۱۴۰۲ خرداد ۲۵, پنجشنبه

با یاد مجاهد شهید عزیزالله چرخ اندازقهرمانی از جهرم فارس از پیشتازان نبرد با شاه وشیخ

 با یاد مجاهد شهید عزیزالله چرخ اندازقهرمانی از جهرم فارس از پیشتازان نبرد با شاه وشیخ 

مجاهد شهید عزیزالله چرخ‌انداز
مجاهد شهید عزیزالله چرخ‌انداز

محل تولد: جهرم
شغل: دانشجوی حقوق
سن: 30
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: شمال ایران
تاریخ شهادت: 6-7-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


زندانی زمان شاه : ۵۲ دستگیر شد /تا ۵۷ بمدت ۵ سال زندانی شاه بود

نحوه شهادت  : درگیری وجنگ وگریز در جنگل رامسر با پاسداران

نام عزیز برای تمامی خواهران و برادران مجاهدش یادآور مجاهد پرشوری است که همیشه در هر جمعی که حضور می‌یافت شور و حال و صفا و نشاط خاصی می‌بخشید چه در زندانهای شاه خائن و چه در ستادهای سازمان و بعد هم در پایگاههای مقاومت در شهر و یا در مقرهای رزمندگان در جنگل عزیز با روحیه پرشور و نیز با صدای گرم و بیان شیرین خود پیام‌آور شور و نشاط بود.

مجاهد شهید عزیز الله چرخ انداز در سال۱۳۳۰در شهرستان جهرم متولد شد. وی دبیرستان را در شیراز و سپس برای گذراندن رشته حقوق به دانشگاه تهران رفت.

عزیز الله در طول تابستان با پدرش به بنایی می‌پرداخت و علاوه بر کمک‌هزینه برای خانواده؛ مقداری را هم برای خرید و مطالعه کتابهای ادبی و تاریخی هزینه می‌کرد.

وی در دانشگاه شرکت فعال در مبارزات جنبش دانشجویی علیه دیکتاتوری شاه خائن داشت و در این مسیر با آرمان سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و برای وصل به سازمان تلاش می‌کرد.

فعال بودن عزیز ساواک شاه خائن را نسبت به وی حساس کرده و نهایتاً وی را تحت تعقیب قرار می‌دهند و پس از لو رفتن ارتباطات و امکانات وی، نهایتاً در سال۱۳۵۲ وی را دستگیر کرده و به زندان قزل قلعه و سپس قصر می‌برند.

عزیز در زندان تحت سنگین‌ترین شکنجه‌های بازجویان ساواک شاه قرار می‌گیرد تا وی از مواضع خودش کوتاه بیاید. مشخصاً عزیز قهرمان بر اثر ضربات پی‌درپی بازجوها بر سرش، آویزان کردن مستمر و سوزاندن جاهای حساس بدن وی با سیگار که تفننی برای ساواکیها و سربازجویان زندانهای شاه بود و بدتر از همه شلاق یعنی شکنجه با کابل برق بر کف پا به‌طور نوبه‌ای و مستمر؛ به انواع بیماریهای مختلف دچار شد که بعد از چند سال آثارش به‌خوبی بر بدن و چهره‌اش نمایان بود و از آن رنج می‌برد و به‌لحاظ جسمی بسیار ضعیف شده بود. عزیز ۷سال حکم داشت.

سرانجام عزیز در سال۵۷ با اوجگیری انقلاب ضدسلطنتی؛ همراه با بسیاری از یاران مجاهدش از اسارت و زندان آزاد شد و به خلق قهرمان که انقلاب کرده بود پیوست.

وی بعد از آزادی به جهرم رفت و مورد استقبال گسترده مردم جهرم قرار گرفت. وقتی شهر به‌دست مردم آزاد شد فرماندهی شهربانی و کمیته مردمی انقلاب را به‌دست گرفت زیرا به‌عنوان یک چهره سیاسی و سابقه‌دار و چهره شناخته سازمان نزد مردم جهرم احترام ویژه‌یی داشت.

اما در پروسه سریع و کوتاهی که مثل همه شهرهای دیگر؛ خمینی و آخوندها با دجالیت دست به انحصار طلبی و حذف نیروهای انقلابی زدند عزیر به‌سرعت اقدام به راه‌اندازی جنبش ملی مجاهدین کرد.

اما ارتجاع حاکم با فضای اختناقی که در این شهر توسط امام جمعه خمینی و باندهای آدمکشش به سرکردگی بشارتی ایجاد کرده بود، در همان فاز سیاسی باندهای رژیم به خانه عزیز حمله کردند و وی مجبور به ترک شهر شد و نهایتاً در خرداد ۶۰ ابتدا به شیراز رفت و مسئول قسمت پرسنل مردمی ارتش که هوادار سازمان بودند شد. سپس به تشکیلات تهران و نهایتاً هم به تشکیلات رشت منتقل شد. یکی از همرزمانش نوشته که هر موقع از عزیز احوالش را می‌پرسیدی می‌گفت: من یک مجاهد هستم غم من غم خلق و شادیم شادی خلق است.

وی سپس به جنگل رفت و به رزمندگان مجاهد در جنگل رامسر پیوست. در سال۱۳۶۰ پس از این‌که رژیم ضربات جانانه و گسترده‌یی از رزمندگان جنگل رامسر دریافت کرد، حملات گسترده‌یی را به جنگل شروع نمود که در همین نبردهای گسترده بین مجاهدان راه آزادی ‍و پاسداران، چند پایگاه بسیج و چند منطقه شهر رامسر به تصرف رزمندگان جنگل در آمد. پایگاهی که عزیز قهرمان در آن بود مورد تهاجم و محاصره قرار گرفت و به‌رغم مجروح شدن و شهادت برخی از مجاهدان جنگل، عزیز و برخی از دیگر از یاران او؛ محاصره دشمن را شکسته و به مناطق دیگر جنگل رفتند که به‌علت قطع مسیر تدارکات‌رسانی و ارتباط، عزیز در یکی از این ترددات مجروح و از کوه سقوط می‌کند و پیکر پاکش به‌دست پاسداران میافتد.

عزیز و همرزمانش شرایط سختی را در جنگل گذراندند به‌طوری‌که یکی از همرزمانش می‌نویسد، او به‌رغم ضعف جسمی که داشت از روحیه بسیار بالایی برخوردار بود و با روحیه شاداب و پرنشاطی که داشت خود عامل تقویت روحیه دیگران می‌شد. عزیز علاوه بر ترانه‌ها و سرودها و شعرهای زیادی که به‌خاطر داشت خودش شعرها و ترانه‌های زیادی می‌ساخت و در هر فرصتی که دور هم جمع می‌شدیم با خواندن آنها به جمع شور و نشاط می‌بخشید.

آری بدین ترتیب این مجاهد دلیر و سرفراز که زخمهای دو دیکتاتوری را بر تن داشت سرفرازانه و عاشقانه به‌گفته خودش راه میرزا کوچک خان جنگی را مجاهد وار پیمود و وفادار و سر موضع مجاهدی‌اش جاودانه شد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

خاطرات


یکی از همرزمان عزیز در جنگل درباره روحیه انقلابی و پرنشاط عزیز در جنگل نقل می‌گوید: «در راهپیمایی‌های طولانی‌مدت و سختی که در آن روزها داشتیم، او به‌رغم ضعف جسمی از روحیه‌ی بسیار بالایی برخوردار بود، و با روحیه شاداب و پرنشاطی که داشت عامل تقویت روحیه دیگران می‌شد.

عزیز علاوه بر ترانه‌ها، سرودها و شعرهای زیادی که به‌خاطر داشت، خودش شعرها و ترانه‌های زیادی می‌ساخت و در هر فرصتی که دور هم جمع می‌شدیم با خواندن آنها، به جمع شور و نشاط می‌بخشید. صفا و صمیمیت عزیز و شور و نشاط انقلابی او در آن روزهای سخت را هیچگاه فراموش نخواهیم کرد».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر