۱۴۰۲ آذر ۲۴, جمعه

الههٔ مرگ...شعری از گودرز

 

الههٔ مرگ...شعری از گودرز

الههٔ مرگ
الههٔ مرگ

«فقیه» دیوسرشت شیخ اهرمن کردار

تو ای الههٔ مرگ و مصیبت و کشتار

 

نماد هر چه پلیدی تویی در این دوران

به روی ملت مظلوم خباثت‌ات آوار

 

ز حاکمان و سلاطین جور و استبداد

که بوده‌اند و هستند در جهان بسیار

 

کسی بسان تو در وادی ستمکاری

نکرد آنچه تو کردی نه هم‌چو تو غدّار

 

به پیش کارنامه ننگین‌تان علیه بشر

بسی صغیر و ضعیف‌اند و جرم‌شان کم‌بار

 

در این زمان و در این سرزمین چنان ضحّاک

برون جهیده ز عمامه‌ات هزاران مار

 

ز کودکان و جوانان، ز دختران و زنان

شوند خوراک و خورِش بهر مارها هر بار

 

وجود نکبت‌تان مرگ‌زا بُد از آغاز

فساد و جنگ و تباهی برایتان هنجار

 

دوباره دست تو در مرگ و قتل «آرمیتا»

بسان آنچه نمودی به‌ قتل «مهسا» پار

 

به جرم «نه» به یاسای زن‌ستیزی تو

گرفت جان عزیزش حکومت جبار

 

همه هراس تو از آن قیام در راه است

خروش کاوه و شورشگری آتشبار

 

بدان که جوشش خون‌ها و شعله‌های قیام

به‌هم شوند و نصیب‌ات سقوط ذلت‌بار

 

گودرز - آبان ۱۴۰۲

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر