه مماشات ونه ذلت؛ ما آزادی میخواهیم.»
و برای این، آمادهایم هر بهایی را بدهیم.**

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر