۱۴۰۲ آذر ۲۵, شنبه

بحران جنگ‌افروزی در درون رژیم

 

بحران جنگ‌افروزی در درون رژیم

بحران درونی...
بحران درونی...

با تداوم جنگ خونین غزه، نق و نوق عوامل و بدنه رژیم نیز شروع شده است. آنها می‌بینند که همه ادعاهای «محور مقاومت» و «دستهای روی ماشه‌ها» و «گزینه‌های روی میز» و... همه‌اش باد هوا و چرندیات بود و در صحنه واقعی، رژیم جرأت ارسال حتی یک رأس بسیجی بی‌مغز و در کردن یک تیر هوایی هم نداشت، در نتیجه در دو زمینه شروع به طلبکاری کرده‌اند.

اول این‌که سیاست‌های بی‌فرجام خامنه‌ای در جنگ‌افروزی را زیر ضرب برده و به رژیم هشدار می‌دهند که طولانی شدن جنگ و تماشاچی بودن و تهدید خشک و خالی از راه دور به ریزش «هواداران» نظام در داخل منجر شده است. آنها به زبان خودشان می‌گویند: «اگر جنبش مقاومت در منطقه نتواند نشان دهد که گفتمان انقلابی در منطقه را در برابر تحرکات اسراییل با حداکثر قدرت فراهم کند، مشروعیت شعارهای انقلابی نیز در بیرون به مخاطره انداخته می‌شود. و بدین ترتیب اگر نتواند مسأله حمایت از ملت فلسطین را در بیرون در میان بگذارد با نقدهای هواداران خود روبه‌رو می‌شود» (آرمان ملی، ۲۲ آذر) این نیروهای زهوار در رفته هم‌چنین مسأله‌دار شده‌اند که بالاخره آن دود و دم و «حضور منطقه‌ای» به کجا رسید و چه دستاوردی داشت؟ چرا رژیم نتوانست تاثیری «در زمینه کاهش تنش در غزه و کاهش حملات اسراییل» داشته باشد: «در نگاه اول شاید این میزان از حضور منطقه‌یی به نظر سودمند و مؤثر به نظر آید اما وقتی این فعالیت‌ها بدون هدف مشخص و تأثیرگذاری لازم و همراه با خطا صورت بگیرد، می‌تواند مورد نقد نیز قرار بگیرد... ایران نتوانست حتی در زمینه کاهش تنش در غزه و کاهش حملات اسراییل به این منطقه، اثرگذاری عملی مستقیمی داشته باشد» (هم‌میهن، ۲۲ آذر)

 

دوم و نتیجه بلافصل این طلبکاری‌ها در سیاست خارجی، اعتراض و غر و لند نسبت به وضعیت اقتصادی و اجتماعی و بحرانها و ابر بحرانهای داخل کشور است. یعنی همان شرایط عینی جامعه و عامل مبنایی که باعث شده بود خامنه‌ای برای پرت کردن حواس‌ها از آن به آتش‌افروزی در منطقه روی بیاورد.

اگر در هفته‌های اول بحران همه تبلیغات و بلندگوهای نظام حول اشک تمساح برای غزه و اهالی آنجا کوک شده بود و این امر طبیعی جلوه می‌نمود و همه مطالبات و دغدغه‌ها و توقعات مردم به حاشیه رفته بود اینک سر و صداها در رسانه‌های رژیم بلند شده است که چرا «موضوعات ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، خالص‌سازی، آلودگی هوا و تعطیلی‌های مکرر در کلان‌شهرها مانند تهران و اصفهان، افزایش سن بازنشستگی، چای دبش، فساد مدیران دولتی، افزایش مالیات ۴۹‌درصدی در بودجه سال آینده، تورم و گرانی، استفاده از مازوت در سوخت و مانند آن» در خطبه‌های کذایی امام جمعه‌های رژیم جایی ندارد و همه نماز جمعه شده است «مسائل منطقه و به‌ویژه فلسطین»؟! (شرق، ۲۲ آذر) این رسانه‌ها به این اعتراض دارند که چرا مسائل اصلی جامعه زیر نعره‌های حمایت از غزه مسکوت گذاشته می‌شود و به آخوندهای حکومتی طعنه می‌زنند که «به نظر می‌رسد اینان در جریان مهم‌ترین مسائل کشور در هفته گذشته نبودند و هنوز خبر چای دبش به امامان جمعه منتخب نرسیده بود»! (همان) کنایه‌ای که از زبان ایادی و مسئولان سابق و لاحق نظام نیز بیان می‌شود: «آنهایی که در مورد غزه کاسه داغ‌‎تر از آش شدند در مورد اختلاس چای دبش نظری ندارند؟!... برای نمونه بنده مشاهده نکردم مجلس یک کلمه در زمینه اختلاس چای بگوید یا آنهایی که تریبون دارند و خیلی دم از انقلاب می‌زنند، بیایند بگویند این چیست؟» (کواکبیان، خبرآنلاین، ۲۱ آذر)

 

خشم مردم «سر باز خواهد کرد»

خامنه‌ای در چند هفته اول جنگ با دمش گردو می‌شکاند و از این خوشحال بود که توانسته است مدتی فلسطین را بر سر نیزه کرده و ضمن انگیزه دادن به نیروهای وارفته و روحیه‌باخته‌اش، چالشهای زیربنایی جامعه را نیز موقتاً تحت‌الشعاع انفجارهای غزه قرار دهد اما نتوانست بیش از یک ماه از گندم غزه بخورد.

این بازه زمانی حدود یک ماه نیز همین‌طوری و یلخی نبود و اتفاقاً قانونمند و با محاسبه همه سوابق و جنگ‌افروزیهای پیشین بود. او با تجربیات گذشته خودش در خون‌خواری از گوشت و پوست و خون خلق‌های منطقه، بحران غزه را مثل موشکی طراحی و ساخته بود که سوخت آن تا ۲۲روز یا حداکثر ۳۳روز تنظیم شده بود (ناظر به جنگهای قبلی در لبنان و فلسطین) الآن به‌وضوح پیداست که وقتی جنگ فاجعه‌بار غزه طولانی شد، موشک جنایت‌کارانه خامنه‌ای از نقطه اوجش برگشته و رو به سقوط است.

تأثیر بلافصل این سقوط نیز در داخل ایران خودش را نشان می‌دهد و روزبه‌روز اعتراضها و انتقادهای نیروی خودی و نخودی نظام بیشتر می‌شود. به موازات آن تجمعات و تظاهرات هموطنان در اعتراض به وضعیت اقتصادی و معیشتی و گرانی و تورم به خیابان‌ها کشیده شده است. عملیات کانون‌های شورشی هم که ول‌کن حلقوم خامنه‌ای نیست و کانون‌های شورشی عزم جزم کردند که قیمت را از خامنه‌ای وصول کنند. دیالکتیک همه این تضادها به علاوه‌ٔ «نقض حقوق بنیادین... شهروندی»، «تبدیل به خشم و زخمی‌ماندگار» شده که به‌زودی و از «جایی سر باز خواهد کرد» (اعتماد، ۲۱ آذر).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر