۱۴۰۲ خرداد ۲۵, پنجشنبه

با یاد مجاهد شهید محمود (غلامرضا) جعفری مجاهدی دلیر واز پیشتازان نبرد با دیکتاتوری شاه وشیخ

 با یاد مجاهد شهید محمود (غلامرضا) جعفری مجاهدی دلیر واز پیشتازان نبرد با دیکتاتوری شاه وشیخ 

مجاهد شهید محمود (غلامرضا) جعفری
مجاهد شهید محمود (غلامرضا) جعفری

محل تولد: مشهد
شغل: دانشجو
سن: 26
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: رشت
تاریخ شهادت: 10-7-1360
محل زندان: زمان شاه زندان وکیل آباد مشهد

زندگینامه شهید


زندانی زمان شاه: ۱۳۵۵ / ۲سال زندان وکیل‌آباد مشهد

نحوه شهادت: بعد از شکنجه‌های وحشیانه تیر باران گردید

مجاهد شهید محمود جعفری در سال۱۳۳۴ در شهر مشهد متولد شد. دبستان و دبیرستان را در شهر زادگاهش پشت سر گذاشت. در اواخر دوران دبیرستان با گروه‌های سیاسی آشنا و در رابطه با آنها فعال شد و تعداد زیادی از جوانان مشهد را با سازمان آشنا و وارد فعالیت کرد. به‌دلیل همین فعالیت‌هایش؛ در سال۵۵ توسط ساواک شاه دستگیر و به زندان افتاد.

محمود در زیر شکنجه‌های ساواک و بازجویان جنایتکار شاه با مقاومت خود به همه روحیه می‌داد و در حالی‌که به‌دلیل ضربات کابل پاهایش باد کرده و زخمی بود، به انتقال تجربیاتش در زیر شکنجه به دیگران می‌پرداخت و نهایتاً هم از پروسه بازجویی و شکنجه سرفراز بیرون آمد.

محمود در میان همرزمانش به فروتنی و انضباط تشکیلاتی و مایه‌گذاری برای دیگران شناخته می‌شد. او بسیاری از فشارهایی که در مسیر مبارزه بر خودش وارد آمده بود را به‌عنوان تجربه به اسم و عنوان دیگری برای دیگران بیان می‌کرد.

محمود قهرمان بعد از آزادی از زندان به همراه مجاهد شهید محمود مرتضوی، به فعالیت خود ادامه دادند و در سازماندهی و بسیج مردم و جوانان در قیام علیه شاه خائن نقش چشمگیری داشتند. وی همزمان در آموزش اندیشه‌های انقلابی سازمان و مرزبندی آن با تفکرات ارتجاعی از اسلام و انقلاب به جوانان و هواداران سازمان فعال بود که البته در این امر نیز بسیار موفق بود.

محمود جعفری بعد از انقلاب یکی از مسئولان جنبش ملی مجاهدین بود. وی مسئولیت تبلیغات و انتشارات را برعهده داشت. از ابتکارات او در این دوران چاپ و تکثیر عکسهای بنیانگذاران بود که در بسیاری از مناطق و اطراف مشهد پخش و نصب گردید.

محمود در سال۶۰ با آغاز فاز نظامی به شمال منتقل شد و در رشت مسئولیتهای سخت و دشوار فاز نظامی را به‌عهده گرفت که به بهترین نحو از پی انجام آن بر آمد.

در یکی از مأموریتها در ترددی که در شهر انزلی در استان گیلان داشت؛ دستگیر و به زندان رشت منتقل شد.

او بازجویان را تا ۲ماه سر دواند به‌نحوی که شناسایی نشد. تا آن که در تردد مزدوری به زندان رشت؛ محمود شناسایی و بلافاصله زیر فشارها و شکنجه‌های مضاعف قرار گرفت. از جمله دست و پای وی را هم با زنجیر قفل کرده بودند. شب قبل از اعدام در سلول انفرادی، پاسداران برای این‌که سلولهای بغلی محمود را نبینند پرده سیاهی جلوی سلولش آویخته بودند. آن شب محمود با صدای دلنشین و زیبایی بخشی از سوره رعد را می‌خواند و از سایر همرزمان مجاهدش در سلولهای دیگر می‌خواست که برای او سرود شهادت را بخوانند این کار محمود منجر به این شد که زندانیان زیادی که در بندهای مختلف بودند در فرصتی پرده را کنار زده و مدت کوتاهی بتوانند با محمود ارتباط برقرار کنند و سرود شهادت را که خواسته بود یکی از بچه‌ها برایش خواند.

محمود قهرمان در برابر این فشارها و شکنجه‌ها، مقاوم و سرفراز بیرون آمد و در حفظ رازهای سازمانش لب از لب نگشود.

سرانجام دژخیمان خامنه‌ای وی را در ۱۰مهرماه ۱۳۶۰ به جوخه‌های اعدام سپردند و بدینسان خون پاک مجاهد سرفراز محمود جعفری، فدیه راه رهایی و نجات خلق در زنجیر میهنمان گردید.

مجاهد شهید محمود جعفری در وصیت‌نامه خود عمق آگاهی و انتخاب تمام عیارش را بارز می‌کند. وصیت‌نامه‌ای که وی آنرا با خون خود مهر کرده است.

بنام خلق قهرمان ایران

سَلاَم عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ (سوره رعد آیه ۲۴)

من محمود جعفری فرزند غلامرضا، اهل مشهد، آرمانم مجاهدین خلق و از سال۵۳ که این راه را انتخاب کرده‌ام، آگاهانه بوده است و این راه را، راه نجات توده‌ها می‌دانم و عاشقانه بر این راه وفادار مانده‌ام، از تمام دوستان و آشنایان می‌خواهم که این راه را ادامه دهند».

 

یادش گرامی و راه و آرمان پرافتخارش جاودان و پر رهرو باد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر