با یاد مجاهد شهید محمد حکمتی یکی دیگر از دلاوران پیشتاز نبرد با دو دیکتاتوریشاه وشیخ
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: بجنوردشغل: معلم - دبیرسن: 26تحصیلات: فوق دیپلممحل شهادت: مشهدتاریخ شهادت: 12-4-1360محل زندان: زمان شاه (در زندان وکیل آباد مشهد)
زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه: ۱۳۵۴ / وکیلآباد مشهد / ۱سال
نحوه شهادت: بعد از شکنجههای قرون وسطایی تیرباران شدند
مجاهد شهید محمد حکمتی در سال۱۳۳۴ در خانوادهای متوسط در بجنورد متولد شد. پس از اخذ دیپلم در سال۵۳ به دانشسرای راهنمایی در مشهد رفت. او در دوران نوجوانی برای کمک به پدرش شاگرد راننده او بود و به این ترتیب از نزدیک با درد و رنج کارگران و زحمتکشان جامعه آشنا شد و دریافت که عامل همه بدبختیها و فلاکت رنجبران، رژیم وابسته شاه خائن است. به همین دلیل در همان سال اول ورودش به دانشسرا به جمع دانشجویان مبارز پیوست و در فعالیتهای سیاسی آن زمان شرکت نمود. هنوز یکسال از ورودش به دانشسرا نگذشته بود که در سال۵۴ توسط ساواک دستگیر شده و بهزندان افتاد، در طول اسارت با شهامت و ایستادگی شکنجههای جسمی و روحی دژخیمان ساواک را تحمل نمود، این دستگیری همزمان بود با ضربه به گروههای مرتبط و هوادار مجاهدین مانند والعصر در مشهد و دستگیری گسترده آنها.
به همین دلیل ساواک تهران چند بازجو و شکنجهگر از جمله محمد حسن ناصری (عضدی) را برای شکنجه و اطلاعات گیری از آنها راهی مشهد کرد. محمد هم در این مدت بهدست بازجویان ساواک بهشدت شکنجه شد و تا مدتها پاهایش باد کرده، خونی و چرکی بود و به سختی میتوانست امورات فردی خود را انجام دهد.
بعد از شکنجههای وحشیانه و بازجوئیهای بیوقفه، در بیدادگاه نظامی و ضدخلقی شاه خائن به امید اینکه بتوانند محمد را به سازش بکشانند و از او در جهت اهداف پلید خود در دانشسرا استفاده نمایند، او را بهاصطلاح تبرئه میکنند. بعد که از بیدادگاه به زندان منتقل میشود، مزدوران ساواک از او میخواهند که متن آماده شدهای را که حکایت از همکاری با ساواک داشت، امضاء نماید تا او را آزاد کنند. اما محمد قهرمان هوشیار و آگاه در برابر خواستههای آنان مقاومت میکند و حاضر به امضای آن نمیشود، مزدوران ساواک به امید اینکه بتوانند مقاومت سرسختانه او را در هم بشکنند مجدداً او را به زندان وکیلآباد مشهد منتقل میکنند و بهرغم حکم تبرئهای که در بیدادگاه خودشان صادر کرده بودند از آزادی او ممانعت بهعمل میآورند.
محمد در زندان وکیلآباد با مجاهدین خلق، آرمانها و اهداف آن از نزدیک آشنا شد و در زندان به مجاهدین پیوست.
پس از حدود یکسال مقاومت در برابر خواستههای مزدوران ساواک مبنی بر همکاری، بالاخره در سال۵۵ آزاد میشود.
محمد پس از آزادی دو مرتبه در دانشسرا به ادامه فعالیتهای سیاسیاش میپردازد و بعد از اتمام دوره دانشسرا؛ شغل معلمی را انتخاب میکند. وی از جمله معلمان پرشور و انقلابی بود که شاگردانش را در جهت انقلاب و آرمان مجاهدین هدایت میکرد و در میان آنها از محبوبیت خاصی برخوردار بود. همچنین در جهت دادن به تظاهرات و اعتصابات علیه نظام شاه خائن در بجنورد نقش عمدهیی بازی کرد.
بعد از پیروزی قیام در بهمنماه ۵۷ و تأسیس جنبش ملی مجاهدین در مشهد در ارتباط با سازمان قرار گرفت و با همت او و چند تن دیگر از همرزمانش انجمن معلمان مسلمان مشهد تأسیس شد. محمد بهدنبال مسئولیتهایی که در انجمن معلمان بهعهده گرفت، با جدیت و پشتکار خط و پیام سازمان را به معلمان مدارس مشهد میرساند.
محمد در جریان انقلاب بهاصطلاح فرهنگی مرتجعین جنایتکار و حمله به ستاد حنیف در مشهد، که با همسر و فرزندش برای دفاع از ساختمان ستاد آمده بود توسط مرتجعین و فالانژهای مهاجم زخمی شد.
در سال۵۹ از بخش معلمین به بخش شهرستان منتقل شد.
در اواخر فاز سیاسی قبل از جریانهای ۳۰خرداد، در یورش پاسداران ارتجاع بهخانهاش که محل استقرار قسمتی از بخش شهرستان بود همراه با همسرش عالیه و فرزندش حنیف دستگیر و بهزندان افتاد. در زندان کمیته مشهد او و همسرش در برابر شکنجههای ددمنشانه دژخیمان مزدور خمینی مقاومت کرده و هرگز از مواضع مجاهدی و انقلابی خود کوتاه نیامدند.
پس از حرکت عظیم و تاریخی مجاهدین در روز ۳۰خرداد ۶۰ و بعد از انفجار خشم خلق در ۷تیر ماه ۶۰ بر علیه سردمداران رژیم ضدخلقی خمینی، برای انتقامجویی از مجاهدین، محمد و یک تن دیگر از همرزمان مجاهدش بهنام یحیی نصرآبادی (مصباح) را در بیدادگاه ضدخلقی خمینی به اعدام محکوم کرده و در سحرگاه ۱۲ تیرماه ۶۰ در حالیکه فریادهای مرگ بر خمینی آنها فضای کمیته ضدمردمی مشهد را به لرزه در آورده بود تیرباران میکنند.
محمد حکمتی و مصباح جزء اولین سری از شهدای مجاهد خلق پس از ۳۰خرداد هستند که در مشهد بشهادت میرسند. به همین جهت شهادتشان تأثیر زیادی روی هواداران و مردم مشهد و مشخصاً شهر بجنورد که با سوابق انقلابی محمد از قبل آشنا بودند داشت.
پدر و مادر محمد قهرمان پس از شهادت وی به هر کجا که قدم میگذاشتند، دست به افشاگری علیه جنایات رژیم خمینی و مزدورانش میزدند.
آنها در منزل خود برای مجاهد شهید محمد، مراسم با شکوهی برگزار کردند که پاسداران ارتجاع از ترس خشم و نفرت مردم جرأت حمله به خانه آنها را پیدا نکردند. ولی پس از پایان مراسم به خانه آنها هجوم برده و هر کسی را که در خانه بود دستگیر کردند.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر