مریم رجوی: انتقال موفقیتآمیز مجاهدان لیبرتی، شکست بزرگ رژیم آخوندی
خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران
مهمترين خبرها
سخنرانی در جشن انتقال موفقیت آمیز مجاهدان لیبرتی – ۲۰شهریور ۱۳۹۵
مردم ایران،
اشرف نشانها در سراسر جهان،
حامیان شریف مقاومت،
پایان پیروزمند انتقال امن همه مجاهدان اشرفی از لیبرتی بر شما مبارک!
سرانجام، کارزارهای بیوقفة سیاسی و بینالمللی برای حفاظت اشرفیها و انتقال امن جمعی و سازمانی آنها به بار نشست.
توطئهها و طرحهای نابودی و متلاشیکردن مجاهدین درهم شکست. و رژیم ولایت فقیه با وزارت اطلاعاتش، با نیروی تروریستی قدس و با تمام مزدبگیران گوناگونش در عراق، كه همه آنها تشنه به خون مجاهدین بودند، کور و بور برجا ماند.
اشرف نشانها در سراسر جهان،
حامیان شریف مقاومت،
پایان پیروزمند انتقال امن همه مجاهدان اشرفی از لیبرتی بر شما مبارک!
سرانجام، کارزارهای بیوقفة سیاسی و بینالمللی برای حفاظت اشرفیها و انتقال امن جمعی و سازمانی آنها به بار نشست.
توطئهها و طرحهای نابودی و متلاشیکردن مجاهدین درهم شکست. و رژیم ولایت فقیه با وزارت اطلاعاتش، با نیروی تروریستی قدس و با تمام مزدبگیران گوناگونش در عراق، كه همه آنها تشنه به خون مجاهدین بودند، کور و بور برجا ماند.
حضار محترم!
دیروز و پریروز، آخرین گروههای مجاهدان اشرفی وارد آلبانی شدند. پروسة انتقال مجاهدین از لیبرتی بهخارج از عراق، به كشورهای اروپایی مثل آلمان، انگلستان، هلند، نروژ، فنلاند، دانمارك، بلژیك، ایتالیا، اسپانیا و همچنین كانادا با موفقیت کامل بهپایان رسید. جنبش آزادی مردم ایران، یک گام کیفی از رژیم حاکم پیشی گرفت و طرح ولایت فقیه برای برون رفت از بحران سرنگونی، كه سربریدن و انهدام فیزیكی مجاهدین و آلترناتیو دمكراتیك لازمة آن است، شکست خورد.
۱۴سال بمباران، خلع سلاح، حبس خانگی، محاصره، تیغ و تبر، حملة زرهی و حملات موشكی همراه با شكنجه روانی و۳۲۰بلندگو، اثر نكرد. همچنانكه به خدمت گرفتن امكانات ۱۲دولت و ماجرای ۱۷ژوئن، برچسب تروریستی، پروندهسازی و بیش از ۲۰دادگاهی كه پیروزمندانه از آنها عبور كردیم، بهجایی راه نبرد.
در سال۲۰۰۳ جك استرا به گفتة خاتمی و خرازی بهدارآویختن ۲۰تن از ۶۵نفر از رهبران و مسئولان مجاهدین را كه قرار بود از اشرف اشغالشده به رژیم ایران استرداد شوند، «قابل قبول» خوانده بود.
در آن زمان، مقامات آمریكایی در سطوح مختلف از ضرورت انهدام گرم یا فروپاشی نرم مجاهدین صحبت میكردند و این كه میخواهند مجاهدین را منحل كنند.
رئیس دفتر كالین پاول وزیرخارجه وقت آمریكا بعداً گفت: «هر روز صبح از دوشنبه تا جمعه معمولاً حدود ساعت هشت و نیم در وزارتخارجه جلسه داشتیم و یكی از سؤالاتی كه تقریباً هر روز مطرح میشد این بود كه با مجاهدین چه كنیم... (آنها) هنوز گروهی یكپارچهاند، ما (خودمان) آنها را یك گروه تروریستی معرفی كردهایم...».
بله، در آن زمان آخوند خاتمی بر طبل استرداد میكوبید. هم استرداد مجاهدین از اشرف و هم استرداد دستگیرشدگان ۱۷ژوئن در پاریس. بعد هم خامنهای مهرة دستنشاندة خودش مالكی را در عراق آشكارا و جلو دوربین تلویزیون رژیم، مكلف و موظف به نابودی مجاهدین و اجرای قرارداد دوجانبه در این رابطه كرد. و بعد، انواع و اقسام حملهها، پروندهسازیها، شیطانسازی و محاصره و لجنپراكنی، كه همه از آن خبر دارید.
اینجا میخواهم از لرد اسلین فقید یاد كنم كه شب سال نو ۲۰۰۴ در اشرف بود. او درخواست مرا برای رفتن به اشرف در چنان شرایطی پذیرفت. مدتی بعد به نوشته مطبوعات، یك ناوگان از وكلا و حقوقدانان وارد این كارزار شدند و بسیاری از آنها به اشرف رفتند.
میخواهم بگویم همان رژیمی كه از قتل عام زندانیان دستبسته ما فروگذار نكرد، معلوم بود كه از فرصت اشغال عراق برای از بینبردن مجاهدینی كه پایداری میكنند و به قول خمینی بر سر موضع خود هستند، حداكثر استفاده را به هر قیمت بهعمل میآورد. این، مضمون رویارویی ۱۴ساله در عراق، بین ما و رژیم ولایت فقیه بود. نبرد بود و نبود بین آزادی و استبداد، آن هم در توفان و بحران، در حالیكه ما نخستین روز به آمریكا گفتیم كه اگر نمیخواهد در عراق بمانیم، همه را به هزینة خودمان به خارج از عراق منتقل كند. این چكیده و حرف اصلی ۱۵ساعت گفتگوی ۲روزة مژگان با ژنرال اودیرنو و ستاد او در روزهای ۱۹و۲۰اردیبهشت۱۳۸۲ بود كه صورتجلسة مكتوب آن در دست طرفین است.
حالا اگر تمام این ۱۴سال را از نظر بگذرانیم، با شهیدانش، با مجروحانش و كسانی كه نقص عضو شدهاند، و با یارانش و پشتیبانانش، آن وقت، به روشنی میتوان دید كه این انتقال كه دیروز تكمیل شد، یک شکست استراتژیک برای رژیم و آغاز پیشروی مقاومت برای آزادی و دمکراسی و طلایهدار دوران تغییر است.
دیروز و پریروز، آخرین گروههای مجاهدان اشرفی وارد آلبانی شدند. پروسة انتقال مجاهدین از لیبرتی بهخارج از عراق، به كشورهای اروپایی مثل آلمان، انگلستان، هلند، نروژ، فنلاند، دانمارك، بلژیك، ایتالیا، اسپانیا و همچنین كانادا با موفقیت کامل بهپایان رسید. جنبش آزادی مردم ایران، یک گام کیفی از رژیم حاکم پیشی گرفت و طرح ولایت فقیه برای برون رفت از بحران سرنگونی، كه سربریدن و انهدام فیزیكی مجاهدین و آلترناتیو دمكراتیك لازمة آن است، شکست خورد.
۱۴سال بمباران، خلع سلاح، حبس خانگی، محاصره، تیغ و تبر، حملة زرهی و حملات موشكی همراه با شكنجه روانی و۳۲۰بلندگو، اثر نكرد. همچنانكه به خدمت گرفتن امكانات ۱۲دولت و ماجرای ۱۷ژوئن، برچسب تروریستی، پروندهسازی و بیش از ۲۰دادگاهی كه پیروزمندانه از آنها عبور كردیم، بهجایی راه نبرد.
در سال۲۰۰۳ جك استرا به گفتة خاتمی و خرازی بهدارآویختن ۲۰تن از ۶۵نفر از رهبران و مسئولان مجاهدین را كه قرار بود از اشرف اشغالشده به رژیم ایران استرداد شوند، «قابل قبول» خوانده بود.
در آن زمان، مقامات آمریكایی در سطوح مختلف از ضرورت انهدام گرم یا فروپاشی نرم مجاهدین صحبت میكردند و این كه میخواهند مجاهدین را منحل كنند.
رئیس دفتر كالین پاول وزیرخارجه وقت آمریكا بعداً گفت: «هر روز صبح از دوشنبه تا جمعه معمولاً حدود ساعت هشت و نیم در وزارتخارجه جلسه داشتیم و یكی از سؤالاتی كه تقریباً هر روز مطرح میشد این بود كه با مجاهدین چه كنیم... (آنها) هنوز گروهی یكپارچهاند، ما (خودمان) آنها را یك گروه تروریستی معرفی كردهایم...».
بله، در آن زمان آخوند خاتمی بر طبل استرداد میكوبید. هم استرداد مجاهدین از اشرف و هم استرداد دستگیرشدگان ۱۷ژوئن در پاریس. بعد هم خامنهای مهرة دستنشاندة خودش مالكی را در عراق آشكارا و جلو دوربین تلویزیون رژیم، مكلف و موظف به نابودی مجاهدین و اجرای قرارداد دوجانبه در این رابطه كرد. و بعد، انواع و اقسام حملهها، پروندهسازیها، شیطانسازی و محاصره و لجنپراكنی، كه همه از آن خبر دارید.
اینجا میخواهم از لرد اسلین فقید یاد كنم كه شب سال نو ۲۰۰۴ در اشرف بود. او درخواست مرا برای رفتن به اشرف در چنان شرایطی پذیرفت. مدتی بعد به نوشته مطبوعات، یك ناوگان از وكلا و حقوقدانان وارد این كارزار شدند و بسیاری از آنها به اشرف رفتند.
میخواهم بگویم همان رژیمی كه از قتل عام زندانیان دستبسته ما فروگذار نكرد، معلوم بود كه از فرصت اشغال عراق برای از بینبردن مجاهدینی كه پایداری میكنند و به قول خمینی بر سر موضع خود هستند، حداكثر استفاده را به هر قیمت بهعمل میآورد. این، مضمون رویارویی ۱۴ساله در عراق، بین ما و رژیم ولایت فقیه بود. نبرد بود و نبود بین آزادی و استبداد، آن هم در توفان و بحران، در حالیكه ما نخستین روز به آمریكا گفتیم كه اگر نمیخواهد در عراق بمانیم، همه را به هزینة خودمان به خارج از عراق منتقل كند. این چكیده و حرف اصلی ۱۵ساعت گفتگوی ۲روزة مژگان با ژنرال اودیرنو و ستاد او در روزهای ۱۹و۲۰اردیبهشت۱۳۸۲ بود كه صورتجلسة مكتوب آن در دست طرفین است.
حالا اگر تمام این ۱۴سال را از نظر بگذرانیم، با شهیدانش، با مجروحانش و كسانی كه نقص عضو شدهاند، و با یارانش و پشتیبانانش، آن وقت، به روشنی میتوان دید كه این انتقال كه دیروز تكمیل شد، یک شکست استراتژیک برای رژیم و آغاز پیشروی مقاومت برای آزادی و دمکراسی و طلایهدار دوران تغییر است.
شادباش بهمردم ایران!
و تبریک بهخانواده بزرگ مقاومت!
البته تبریك اول را باید به مسعود گفت كه این كارزار ۱۴ساله را بهطور شبانهروزی در بغرنجترین شرایط، در میان توفانها و بحرانها، با حداكثر ریسكپذیری، هدایت كرد. چنین بود كه اشرفیها در منتهای فداکاری و هوشیاری انقلابی ایستادند و جهانی را به ایستادگی در برابر تاخت و تاز ولایت فقیه برانگیختند. و حالا به یقین میتوان به زبان قرآن گفت: انا فتحنا لك فتحا مبینا
مجاهدین در اشرف و لیبرتی در نشستهای جمعی و گفتگوهایشان با مسعود، به یك مثال تاریخی استناد میكردند. مثال آنها از امام حسین و شب عاشورا گرفته شده بود و میگفتند مگر میشود كه شمر و یزید (یعنی مالكی و خامنهای) برای اردوی حسینی راه باز كنند؟ و بگذارند آنها بهسلامت بروند؟ هرگز... یعنی تا وقتی مالكی در عراق حاكم بود، این شرایط بسیار دور از ذهن و غیرممكن مینمود.
ولی امروز، این غیرممكن با كارزارهای بیوقفة پشتیبانان اشرف و یاران اشرفنشان در سراسر جهان، ممكن و محقق شده است. جبهة مجاهدین بر جبهة ولایت فقیه پیروز شده است.
در بیانیة سی و پنجمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت بهدرستی آمده است: «خامنهای تصور میکرد ...با استفاده از «فرصت عراق» و گماشتهاش، نوری مالکی میتواند رزمندگان اشرفی را متلاشی و نابود سازد و همزمان با تکیه بر پروژة دستیابی به سلاح اتمی، میتواند به بازسازی و ارتقاء اتوریتة خود بپردازد و آب رفته را به جوی بازگرداند».
حقیقت این است که موفقیت کامل مجاهدین در انجام این انتقال، از بزرگترین و صریحترین نشانههای دوران ضعف و زهرخوردگی رژیم ولایت فقیه است.
و تبریک بهخانواده بزرگ مقاومت!
البته تبریك اول را باید به مسعود گفت كه این كارزار ۱۴ساله را بهطور شبانهروزی در بغرنجترین شرایط، در میان توفانها و بحرانها، با حداكثر ریسكپذیری، هدایت كرد. چنین بود كه اشرفیها در منتهای فداکاری و هوشیاری انقلابی ایستادند و جهانی را به ایستادگی در برابر تاخت و تاز ولایت فقیه برانگیختند. و حالا به یقین میتوان به زبان قرآن گفت: انا فتحنا لك فتحا مبینا
مجاهدین در اشرف و لیبرتی در نشستهای جمعی و گفتگوهایشان با مسعود، به یك مثال تاریخی استناد میكردند. مثال آنها از امام حسین و شب عاشورا گرفته شده بود و میگفتند مگر میشود كه شمر و یزید (یعنی مالكی و خامنهای) برای اردوی حسینی راه باز كنند؟ و بگذارند آنها بهسلامت بروند؟ هرگز... یعنی تا وقتی مالكی در عراق حاكم بود، این شرایط بسیار دور از ذهن و غیرممكن مینمود.
ولی امروز، این غیرممكن با كارزارهای بیوقفة پشتیبانان اشرف و یاران اشرفنشان در سراسر جهان، ممكن و محقق شده است. جبهة مجاهدین بر جبهة ولایت فقیه پیروز شده است.
در بیانیة سی و پنجمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت بهدرستی آمده است: «خامنهای تصور میکرد ...با استفاده از «فرصت عراق» و گماشتهاش، نوری مالکی میتواند رزمندگان اشرفی را متلاشی و نابود سازد و همزمان با تکیه بر پروژة دستیابی به سلاح اتمی، میتواند به بازسازی و ارتقاء اتوریتة خود بپردازد و آب رفته را به جوی بازگرداند».
حقیقت این است که موفقیت کامل مجاهدین در انجام این انتقال، از بزرگترین و صریحترین نشانههای دوران ضعف و زهرخوردگی رژیم ولایت فقیه است.
حضار محترم!
همه میدانید كه قرار بر این بود كه بعد از ترك اشرف و لغو برچسب تروریستی، لیبرتی یك «مكان موقت عبور» باشد. مكان عبور موقت، عنوان رسمی و قانونی لیبرتی برای چند هفته یا حداكثر چند ماه بود. اما حالا ما در پنجمین سال هستیم. از اینجا، میتوان ابعاد شانتاژ و باجخواهی و تهدیدهای تروریستی رژیم در این موضوع، و همچنین، ابعاد رشوهها و هزینههای ولایت فقیه را دریافت.
چند ماه پیش در همین جا، در ملاقات با آقای واینر، ابعاد كارشكنی و اخلال رژیم را با او در میان گذاشتم، او گفت به ۷۵ كشور بهعنوان مشاور ویژه وزارت خارجه آمریكا كه جان كری او را برای انتقال مجاهدین طبق تعهدات قبلی آمریكا منصوب كرده، سفر كرده است. او گفت كه گاه از ابعاد مخالفتها و ممانعتها تعجب میكند.
واقعیت این بود كه فعالیتهای ما برای انتقال هر چه سریعتر، با کارشکنی مستمر آخوندها روبهرو میشد. مثلاً در دیماه سال۹۲ ظریف وزیر خارجه رژیم در اولین سفر خود بهکشورهای عربی، به اردن رفت. هدف اصلی سفر او برحذرداشتن دولت اردن از پذیرش احتمالی اعضای مجاهدین در این کشور بود.
در همان سال، پس از موافقت دولت رومانی با انتقال گروهی از مجاهدین بهاین کشور، رژیم آخوندی با دخالت در این امر، دولت رومانی را از تصمیم خود منصرف کرد.
در سوئیس، هنگامی که کار انتقال عدهیی از مجروحان، تا تأمین مالی بیمارستانهای محل بستری آنها پیش رفت، باز دخالتهای رژیم آن را برهم زد.
در ایتالیا، قطعنامهیی در کمیسیون خارجی مجلس این کشور درباره پذیرش مجاهدین به تصویب رسید. اما بعد از انتقال گروهی از مجاهدین به آنجا، باز هم با کارشکنی رژیم، انتقال بقیه نفرات متوقف شد.
رژیم به ظاهر، خواستار اخراج مجاهدین از عراق و دور شدن آنها از كنار مرزهای ایران بود، اما همچنانكه مقاومت ایران پیوسته خاطرنشان كرده و من در گردهمایی سالانه مقاومت در خرداد ۹۴ تكرار كردم: خواست واقعی آخوندها در مورد مجاهدان اشرفی یا نابودی آنها یا تسلیمشدن آنها به حاكمیت آخوندهاست. احكام جعلی قضایی در عراق، توطئههای استرداد و قالبكردن برگههای قرمز علیه مجاهدین به انترپل، زمینهسازی برای همین بود.
سفرهای پیاپی وزرا و مقامات امنیتی و اطلاعاتی رژیم به عراق، از جمله سفر همین آخوند جلاد پورمحمدی وزیر دادگستری روحانی در فروردین ۹۳، به همین خاطر بود. سپس صادق لاریجانی، سردژخیم قضائیه، دوبار در ماههای اردیبهشت و مهر همان سال و سخنگوی وزارت خارجه رژیم در همان زمان، بهطور رسمی درخواست استرداد مجاهدین از عراق را عنوان کردند.
در مقابل، كافیست یادآوری كنم كه از زمان انتقال حفاظت اشرف به حكومت مالكی، یعنی گذاشتن اشرف در دهان گرگ، موضوع تعهدات آمریكا برای حفاظت از مجاهدین در عراق، ۵۲ بار در سنا و مجلس نمایندگان، مورد بحث و سؤال و جواب قرار گرفت و به تصویب ۲۰ قطعنامه و الحاقیة قانونی در کنگرة آمریکا منجر شد، تا دولت آمریکا به تعهدات خود در مورد حفاظت و انتقال مجاهدین عمل كند.
شمارش ابتكارها و تلاشهای انجام شده در اروپا و كشورهای عربی و حتی خود عراق، دراین فرصت برای من غیرممكن است.
كارزار ۱۴سالة دكتر آلخو ویدال كوادراس چه در مقام نایب رئیس پارلمان اروپا و چه بهعنوان رئیس كمیتة بینالمللی در جستجوی عدالت، متشكل از ۴هزار پارلمانتر و مبارزة پیگیر همكارانش مانند استراون استیونسون و پائولو كازاكا، كما اینكه تلاشهای نخستوزیر غزالی در رأس كمیتة عربی-اسلامی دفاع از اشرف و مجاهدین در لیبرتی، واقعاً برای من قابل توصیف نیست. همچنین نمیدانم چطور باید از تلاشهای بیوقفه و بهغایت صمیمانه و نافذ خانم زوسموت، خانم بتانكور، خانم بومدین. یا برادرم طاهر بومدرا، ژان پیربكه، اسقف گایو، دومینیک لوفور، ژان پیر مولر، پیر برسی و شیخ مسکین و دیگر شخصیتهای عالیقدر تشكر كنم. فقط میگویم كه آنها برای مقاومت ایران خون ذخیره كردند.
کما اینکه از حمایتهای شهرداران اروپا بهخصوص ۱۴هزار شهردار و منتخب فرانسه و رهبران بزرگوار جامعة مسلمانان این کشور. برادرانی كه قبل از هر چیز با ما مشتركاً در شستشوی لكه تروریسم و بنیادگرایی از نوع ولایت فقیه و از نوع داعش از چهرة آسمانی اسلام كه دین رحمت و رهایی است، مجاهدت میكنند.
من نمیتوانم فهرست بسیار طولانی سازندگان این پیروزی را ذكر كنم؛ از نمایندگان مجلسین انگلستان تا استرالیا و ایسلند و از كانادا تا هندوستان و مصر. من قادر نیستم میلیونها ساعت کار و تلاش در حمایت از اشرفیها را شرح بدهم. همینقدر بگویم که ما نه چاه نفت داشتیم نه ناوهای جنگی. اما قدرتی از آن بالاتر بهیاری ما آمد که نیروی وجدان و شرف است. به واقع آنها اعضای افتخاری این مقاومت و مظاهر همین قدرت اخلاق و وجدان بشریت معاصر هستند.
برای اینكه ارزش این همبستگی انسانی را بگویم اجازه بدهید فقط توضیح كوتاهی در مورد وضعیت خودم و آنچه در این روزها و ماهها گذشت، بدهم؛ از لحظات اضطراب، نگرانی و بیم و امید در مقابله با موانع و سختیهایی که دشمن ایجاد میكرد. از این که مانع خروج افراد میشد و برخی را از فرودگاه برمیگرداند. از اذیت و آزار در هنگام خروج از لیبرتی و ممانعت از بردن وسایل شخصی و حتی ویلچر بیماران. از لحظاتی که سایر مجاهدان، در اعتراض به این اقدامات، همگی متوقف میشدند و مخصوصاً به هنگام ممانعت از خروج یكنفر از عراق، سایرین هم حاضر به سفر نمی شدند. از لحظاتی که خبر حمله به ستونهای مجاهدین در مسیر لیبرتی تا فرودگاه میرسید؛ تا لحظاتی که خبر حملههای موشکی و زمینی به لیبرتی داده میشد، در حالی که همه مشغول جمعآوری وسایل و آمادهسازی برای خروج بودند. همچنین از لحظاتی که خبر حمله به چارترهای حامل مجاهدین را دریافت میکردم و دهها و صدها لحظات دیگر از همین قبیل .... که هر کدام با الزام یک واکنش سریع برای کارزارهای گسترده همراه بود تا بتوان جلو خطرهای بزرگتر و فاجعه را گرفت.
بهاین مناسبت، میخواهم از جانب مقاومت مردم ایران، از نخستوزیر و دولت آلبانی و خانم صدراعظم آلمان و همه کسانی که در آلبانی، عراق، آمریکا و اروپا و كمیساریای عالی پناهندگان به این انتقال خطیر یاری رساندند، صمیمانه سپاسگزاری کنم.
با گرمترین درودها به هواداران مجاهدین در داخل ایران، که بهخاطر اشرف و لیبرتی به اعتراض پرداختند و کسانی که به همین خاطر به سالها زندان محكوم شدند.
درود بر شما اشرفنشانها که در چهار گوشه جهان مدتهای طولانی كه تا بهحال سابقه نداشت، تحصن و اعتصاب غذا کردید. و شکر بیکران بهپیشگاه خدای بزرگ که در کانون مهیبترین بحرانهای خاورمیانه، شیشه را در بغل سنگ نگاه داشت. و سرمایه معنوی و مبارزاتی و استراتژیکی ملت ایران را حفظ کرد.
در این ۱۴سال، مجاهدین با پایداری در دل یک محاصره بیرحمانه، در حقیقت شعلههای مبارزه برای آزادی را فروزان نگهداشتند و پرچم سرنگونی رژیم ولایت فقیه را پراهتزازتر برافراشتند.
استوارت هالیدی سفیر پیشین آمریكا در ملل متحد یكبار گفت: «این واقعاً مبارزه بزرگ زمان ماست و آنچه بر سر مجاهدین میآید و نحوه حل این مسأله و اینكه آینده ایران چگونه رقم میخورد، واقعاً نقطه عطف قرن بیست و یكم است». من فكر میكنم او واقعاً درست گفته است. و آینده آن را ثابت میکند.
اجازه بدهید در این جا بهطور خاص از نقش خواهرم مژگان پارسایی جانشین رهبری مقاومت در اشرف و لیبرتی، از مسئول اول مجاهدین، خواهرم زهره اخیانی و مسئولان اول قبلی مجاهدین، خواهرانم صدیقه حسینی و فهیمه اروانی، قدردانی کنم. آنها به اتفاق ۶ همردیف دیگر مسئول اول و همراه با برادران قهرمانشان مانند مهدی براعی، عباس داوری، محمود عطایی و محمد حیاتی، این ۱۴سال زرین را در تاریخچة مجاهدین رقم زدند.
همه میدانید كه قرار بر این بود كه بعد از ترك اشرف و لغو برچسب تروریستی، لیبرتی یك «مكان موقت عبور» باشد. مكان عبور موقت، عنوان رسمی و قانونی لیبرتی برای چند هفته یا حداكثر چند ماه بود. اما حالا ما در پنجمین سال هستیم. از اینجا، میتوان ابعاد شانتاژ و باجخواهی و تهدیدهای تروریستی رژیم در این موضوع، و همچنین، ابعاد رشوهها و هزینههای ولایت فقیه را دریافت.
چند ماه پیش در همین جا، در ملاقات با آقای واینر، ابعاد كارشكنی و اخلال رژیم را با او در میان گذاشتم، او گفت به ۷۵ كشور بهعنوان مشاور ویژه وزارت خارجه آمریكا كه جان كری او را برای انتقال مجاهدین طبق تعهدات قبلی آمریكا منصوب كرده، سفر كرده است. او گفت كه گاه از ابعاد مخالفتها و ممانعتها تعجب میكند.
واقعیت این بود كه فعالیتهای ما برای انتقال هر چه سریعتر، با کارشکنی مستمر آخوندها روبهرو میشد. مثلاً در دیماه سال۹۲ ظریف وزیر خارجه رژیم در اولین سفر خود بهکشورهای عربی، به اردن رفت. هدف اصلی سفر او برحذرداشتن دولت اردن از پذیرش احتمالی اعضای مجاهدین در این کشور بود.
در همان سال، پس از موافقت دولت رومانی با انتقال گروهی از مجاهدین بهاین کشور، رژیم آخوندی با دخالت در این امر، دولت رومانی را از تصمیم خود منصرف کرد.
در سوئیس، هنگامی که کار انتقال عدهیی از مجروحان، تا تأمین مالی بیمارستانهای محل بستری آنها پیش رفت، باز دخالتهای رژیم آن را برهم زد.
در ایتالیا، قطعنامهیی در کمیسیون خارجی مجلس این کشور درباره پذیرش مجاهدین به تصویب رسید. اما بعد از انتقال گروهی از مجاهدین به آنجا، باز هم با کارشکنی رژیم، انتقال بقیه نفرات متوقف شد.
رژیم به ظاهر، خواستار اخراج مجاهدین از عراق و دور شدن آنها از كنار مرزهای ایران بود، اما همچنانكه مقاومت ایران پیوسته خاطرنشان كرده و من در گردهمایی سالانه مقاومت در خرداد ۹۴ تكرار كردم: خواست واقعی آخوندها در مورد مجاهدان اشرفی یا نابودی آنها یا تسلیمشدن آنها به حاكمیت آخوندهاست. احكام جعلی قضایی در عراق، توطئههای استرداد و قالبكردن برگههای قرمز علیه مجاهدین به انترپل، زمینهسازی برای همین بود.
سفرهای پیاپی وزرا و مقامات امنیتی و اطلاعاتی رژیم به عراق، از جمله سفر همین آخوند جلاد پورمحمدی وزیر دادگستری روحانی در فروردین ۹۳، به همین خاطر بود. سپس صادق لاریجانی، سردژخیم قضائیه، دوبار در ماههای اردیبهشت و مهر همان سال و سخنگوی وزارت خارجه رژیم در همان زمان، بهطور رسمی درخواست استرداد مجاهدین از عراق را عنوان کردند.
در مقابل، كافیست یادآوری كنم كه از زمان انتقال حفاظت اشرف به حكومت مالكی، یعنی گذاشتن اشرف در دهان گرگ، موضوع تعهدات آمریكا برای حفاظت از مجاهدین در عراق، ۵۲ بار در سنا و مجلس نمایندگان، مورد بحث و سؤال و جواب قرار گرفت و به تصویب ۲۰ قطعنامه و الحاقیة قانونی در کنگرة آمریکا منجر شد، تا دولت آمریکا به تعهدات خود در مورد حفاظت و انتقال مجاهدین عمل كند.
شمارش ابتكارها و تلاشهای انجام شده در اروپا و كشورهای عربی و حتی خود عراق، دراین فرصت برای من غیرممكن است.
كارزار ۱۴سالة دكتر آلخو ویدال كوادراس چه در مقام نایب رئیس پارلمان اروپا و چه بهعنوان رئیس كمیتة بینالمللی در جستجوی عدالت، متشكل از ۴هزار پارلمانتر و مبارزة پیگیر همكارانش مانند استراون استیونسون و پائولو كازاكا، كما اینكه تلاشهای نخستوزیر غزالی در رأس كمیتة عربی-اسلامی دفاع از اشرف و مجاهدین در لیبرتی، واقعاً برای من قابل توصیف نیست. همچنین نمیدانم چطور باید از تلاشهای بیوقفه و بهغایت صمیمانه و نافذ خانم زوسموت، خانم بتانكور، خانم بومدین. یا برادرم طاهر بومدرا، ژان پیربكه، اسقف گایو، دومینیک لوفور، ژان پیر مولر، پیر برسی و شیخ مسکین و دیگر شخصیتهای عالیقدر تشكر كنم. فقط میگویم كه آنها برای مقاومت ایران خون ذخیره كردند.
کما اینکه از حمایتهای شهرداران اروپا بهخصوص ۱۴هزار شهردار و منتخب فرانسه و رهبران بزرگوار جامعة مسلمانان این کشور. برادرانی كه قبل از هر چیز با ما مشتركاً در شستشوی لكه تروریسم و بنیادگرایی از نوع ولایت فقیه و از نوع داعش از چهرة آسمانی اسلام كه دین رحمت و رهایی است، مجاهدت میكنند.
من نمیتوانم فهرست بسیار طولانی سازندگان این پیروزی را ذكر كنم؛ از نمایندگان مجلسین انگلستان تا استرالیا و ایسلند و از كانادا تا هندوستان و مصر. من قادر نیستم میلیونها ساعت کار و تلاش در حمایت از اشرفیها را شرح بدهم. همینقدر بگویم که ما نه چاه نفت داشتیم نه ناوهای جنگی. اما قدرتی از آن بالاتر بهیاری ما آمد که نیروی وجدان و شرف است. به واقع آنها اعضای افتخاری این مقاومت و مظاهر همین قدرت اخلاق و وجدان بشریت معاصر هستند.
برای اینكه ارزش این همبستگی انسانی را بگویم اجازه بدهید فقط توضیح كوتاهی در مورد وضعیت خودم و آنچه در این روزها و ماهها گذشت، بدهم؛ از لحظات اضطراب، نگرانی و بیم و امید در مقابله با موانع و سختیهایی که دشمن ایجاد میكرد. از این که مانع خروج افراد میشد و برخی را از فرودگاه برمیگرداند. از اذیت و آزار در هنگام خروج از لیبرتی و ممانعت از بردن وسایل شخصی و حتی ویلچر بیماران. از لحظاتی که سایر مجاهدان، در اعتراض به این اقدامات، همگی متوقف میشدند و مخصوصاً به هنگام ممانعت از خروج یكنفر از عراق، سایرین هم حاضر به سفر نمی شدند. از لحظاتی که خبر حمله به ستونهای مجاهدین در مسیر لیبرتی تا فرودگاه میرسید؛ تا لحظاتی که خبر حملههای موشکی و زمینی به لیبرتی داده میشد، در حالی که همه مشغول جمعآوری وسایل و آمادهسازی برای خروج بودند. همچنین از لحظاتی که خبر حمله به چارترهای حامل مجاهدین را دریافت میکردم و دهها و صدها لحظات دیگر از همین قبیل .... که هر کدام با الزام یک واکنش سریع برای کارزارهای گسترده همراه بود تا بتوان جلو خطرهای بزرگتر و فاجعه را گرفت.
بهاین مناسبت، میخواهم از جانب مقاومت مردم ایران، از نخستوزیر و دولت آلبانی و خانم صدراعظم آلمان و همه کسانی که در آلبانی، عراق، آمریکا و اروپا و كمیساریای عالی پناهندگان به این انتقال خطیر یاری رساندند، صمیمانه سپاسگزاری کنم.
با گرمترین درودها به هواداران مجاهدین در داخل ایران، که بهخاطر اشرف و لیبرتی به اعتراض پرداختند و کسانی که به همین خاطر به سالها زندان محكوم شدند.
درود بر شما اشرفنشانها که در چهار گوشه جهان مدتهای طولانی كه تا بهحال سابقه نداشت، تحصن و اعتصاب غذا کردید. و شکر بیکران بهپیشگاه خدای بزرگ که در کانون مهیبترین بحرانهای خاورمیانه، شیشه را در بغل سنگ نگاه داشت. و سرمایه معنوی و مبارزاتی و استراتژیکی ملت ایران را حفظ کرد.
در این ۱۴سال، مجاهدین با پایداری در دل یک محاصره بیرحمانه، در حقیقت شعلههای مبارزه برای آزادی را فروزان نگهداشتند و پرچم سرنگونی رژیم ولایت فقیه را پراهتزازتر برافراشتند.
استوارت هالیدی سفیر پیشین آمریكا در ملل متحد یكبار گفت: «این واقعاً مبارزه بزرگ زمان ماست و آنچه بر سر مجاهدین میآید و نحوه حل این مسأله و اینكه آینده ایران چگونه رقم میخورد، واقعاً نقطه عطف قرن بیست و یكم است». من فكر میكنم او واقعاً درست گفته است. و آینده آن را ثابت میکند.
اجازه بدهید در این جا بهطور خاص از نقش خواهرم مژگان پارسایی جانشین رهبری مقاومت در اشرف و لیبرتی، از مسئول اول مجاهدین، خواهرم زهره اخیانی و مسئولان اول قبلی مجاهدین، خواهرانم صدیقه حسینی و فهیمه اروانی، قدردانی کنم. آنها به اتفاق ۶ همردیف دیگر مسئول اول و همراه با برادران قهرمانشان مانند مهدی براعی، عباس داوری، محمود عطایی و محمد حیاتی، این ۱۴سال زرین را در تاریخچة مجاهدین رقم زدند.
دوستان عزیز!
حالا دوران تازهیی آغاز شده است که سرلوحهاش پیشرفت همهجانبه برای سرنگونی ولایت فقیه است.
بیخود نیست كه همین دیروز آخوند جنتی رئیس خبرگان و رئیس شورای نگهبان رژیم پردهها را كنار زد و گفت: اگر به مجاهدین میخواستند مجال بیشتر بدهند و آنها را قتل عام نكنند، آنها اصلا ریشه نظام را میكندند.
پس اصل موضوع نه اسلام بوده و نه قرآن، بلكه همانطور كه خمینی خودش میگفت حفظ قدرت و حفظ رژیم به هر وسیلهیی واجبترین واجبات است. و اینطور بود كه بزرگترین جنایت تاریخ معاصر ایران توسط این دجال ضد بشر انجام شد.
اما بگذارید برای خامنهای و رئیس خبرگان و شورای نگهبان او و همه آنها روشن كنم كه: شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین اینک برای پیکار پیش رو صدبار آبدیدهتر و محکمتر به پیش می تازند.
و در آخر، روی سخنام با جوانان و اشرفنشانها در داخل ایران است: این، بهصدا درآمدن زنگهای دوران تغییر و دوران تهاجم و پیشروی است. پیام، هزار اشرف است. تکرار میکنم: هزار اشرف، هم نقشهمسیر آزادی است، هم نیروی خیزش عمومی و هم آن پتک گرانی که بر سر ولایت فقیه فرود میآید.
قطعا، جنبش دادخواهی قتلعامشدگان و جنبشهایی که رژیم را به لرزه در بیاورد یکی بعد از دیگری در راهست و هزار اشرف آماده است که هزار جبهة جدید را علیه رژیم ولایت فقیه بگشاید.
سلام بر آزادی
حالا دوران تازهیی آغاز شده است که سرلوحهاش پیشرفت همهجانبه برای سرنگونی ولایت فقیه است.
بیخود نیست كه همین دیروز آخوند جنتی رئیس خبرگان و رئیس شورای نگهبان رژیم پردهها را كنار زد و گفت: اگر به مجاهدین میخواستند مجال بیشتر بدهند و آنها را قتل عام نكنند، آنها اصلا ریشه نظام را میكندند.
پس اصل موضوع نه اسلام بوده و نه قرآن، بلكه همانطور كه خمینی خودش میگفت حفظ قدرت و حفظ رژیم به هر وسیلهیی واجبترین واجبات است. و اینطور بود كه بزرگترین جنایت تاریخ معاصر ایران توسط این دجال ضد بشر انجام شد.
اما بگذارید برای خامنهای و رئیس خبرگان و شورای نگهبان او و همه آنها روشن كنم كه: شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین اینک برای پیکار پیش رو صدبار آبدیدهتر و محکمتر به پیش می تازند.
و در آخر، روی سخنام با جوانان و اشرفنشانها در داخل ایران است: این، بهصدا درآمدن زنگهای دوران تغییر و دوران تهاجم و پیشروی است. پیام، هزار اشرف است. تکرار میکنم: هزار اشرف، هم نقشهمسیر آزادی است، هم نیروی خیزش عمومی و هم آن پتک گرانی که بر سر ولایت فقیه فرود میآید.
قطعا، جنبش دادخواهی قتلعامشدگان و جنبشهایی که رژیم را به لرزه در بیاورد یکی بعد از دیگری در راهست و هزار اشرف آماده است که هزار جبهة جدید را علیه رژیم ولایت فقیه بگشاید.
سلام بر آزادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر