۱۴۰۳ خرداد ۷, دوشنبه

۳خرداد ۱۳۵۰ ـ شهادت چریک فدایی، امیر پرویز پویان و همرزمانش

 ۳خرداد ۱۳۵۰ ـ شهادت چریک فدایی، امیر پرویز پویان و همرزمانش

-

سوم خرداد ۱۳۵۰ ـ ‌شهادت چریک فدایی، امیرپرویز پویان و همرزمانش
سوم خرداد ۱۳۵۰ ـ ‌شهادت چریک فدایی، امیرپرویز پویان و
 همرزمانش

امیرپرویز پویان، یکی از چهره‌های درخشان مبارزه مسلحانه انقلابی خلق ماست که با‌ یاری فداییان شهید مسعود احمدزاده و عباس مفتاحی، در پایه‌گذاری سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، نقشی تعیین‌کننده‌ ایفا کرد.

امیر پرویز پویان و یارانش در دوران اختناق رژیم‌ شاه با مرزبندی قاطع و انقلابی در مقابل حزب مردم‌فروش توده و ماهیت تسلیم‌طلب و ضدانقلابی آن‌ و در شرایطی که این حزب در وحشت از دیکتاتوری پلیسی رژیم‌ شاه، دست‌زدن به‌ هر‌گونه «عمل» را عامل تشدید خفقان پلیسی و نوعی خودکشی تلقی می‌کرد و آن‌ را از اساس مردود می‌شمرد، سد بی‌عملی را شکستند و با عزم استوار و رزم انقلابی خود زنده‌بودن یک خلق را در صحنه‌های پرشور نبرد انقلابی مسلحانه به‌نمایش گذاشتند.

از امیر پرویز پویان، آثار ارزشمند به‌یادگار مانده که از جمله «بازگشت به‌ ناکجاآباد» و «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» را می‌توان نام برد. در این‌ آثار، پویان برای درهم‌شکستن افسانه شکست‌ناپذیری دشمن، شجاعانه به‌ تبلیغ و ترویج «ضرورت اعمال قهر انقلابی» از سوی عنصر «پیشتاز» پرداخت.

فرازی از نوشته ماندگار شهید پویان در کتاب «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» ماهیت راستین انقلابی فدایی خلق را به‌خوبی بیان می‌کند. وی با افشا ماهیت فرصت‌طلبان و اپورتونیست‌ها می‌نویسد: «...آنها که از سنگر اپورتونیسم به حملات خود به مبارزه مسلحانه پیش‌آهنگان خلق ادامه می‌دهند، نمی‌دانند که درک ما از "بقا" از دیدگاه انجام تاریخی و جنبه استراتژیک آن است. برداشت ما از بقاء افراد و گروه‌های انقلابی از نظر تجربه‌ای است که برای مراحل بعدی جنبش می‌گذارند، نه صرفاً باقی‌ماندن خود این افراد و گروه‌ها. در حالی‌که نقش فعال و ضروری خود را بازی نکردن و در نتیجه بر جامعه و جنبش بی‌تاثیر ماندن و در قبال این موضع منفعل به بقاء صوری خود ادامه دادن از دیدگاه تاریخی "بقاء" نیست، بلکه در نهایت نابودی است. ولی تعرض کردن و تجربه از خود باقی گذاشتن و آنگاه از بین رفتن در صورتی که ژرف و تاریخی قضایا را بررسی کنیم وجود است، باقی ماندن است.

این است برخورد استراتژیک ما با مسأله "بقاء". بدینسان برای ما این مسأله که اینک تقریباً بیشتر رفقایی که مبارزه مسلحانه را در ایران آغاز کردند، به‌ شهادت رسیده‌اند، هیچ جای دریغی ندارد و فرصت‌طلبان بیهوده می‌کوشند آن را دلیل شکست و نابودی ما به‌حساب آورند. از نظر ما از بین رفتن این یا آن واحد رزمنده به‌هیچ‌وجه نابودی محسوب نمی‌شود. این برداشتی سطحی از قضایاست. این درست همان ادعایی است که دشمن بارها به آن اشاره کرده است، مبنی بر این‌که "رزمندگان انقلابی را ریشه‌کن کرده است"».


در جای دیگری شهید قهرمان می‌گوید: «دشمن برای رفتار خود معیارهای کاملاً مشخصی دارد. او می‌گوید: " با من کنار بیایید تا باقی بمانید، سلطه من را بپذیرید تا از یورش مرگبار من در امان باشید". هر کانون فعالیت که به این تسلیم بلاشرط گردن نگذارد - حوزه عملش هر چه می‌خواهد باشد - یک کانون خطر محسوب می‌شود و اگر نتواند بقای خود را بر دشمن تحمیل کند کاری جز این ندارد که در انتظار حمله نابودکننده بنشیند. هیچ چیز برای دشمن خوشحال‌کننده‌تر از این نیست که ما قربانی بی‌آزاری باشیم. به هر کسی که در سنگر مانده است شلیک می‌کند، یا باید به هر ضربه با ضربه‌ای پاسخ داد یا از سنگر بیرون آمد و پرچم برافراشت. هیچ مرگی بیش از در سنگر ماندن و شلیک نکردن زودرس نیست».

  ‍‍‍                                                       ***

فدایی دلیر امیرپرویز ‌پویان و همرزمانش، اسکندر صادقی‌نژاد، کارگر جوشکار و دبیر‌سندیکای فلزکاران ایران و رحمت‌الله پیرونذیری، در روز ۳خرداد سال ۱۳۵۰، در‌ جریان یک نبرد نابرابر با دژخیمان ساواک شاه، در خیابان نیروی‌ هوایی تهران، قهرمانانه جنگیدند و به‌ شهادت رسیدند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر