۱۴۰۲ تیر ۱, پنجشنبه

۳۰خرداد؛ مرزبندی بین دیکتاتوری و آزادی

 ۳۰خرداد؛ مرزبندی بین دیکتاتوری و آزادی

سخن روز - ۳۰خرداد؛ مرزبندی بین دیکتاتوری و آزادی
سخن روز - ۳۰خرداد؛ مرزبندی بین دیکتاتوری و آزادی

پیام ماندگار ۳۰خرداد، نفی حاکمیت استبداد و ارتجاع و جایگزین کردن دموکراسی، حاکمیت جمهور مردم و پیشروی به‌سوی آزادی و پیشرفت است.

در ضدیت با انقلاب مردمی و شکوهمند ۲۲بهمن که جوهر آن، آزادی و نفی دیکتاتوری سلطنتی بود، خمینی می‌خواست جامعهٔ ایران را به‌قهقرا ببرد و استبداد مذهبی و سلطنت مطلقه فقیه را حاکم کند. این مسیر ارتجاعی و قهقرایی هم تنها راه حفظ حاکمیت ارتجاع قرون‌وسطایی بود و هم پایه استراتژی «بسط» به‌مفهوم صدور ارتجاع و تروریسم و برقراری خلافت دینی تحت عنوان «ولی امر مسلمین». خمینی در یکی از سخنرانی‌هایش در بارهٔ تعارض آزادی با حفظ نظامش خیلی صریح گفت: «ما می‌خواهیم مملکت حفظ کنیم. حفظ مملکت با آزادی که شما می‌گویید نیست. این آزادی مملکت را (بخوانید حاکمیت ولایت فقیه) را بر باد می‌دهد». دجال جماران در ادامهٔ همان سخنان و در حالی که خطابش آشکارا به مجاهدین بود، با وقاحت تمام افزود: «بله ما مرتجع هستیم و شما روشنفکر هستید، شما روشنفکرها می‌خواهید ما به‌۱۴۰۰سال قبل برنگردیم».

خمینی «راست» می‌گفت، مأموریت تاریخی او بازگرداندن جامعهٔ ایران به‌تاریکی ماقبل قرون وسطی بود و برای دستیابی به‌این هدف، تخریب انقلاب ضدسلطنتی بر سر سازندگانش را پیشهٔ خود کرده بود. اما متقابلاً مسعود رجوی پیوسته بر «آزادی» به‌عنوان جوهر وجودی انسان و هدف هر انقلاب اصیل تأکید می‌کرد و از جمله می‌گفت: «آزادی ضرورت دوام انسان در مقام انسانی است والا با حیوانات که فرقی ندارد، والا مسئولیت و وظیفه‌ای ندارد، والا دنیای انسانی به‌جهان حیوانی تنزل خواهد کرد؛ بنابراین بله تاوانش را خواهیم پرداخت» (سخنرانی امجدیه تهران ـ‌۲۲خرداد ۵۹).

هم‌چنین رو در روی خمینی پلید که هدفش محو و نابودی همهٔ دست‌آوردهای انقلاب ضدسلطنتی بود، مجاهدین و مقاومت ایران، حفظ ثمرهٔ خون شهیدان آن انقلاب بزرگ و بازسازی همهٔ امیدهای برحق، ولی پرپرشدهٔ مردم ستمدیده را وجهه همت خود قرار دادند، در ایفای این نقش و مسئولیت تاریخی با همهٔ توش و توان به‌پا خاستند و در برابر گلوله‌ها سینه سپر کردند. این حقیقتی است که در ۳۰خرداد ۱۳۶۰، با درخشش تمام، سمبولیزه شده و بروز و ظهور یافته است.

۳۰خرداد تنها یک سرفصل تاریخی مربوط به‌گذشته نیست. ۳۰خرداد آغاز مشی مقاومت انقلابی برای نفی هر گونه دیکتاتوری و ارتجاع و پیشروی به‌سمت آینده است.

مشعل پر فروغی که در ۳۰خرداد، افروخته شد طی ۴۲سال گذشته، پیوسته راه مردم ایران در مبارزه با دیکتاتوری و ارتجاع حاکم را روشن کرده است. با سرمشق ۳۰خرداد بود که آن همه مقاومتهای حماسی در زندانها و شکنجه‌گاههای رژیم ضدبشری ولایت فقیه رقم خورد. در ادامهٔ همان مشی و همان سرمشق بود که سلسله قیامهای خونین دههٔ ۷۰ یکی پس از دیگری در مشهد و اراک و قزوین و اسلامشهر به‌وقوع پیوست و سپس در قیام ۱۳۷۸ دانشجویان، در قیام۸۸، قیام دی۹۶ و قیام آتشین آبان ۹۸ و سرانجام در قیام ۱۴۰۱ شعله کشید.

آری، پیام ۳۰خرداد، تکامل انقلاب ضدسلطنتی و پافشاری بر این هدف است که رژیم آخوندی به‌عنوان سارق و دشمن انقلاب بهمن، بایستی هم‌چون نظام سلطنتی سرنگون شود و حاکمیت جمهور مردم مبتنی بر آزادی و دموکراسی برقرار گردد.

اگر ۳۰خرداد نبود، با آن همه خاک و خاکستری که خمینی و پسمانده‌هایش، از خامنه‌ای و رفسنجانی و خاتمی و... بر سر انقلاب بهمن ریختند و با این همه فجایعی که این جماعت تبهکار به‌اسم انقلاب و به‌اسم اسلام بر سر مردم ایران آوردند، این واژه‌ها و ارزشها ملوث و چرکین می‌شدند و استعمار و ارتجاع این چرخه ضدایرانی را به‌کرسی می‌نشاندند که مردم ما یا باید به‌حاکمیت آخوندی تن بدهند یا به‌گذشته ستمشاهی برگردند. اما به‌یمن پرچمی که در ۳۰خرداد ۱۳۶۰ برای یک انقلاب نوین و یک جمهوری دموکراتیک برافراشته شد، این سوداهای ارتجاعی و استعماری ناکام ماند. این واقعیت، به‌خصوص در قیام ۱۴۰۱، با شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» هر چه بارزتر شد و اصالت و استواری مرزبندی «نه شاه، نه شیخ «به‌معنی مرزبندی ملی و تاریخی ایرانیان با استبداد و وابستگی به‌ثبوت رسید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر