Dec
26
چشمانداز اقتصاد جهان در 2015 - تبديل نارضايتيها به خشم
اكونوميست 3/10/93
اقتصاد جهان در 2015 بازتابي از مشكلات اواخر دهه 1990 به همراه خواهد داشت.
سقوط مالي در روسيه، كاهش قيمت نفت و افزايش نرخ دلار، خيز جديد طلا در دره سيليكون و احياي دوباره اقتصاد آمريكا، عدم ثبات اقتصادي در آلمان و ژاپن، نوسان نرخ ارز در بازارهاي نو ظهور از برزيل تا اندونزي و دموكراتي كه در كاخ سفيد به مبارزه طلبيدهميشود. آيا چنين شرايطي يك پيشبيني از جهان در 2015 است يا تصويري از اواخر دهه 1990.
تاريخچه اقتصادي اخير چنان تحت سلطه بحران اعتباري سالهاي 2009-2008 قرار گرفته كه اتفاقات يك دهه پيش از آن به راحتي به دست فراموشي سپرده ميشود. اما نگاه به 15سال گذشته هم از جنبه سازندگي و هم بازدارندگي آموزنده است.
در آن دوره نيز مانند امروز، ايالات متحده در يك انقلاب ديجيتالي مخرب پيشتاز بود. ظهور اينترنت موجب بروز انفجار در نوآوري و رضايتمندي درباره چشمانداز آمريكا شد. از 1999 توليد ناخالص داخلي تا بيش از چهار درصد در سال، تقريباً دو برابر ميانگين كشورهاي ثروتمند افزايش يافت. نرخ بيكاري با رسيدن به پايينتر حد خود طي 30سال به چهار درصد كاهش يافت. سرمايهگذاران خارجي افزايش يافتند و نرخ دلار و سهام تقويت شد. شاخص استاندارد اند پورز 500 تقريباً به 30 برابر درآمدها افزايش يافت و سهام تكنولوژي افزايش چشمگيري داشت. اقتصاد ژاپن در 1997 دچار تورم منفي شد. آلمان «مرد بيمار اروپا» بود، شركتهايش توسط بازارهاي كار سختگيرانه و ديگر هزينههاي بالا دچار وقفه شد. بازارهاي نوظهور كه روند رو به رشدي داشتند دچار بحران شدند: در خلال سالهاي 1997 و 1999 كشورهايي از تايلند تا برزيل سقوط پول واحدشان را به چشم ديدند درحالي كه جريان خروج سرمايه خارجي افزايش يافته و بدهيهاي دلاري غيرقابل پرداخت بودند. در نهايت آمريكا با مشكلات فراواني مواجه شد. با افزايش گستردهتر افت نرخ سهام، حباب سهام تكنولوژي در اوايل سال 2000 تركيد. سرمايهگذاري تجارت بهخصوص در تكنولوژي تنزل يافت و همزمان با نزول نرخ سهام، مصرفكنندگان كاهش يافتند. اوايل سال 2001 آمريكا همراه با بسياري از كشورهاي ثروتمند جهان وارد بحران اقتصادي شد، البته از نوع خفيف.
آمريكاي قدرتمند
اين شباهتها، اما بهطور اجتنابناپذيري نقص دارند كه بزرگترين آن چين است؛ بازيگر نهچندان مطرح 1999 كه حال به دومين اقتصاد بزرگ جهان تبديل شده و بهطور نامتناسبي به رشد جهان كمك ميكند. اما سه روندي كه در آن زمان اقتصاد جهان را به بيثباتي كشاند، در حال حاضر نيز وجود دارند و ميتوانند همان كاركرد سابق را داشته باشند.
روند نخست: فاصله ميان آمريكا بهعنوان جايي كه با شتاب درحال رشد است و تقريباً تمام نقاط جهان كه رشدي كند را تجربه ميكنند. در اواخر دهه 1990 لري سامرز، معاون سابق وزير خزانهداري آمريكا هشدار داد كه اقتصاد جهان «در حال پرواز با يك موتور» است. براي 2015 هيأت پيشبينيكنندگان اكونوميست انتظار رشد سه درصدي آمريكا در مقايسه با رشد 1/1 درصدي در ژاپن و منطقه يورو را دارند. ممكن است نرخ رشد چين حدود هفت درصد باشد. آمريكاييها ميتوانند خود را با اين توجيه آرام كنند كه شكاف خوشبيني شكل گرفته همانند اواخر دهه 1990 موجه است. مشاغل در كشورشان سريعتر از هر زماني نسبت به 1999 در حال ايجاد است، بنزين ارزان هزينههاي مصرفكننده را روان ساخته و سرمايهگذاري تجارت بهبود يافته است. اما همه خبرها مسرتبخش نيستند: نفت ارزان ميتواند تعداد زيادي از توليدكنندگان شيل را به سوي ورشكستگي در سال 2015 سوق دهد، در حالي كه دلار گرانتر و ضعف در خارج از كشور به صادركنندگان ضربه خواهد زد مانند آنچه 15سال پيش آنها انجام دادند. ممكن است بريتانيا و ديگر كشورهاي انگليسي زبان هم به واسطه آشفتگي منطقه يورو آسيب ببينند.
دومين شباهت نگرانكننده با اواخر دهه 1990 به چشمانداز نااميدكننده براي دو اقتصاد بزرگ ديگر جهان ثروتمند برميگردد. نرخ رشد آلمان نزديك به يك درصد سقوط كرد و نگراني عميقتري كه به واسطه سالها سرمايهگذاري ناكافي ايجاد شده، وجود دارد، يك سياست انرژي مهلك و دولتي كه با اهداف مالي خود براي هزينه كردن پول آسيب ديد و ترس از رايدهندگانش كه از طريق اصلاحات ساختاري كه گردهارد شرودر در 2003 اجرايي كرد، تحت فشار قرار گرفت. سومين بازتاب دهه 1990 خطر نهفته در بازارهاي نوظهور است. مشكل آن دوره، نرخ تثبيت شده مبادله ارز و بدهيهاي هنگفت خارجي بود. حال بدهيها كمتر هستند، نرخ مبادله ارز شناور است و اكثر دولتها ذخايري فراهم كردهاند. با اين حال نشانههاي رو به رشدي از مشكلات، بهخصوص در روسيه قابل مشاهده است. اما ديگر صادركنندگان كالا نيز آسيبپذير به نظر ميرسند، بهخصوص در آفريقا. نفت 95 درصد صادرات نيجريه و 75 درصد درآمد دولتي اين كشور را تشكيل ميدهد. غنا همين حالا براي كسب حمايت به صندوق بينالمللي پول رجوع كرده است. در ديگر كشورها خطر معطوف به بخش شركتها است. بسياري از شركتهاي برزيلي بهشدت بدهكار هستند. روند قصور شركتها در بازپرداخت بدهيهاي دلاري نسبت به بحران بدهي دولتي آسيا در دهه 1990 كندتر خواهد بود اما همين مسأله ميتواند باعث نگراني سرمايهگذاران و افزايش ارزش دلار شود.
ترس از اثرات باقيمانده
تمامي اين نكات را كه كنار هم بگذاريم، سال 2015 مملو از ناهمواري به نظر ميرسد. روسها شرط ميبندند كه دلار رو به افزايش در كنار مرگ كاذب منطقه يورو و بحرانهاي اندك بازارهاي نوظهور، در نهايت منجر به ركود اقتصادي در آمريكا خواهند شد. اگر از جنبه مثبت بنگريم، بازارهاي سهام به اندازه دهه 1990 آشفته نيستند. علاوه بر اين، با وجود آن كه بسياري از شركتهاي بزرگ فناوري بهطور بيپروايي سرمايهگذاري ميكنند، اكثرشان داراي ترازنامه معقولي هستند. اما اگر اقتصاد جهان بلغزد، بازگرداندن ثبات اينبار سختتر خواهد بود چرا كه سياستگذاران فضاي چنداني براي مانور ندارند. در سال 1999 نرخ بهره بانك مركزي آمريكا حدود پنج درصد بود كه امكان كاهش در زمان كند شدن رشد اقتصادي را ايجاد ميكرد. اين روزها نرخ بهره در تمامي جهان ثروتمند نزديك به صفر است. شرايط سياسي نيز متفاوت است و البته نه از جنبهاي مثبت. در پايان دهه 1990 ميلادي اكثر مردم در جهان ثروتمند از شكوفايي اقتصادي بهره برده بودند: متوسط دستمزد آمريكا طي سالهاي 1995 تا 200 رشدي 7/7 درصدي داشت. در مقابل، اين رقم از سال 2007 تغييري نكرده و در بريتانيا و بخش عمده ناحيه يورو، افت داشته است. رايدهندگان در اكثر كشورهاي ثروتمند، از دولتهاي خود ناراضي هستند. اگر فشارها بر آنها افزايش بيابد، سال آينده نارضايتيها به خشم بدل خواهد شد. شايد اقتصاد 2015 مشابه اواخر سال 1990 باشد اما سياست به مراتب بدتر خواهد بود». ايران اسرار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر