در ایران ریاست جمهوری آیینه رهبری است
از یاران آیتالله خمینی جز علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، فرد دیگری در قدرت باقی نمانده است؛ برخی مانند ابراهیم رئیسی و پیش از او علیاکبر هاشمی رفسنجانی چشم از جهان فروبستند و شماری همچون حسن روحانی، مهدی کروبی، علیاکبر ولایتی و احمد جنتی به حاشیه صحنه سیاست رفتهاند.
تحولات جاری برای مردم ایران اهمیت بسیاری دارد. با درگذشت رئیسی و کهولت سن آیتالله خامنهای، دوران نسلی که پایههای جمهوری اسلامی ایران را بنا نهاد، رو به پایان است و این پرسش مطرح میشود که آینده جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟
ابراهیم رئیسی که در میدان سیاست جمهوری اسلامی بهعنوان یک تندرو و محافظهکار شناخته میشد، آخرین روز زندگیاش را با دیداری آشتیجویانه با الهام علیاف، رئیسجمهوری آذربایجان، یکی از همسایگان مهم و از مخالفان سرسختش، سپری کرد. روسایجمهوری دو کشور با هم یک سد آبی را افتتاح کردند و سپس رئیسی در یک شب طوفانی برای آخرین پرواز سوار هلیکوپتری شد که هرگز به مقصد نرسید. علت سقوط هلیکوپتر حامل او مانند کشته شدن دیگر شخصیتهای مهم تاریخ، یک معما باقی خواهد ماند.
آنچه جهان از حاکمان جمهوری اسلامی میداند، به شخصیتهای انقلاب و شخصیتهای نسل جدید انقلاب محدود است که اغلب آنها صحنه سیاست را ترک کردهاند. محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری پیشین ایران، از صحنه کنار رفت، در حالی که قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس و شمار دیگری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران که در عرصه امور نظامی خارج از کشور کار میکردند و جانشین سلیمانی شده بودند، کشته شدند.
مردم ایران و کسانی که امور این کشور را دنبال میکنند، در چند هفته پیش رو که طی آن سرنوشت ریاستجمهوری و روسای سایر نهادهای دولتی ایران مشخص خواهد شد، سرگرم بحث و گمانهزنی خواهند بود؛ بهویژه اینکه این کشور در حال حرکت به سمت گزینش رهبرانی از نسل جدید انقلاب است.
سرنوشت ریاستجمهوری بهزودی روشن خواهد شد اما توجهها به وضعیت آینده نظام و مجتبی خامنهای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی که سالها است بهعنوان نامزد رهبری آینده جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود، بیشتر خواهد شد.
با توجه به وجود یک نهاد پیچیده حاکمیتی با شوراهای موازی متعدد و مراکز نظامی مهم، پیشبینی آینده جمهوری اسلامی ایران و درک تحولات این کشور کاری بسیار دشوار است.
اعلام اسامی نامزدها و انتخاب یکی از آنها بهعنوان رئیسجمهوری آینده میتواند بیانگر جهتگیریهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران باشد. در واقع، درگذشت رئیسی که حدود یک سال و نیم از دوره ریاستجمهوریاش باقی مانده بود و احتمال میرفت در چهار سال دوم هم در این سمت باقی بماند، با رخدادهای بزرگ و تصمیمهای دشوار همزمان شد. در حال حاضر، جمهوری اسلامی ایران که در تحولات عراق، سوریه، لبنان و یمن نقش فعالی دارد، منتظر دستاوردهای مهمش در برخورد با مناقشات جاری در منطقه است.
اهمیت نهاد ریاستجمهوری تنها به تصمیمگیریهای آن محدود نمیشود، بلکه این نهاد چون آینهای است که ماهیت سیاستهای جمهوری اسلامی را بازتاب میدهد. هر دوره ریاستجمهوری منعکسکننده ماهیت جهتگیریهای رهبر جمهوری اسلامی ایران بوده است. دوره ریاستجمهوری حسن روحانی، رئیسجمهوری میانهرو، با مرحله آشتی با ایالات متحده و حضور اوباما در کاخ سفید همزمان بود. در حالی که ابراهیم رئیسی (رئیسجمهوری تندرو) با شروع مرحله خصومت با آمریکا و تصمیمهای ترامپ برای خروج از برجام و اعمال فشارهای نفتی و سیاسی بر ایران، مسئولیت ریاستجمهوری را بر عهده گرفت.
اکنون این پرسش مطرح میشود که رئیسجمهوری آینده ایران کیست و جمهوری اسلامی در مرحله پیش رو چه سیاستی را دنبال خواهد کرد؟ آیا به خصومت و رویارویی با جهان ادامه خواهد داد و یک محافظهکار جنگطلب را بهعنوان رئیسجمهوری بعدی انتخاب خواهد کرد یا اینکه غیبت رئیسی راه را برای مرحلهای جدید و حرکت به سمت آشتی منطقهای و بینالمللی هموار میکند؟
رهبران جمهوری اسلامی در طول چند دهه گذشته، درباره چگونگی تعامل با جهان دیدگاههای متفاوتی داشتهاند. از آغاز انقلاب، جمعی بر آشتی و دست دوستی دراز کردن به سوی جهان اصرار دارند، در حالی که گروه دیگر (اصولگرایان) توسل به سیاست خصمآمیز را ترجیح میدهند. البته غلبه و پیروزی همواره از آن گروه تندرو است.
به هر حال، تا یک ماه دیگر، جهتگیری درباره نامزدها روشن میشود. سپس نتایج انتخابات ریاستجمهوری سرنوشت سیاسی ایران را برای چهار سال دیگر رقم خواهد زد و آن زمان مشخص خواهد شد که آیا جمهوری اسلامی به سمت آشتی با جهان گام برخواهد داشت یا در مرحله حساس پیش رو هم به جنگ و ستیز در چندین جبهه ادامه خواهد داد؟
منبع: روزنامه الشرقالاوسط
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر