۱۴۰۲ خرداد ۲۱, یکشنبه

با یاد مجاهد شهید سیدمصطفی موسوی (مولوی) از پیشتازان دلیر نبرد با دو دیکتاتوری شاه وشیخ

 

با یاد مجاهد شهید سیدمصطفی موسوی (مولوی)

مجاهد شهید سیدمصطفی موسوی
مجاهد شهید سیدمصطفی موسوی

محل تولد: مشهد
شغل: دانشجو
سن: 28
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 10-5-1361
محل زندان: زمان شاه( زندان قصر)

زندگینامه شهید


مجاهد شهید مجاهد شهید مصطفی موسوی در سال۱۳۳۳ در شهرستان مشهد و در یک خانواده مذهبی بدنیا آمد.

با اتمام دبیرستان در شهر زادگاهش وارد دانشگاه علم و صنعت تهران شد؛ و از آنجا که ظلم و ستم دیکتاتوری شاه را می‌دید کنجکاو این بود که مسیر مناسب مبارزه را پیدا کند. به‌گفته دوستانش مصطفی مانند تشنه‌ای بود که گویا دنبال آب می‌گردد.

مصطفی بعد از چندی برای یافتن گم شده‌اش وارد گروه‌های سیاسی دانشجویی در دانشگاه شد تا آن که در ارتباط با یکی از دوستانش فعالیت‌هایش سمت‌وسو گرفت و در سال۵۲ که نام سازمان مجاهدین با شهدای و عملیاتش بالا گرفته به پخش جزوات و اطلاعیه‌های سازمان روی آورد و مشخصاً به کسوت سازماندهندگان فعالیت‌ها و تظاهراتها علیه سیاستهای ضدخلقی شاه درآمد و در این مسیر بسیار فعال بود.

مصطفی در سال۵۳ برای بزرگداشت یکی از شهدا به همدان رفت و در این مراسم توسط ساواک شناسایی و دستگیر گردید و بلافاصله به تهران و شکنجه‌گاه منتقل شد.

مصطفی دلیر تا چند ماه زیر شکنجه وزیر بازجویی بود. ساواک فکر می‌کرد که وی با این همه جنب‌وجوش و این سطح از آگاهی و رشادت باید قبل از دانشگاه در ارتباط با سازمان بوده باشد بنابراین از این زاویه هر روز سهمیه شلاق با کابل برق و... داشت وقتی هم زخم و عفونت پاهایش امکان کابل خوردن بیشتر نمی‌داد، چند نفر او را می‌دواندند که خون و چرک بیرون بریزد تا شکنجه‌گران ساواک شاه بتوانند دوباره او را با کابل شکنجه کنند.

مصطفی این دوران را سرفرازانه پشت سر گذاشت و نهایتاً در یک دادگاه نمایشی به سه سال زندان محکوم و به زندان قصر منتقل گردید.

مصطفی در زندان قصر بود روزگار نوینی را آغاز کرد و آموزشهای سیاسی تشکیلاتی و ایدئولوژیک را از مسئولان مجاهدین فرا گرفت.

وی پس از سه سال در سال۵۶ که قیام مردم علیه دیکتاتوری شاه اوج گرفته بود، از زندان آزاد شد

با اوجگیری قیامها علیه شاه مصطفی در صف سازمان دهندگان قرار داشت و در فتح مراکز حساس سلطنتی نقش فعال بازی کرد.

پس از پیروزی انقلاب او به شهر زادگاهش مشهد بازگشت و در ستاد مجاهدین فعالیت‌هایش را ادامه داد.

بعد از چندی به تهران منتقل شد و بعد از ۳۰خرداد و آغاز مقاومت مشروع و سراسری علیه حاکمیت خمینی دجال زندگی مخفی برگزید، و در مداری بالاتر به مجاهدتش ادامه داد.

او که در بخش روابط سازمان فعال بود نهایتاً روز ۱۰مرداد ۱۳۶۱در رکاب فرمانده سیاوش سیفی در حالی که پایگاهشان از هر سو با آرپی‌جی‌های پاسداران مورد تهاجم قرار گرفته بود تا آخرین نفس و تا آخرین گلوله جنگاوری کرد و سرفراز و وفادار الگو و آموزگار و جاودانه شد

مصطفی در یک وصیت نامه شور انگیز و انگیزاننده نوشت:

«بنام خدا و به‌نام خلق قهرمان ایران

آمده‌ام تا تکبیر گویان تفنگ به‌دست در صف مجاهدان، آمده‌ام تا همره نسل ایمان از آتش نمرود بگذرم، آمده‌ام تا در صف عشق به عاشورا بروم و یا از نعش خمینی عبور کنم... . امروز که سومین بار وصیتم را می‌نویسم آرزویم این بود و هست که در رکاب مجاهدین بجنگم وبا آنها بمیرم خصوصاً در چند روز فتنه خمینی هیچ خونی سرختر از خون مجاهدین نمی‌درخشد و عطش خمینی را نمی‌خشکاند... . . خدایا مجاهدین ادامه دهندگان راه انبیا و معصومین هستند اللهم النصر المجاهدین وانصرهم فوزا عظیما».

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر