دو سال پيش، در آستانه تصميم براي رفتن پاي ميز مذاكرة زهرخوري بر روي زانوان خونين، خليفة سفاك ارتجاع كه در فرهنگ عقبمانده و ضد تاریخیاش، راهحلی جز ترور و ارعاب در چنته ندارد، تصميم به قتلعام اشرف گرفت.
كشتار 100 نفر غیرمسلح، كه بر اساس يك توافق بینالمللی و امضاشده توسط دولت عراق و سازمان ملل متحد حفاظت آنها تضمینشده و دولت امريكا براي نظارت در اين مورد، مسئوليت پذيرفته بود.
جنايت آنچنان رسوا و غیرقابلدفاع بود كه هنوز پس از دو سال، مرتكبين آن، چهره مخفي میکنند و شهامت به عهده گرفتن مسئوليت آن را ندارند.
اين عمل بزدلانه توسط دو دولت حاكم، عليه جمعيتي صدنفره و فاقد سلاح، ازنظر تاكتيكي آنچنان حقير و بیارزش است كه انجام آن تنها ماهيت مافيايي خليفه ارتجاع را برملا میسازد، اما بهر حال طبق الگوي رفتاري خميني ـ در آستانه سر کشیدن جام زهر آتشبس در سال 67 ـ و مهار موقعيت شکستخوردهاش با قتلعام زندانيان دست بستة مجاهد، خليفه خونریز ارتجاع قره، نوكر خود در عراق را به صحنه فرستاد تا با يك جنايت غیرقابلباور و بسيار شنيع، آلترناتيو خود را كمرشكن سازد و در غياب چنين نيروي سازمانیافته و جنگنده، بتواند با وحشتآفرینی، مهار حاكميت را در تنشهای قابل پیشبینی زهر در تقدير، از دست ندهد.
بیجهت نبود كه پسازاین اقدام حقير، جانشين سركردة سپاه جنايت پا به صحنه گذاشت تا اين عمل بزدلانه را فتح الفتوح جا بزند و از جامعه نسق گيري كند كه: «...همين اتفاق هفته گذشته در پادگان اشرف داراي اهميت راهبردي وسيع در تحولات آينده منطقه خواهد بود و ابعاد عظيمي دارد که به دليل تحت تاثيرقرارگرفتن [خبرهاي] حمله احتمالي به سوريه فرصت ظهور نداشت...شايد بتوان گفت که تأثیر راهبردي اين عمليات بر ادامه حيات [مجاهدين] بسيار بيشتر از تأثیر عمليات مرصاد است...».
یک سال پسازآن عمل بزدلانه، قره نوكرِ ام القراي ارتجاع تحت «تأثير راهبردي» آن حماسة فراموشي ناپذير، به فضيحانه ترين صورت سرنگون بود و ولیفقیه نگونبختی كه با بناي محاسبات «راهبردي» اش بر روي ترور و آدمكشي، در آرزوي رهايي از دست آلترناتيوش بسر میبرد، با جنبشي قویتر، منسجمتر و باانگیزهتر مواجه شد كه خواب از سر او میپراند، راز اين مکانیسم و خراب شدن آوار آن بهاصطلاح عمليات «راهبردي» بر سر آمران و عاملانش، زماني كه كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت اسناد داخلي شوراي وزيران مالكي را منتشر ساخت، برملا شد، طبق صورتجلسة نشست شوراي وزيران، آنچنان جنايت در اشرف، وجدانهای بشري را آزرده ساخته بود كه زير چنين فشار طاقتفرسای چنين اتمسفری، جو بايدن معاون رئیسجمهور آمريكا به مالكي هنگامیکه بعد از كشتار اشرف به امريكا مسافرت كرده بود ابلاغ كرد رياست دولت بعدي عراق «بدون مالكي خواهد بود» و بهاینترتیب خوابهای پنبه دانة خليفه ارتجاع در مورد «تأثير راهبردي» موردنظر، با از دست رفتن غلام حلقهبهگوشش در عراق، تبديل به يك كابوس شد.
اكنون حالوروز خليفةارتجاع درحالیکه خطر آلترناتيو برانداز را در پشت سر و ساية مرگ سر کشیدن جام زهر اتمي را در پيش رو میبیند، حس كنيد، از اين نقطه بود كه فلاكتي چنين رقتانگیز، آغاز فروپاشي توهمات خليفه ارتجاع در سرزمینهایی شد كه آنها را پیشازاین عمق استراتژيكي خود میخواند و دبير شوراي امنيتش مدعي بود، براي آنها خواهد جنگيد، چون: «... اگر تقويها در سامرا خون ندهند ما بايد در سيستان، آذربايجان، شيراز و اصفهان خون بدهيم...» بدين ترتيب «تأثير راهبردي» آن حماسة بزرگ در اصلیترین بستر توسعهطلبی بنيادگرايي يعني عراق، سرچشمة رستاخيزي ملي و مردمي عليه خامنهای و شاه مهرة فاسد و جاني او شد كه حضور ميليوني آنها، آذینبخش اين روزهاي صفحات تلویزیونهای خبري در منطقه و جهان است.
دو سال پسازآن حماسه پايدار و آن رسم وفا و ايستادگي تا به آخر بر سر آرمان آزادي، با وضوح تمام میتوان علل شكست استراتژيكي خليفه ارتجاع در بلعيدن عراق، كه دروازة کشورگشاییهای او بود را حس كرد. اراده يك نسل مقاوم و ايمان شکستناپذیری كه با دستخالی هم صحنه مصاف با خليفه ارتجاع و جیرهخواران پست او را ترك نكرد، تعیینکنندهترین عنصري بود كه معادلات پيچيده و سرسخت تعادل قوا را در هم پيچيد و از آن خلق جديدي بيرون آورد.
خليفه ارتجاع قصد داشت با سقف جديدي در ترور و وحشیگری، تأثير «راهبردي وسيع در تحولات آينده منطقه» به نفع خود ايجاد كند، از سوي ديگر مقاومت ايران هم با تکیهبر فدا و صداقت و با نيروي حقانيت و ايمان، اراده درهم شكستن نقشههای او را داشت. حالا صحنة آن مصاف، با تأثيرات «راهبردي وسيع در تحولات آينده منطقه» پيش روي همگان است، گماشته خليفة ارتجاع، بهرغم حمايت توأمان ارتجاع و استعمار، آنچنان منفور و منزوي است كه آماج خشم تودههای عراقي قرار دارد و مجاهدين با انتخاب شوراي مركزي جديد، به آنچنان دستاوردهاي ايدئولوژيكي نويني دست پيدا كردند كه سكوي پرش و منشأ خيزهاي بلند آنان در تحولات آينده خواهد بود. بنابراين همچنان كه در تاريخ 50 ساله مجاهدين همواره تجربهشده است، بار دیگر ثابت شد دستاوردهاي بزرگ مخلوق استقبال پرداختهای بزرگاند و در لحظات پرداخت است كه بذر دستاوردهاي درخشان آينده كاشته میشوند، گوهر آزادي بدون هزينه و پرداخت قیمتهای كلان به هيچ ملتي تقديم نشده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر