چرا بایدن نمیخواهد کنارهگیری کند؟
بایدن و مخالفان دموکراتاش دورهای را تجربه میکنند که بيانگر شناخت ذات واقعی دیگران است. او انتظار نداشت که آنها تا این حد خائن و آماده فداکاری و حمله به او باشند. آنها هم انتظار نداشتند که او تا این حد به قدرت بچسبد.
رسانهها سعی کردند از بایدن تعریف کنند، اما از جریان مناظره اول شوکه شدند و فاش کردند که روی یک اسب بازنده شرطبندی کردهاند و اکنون میخواهند از شر او خلاص شوند، اما از لجبازی و چسبیدن وی به صندلیاش ناراحتند. او فکر میکرد که حملات رسانهای متوجه حریفش میشود، اما با چاقوهایشان در پشتش از خواب بیدار شد. آنها در یک لحظه تمام دستاوردهای او در سه سال و نیم گذشته را که بیش از همه برایش تبلیغ کرده بودند نادیده گرفتند.
یکی از عجیبترین صحنههای این روزها، دیدن بایدن در همان نقشی است که ترامپ قبلا بازی می کرد. یعنی او با تشکیلات سیاسی و رسانهها و نخبگان فکری که میخواهند او را سرنگون کنند وارد منازعه شود، اما اصرار دارد که در جای خود بماند و به آنها ثابت کند که اشتباه میکنند. آنها آشکارا دشمنان ترامپ بودند اما در مورد بایدن وضعیت دشوارتر است زیرا با او دوست بودند و آنطور که او خود میپندارد یک شبه علیه او شورش کردند.
با وجود این، کسانی که فکر میکنند بایدن به راحتی عقب نشینی میکند در اشتباه هستند. مواضع اخیرش بیانگر این نکته است. در آخرین مصاحبه، نه تنها خود به عنوان شایستهترین فرد برای حکومت و شکست دادن ترامپ معرفی کرد، بلکه به طور غیرمستقیم و عمدی اهمیت رقبا از جمله معاون خود را نادیده گرفت. او خود را تواناترین و شایستهترین میبیند
بایدن مانند سایر سیاستمداران به قدرت می چسبد و حتی اگر هشتاد ساله باشد نمیخواهد آن را ترک کند. با اینکه در تواناییهای ذهنی او تردیدهایی وجود دارد، چرا نمی تواند به این راحتی کناره گیری کند؟
بیوگرافی و شخصیت او نشان میدهد که او سال های زیادی از عمرش را در محافل سیاسی در آرزوی این مقام سپری کرد که دیر به آن دست یافت و مایل نیست به راحتی آن را از دست دهد. بایدن احساس میکند که پس از چندین دهه نادیده گرفته شدن، مدتها و تلاشهای طولانیمدت به هدف خود رسیده و در سالهای گذشته ثابت کرده است که علیرغم همه چیزهایی که درباره او گفته شده، رئیسجمهور موفقی است.
مشخص است که رابطه او با اوباما پس از اینکه هیلاری کلینتون را به جای خود برای مقابله با ترامپ در سال 2015 معرفی کرد، آسیب دید، زیرا احساس می کرد که رئیس سابقش ارزش او را دست کم گرفته و او را دارای شایستگی لازم برای پست ریاستجمهوری نمی دانست. در زندگی شخصی، او حساس به نظر میرسد، مخصوصا وقتی از مرگ همسر و فرزندش در یک تصادف رانندگی میگوید و پسرش که سالها بعد مبتلا به سرطان است، اما با این حال، او نلسون ماندلا نیست. فرستاده ویژه آمریکا برای افغانستان، ریچارد هالبروک، از یک شخصیت فرومایه و ناباور به ارزشها پرده برمیدارد که سال 2012خواستار خروج کامل و فوری از افغانستان شده بود و وقتی به او اعتراض کرد که جان هزاران زن و کودک افغان را به خطر میاندازد، به رویش پرید و گفت «به درک!؛ مهم این است که ما در انتخابات شکست نخوریم.» این همان کاری است که او بعداً در زمان ریاست جمهوری خود انجام داد با وجود اینکه میدانست در صورت خروج نیورهای آمریکایی طالبان به قدرت باز میگردند و زنان با سرنوشت سختی روبرو خواهند شد، اما او تصمیم گرفت که این کار را انجام دهد زیرا به نفع او بود که دوباره در انتخابات شرکت کند.
واقعیت این است که او یک فرصتطلب نیست، بلکه یک سیاستمدار حرفهای و آموزشدیده است که از داستان فاجعه خانوادهاش برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند و هر گونه اصول یا اخلاق فردی را در صورتی که با منافع حزب یا دیدگاهش در تضاد باشد زیر پا میگذارد.
زمانی او شجاعانه آنچه را که به آن اعتقاد داشت بدون تردید بیان میکرد، مثلاً گفته درست چند دهه پیش وقتی که مشکلات جامعه سیاه پوستان را به دلیل نبود پدر است، نه نژادپرستی. اما اکنون این گفتمان او به «تابویی» تبدیل شده که در سالهای اخیر ممنوع است و فقط نژادپرستان آن را به یاد میآورند، و حالا توسط مخالفان بایدن و حتی معاون فعلیاش برای انتقام از او استفاده شد.
به همین دلیل بود که با وجود محکم بودن استدلالش هر بار که این موضوع مطرح می شد، شکسته و تحقیر شده به نظر میرسید. او بابت آنچه از نظر اخلاقی و روحی درست است عذرخواهی میکند تا به هدف رئیس جمهور شدن او را ببخشند. با همه اینها موضوع ریشه کن کردن او به این راحتی نیست، اگر این اتفاق با وجود سختی شرایطش بیفتد. او در جای خود خواهد ایستاد و تا آخرین لحظه از تمام کارتها و مهارتهایش استفاده خواهد کرد.
منبع: روزنامه الشرق الاوسط
ترجمه: العربیه فارسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر