يك ايراني كه تابعيت فرانسوي گرفته است جواد رجايي كه زندان و شكنجه را در كشور اصلي خودش شناخته است . او از 23 سال پيش به فرانسه پناهنده شده است و يك مخالف سرسخت رژيم ملاها باقي مانده است . شنبه او در گرد همايي ساليانه سازمان مجاهدين خلق در ويلپنت خواهد بود.
او زماني كه 17 ساله و سرشار از اميد بود در انقلاب ايران و سقوط شاه حاضر بود .جواد رجايي تعريف مي كند ” در آن زمان 35 ميليون ايراني ، تقريبا تمامي مردم ايران در خيابان بودند و تمام چيزي كه ما مي خواستيم آزادي عقيده بود . و همچنان بعد از 36 سال باز همان را مطالبه مي كنيم” .
بعد از 36 سال او در” اگلانتير” مستقر شده است و كارگاهي در شهر ”هلمس” دارد كه قراردادهاي ثانويه را انجام مي دهد و در دو شركت ديگر در بلژيك سهامدار است . او هرگز روياهايش را رها نكرده است ، روزي كه او وارد كشور فرانسه شد براي ايجاد يك تغيير در رژيم ايران بود ، براي همين است كه او تلاش ميكند كه از سازمان مجاهدين ، جنبش مقاومت عليه قدرت حاكم ايران ، حمايت بكند
سقوط شاه در اوايل سال 1357 ، و تصورات جواد رجايي در چند هفته بعد باطل مي شود ” از زماني كه خميني رسيد ( آيت اللهي كه حكومت مذهبي را در ايران برپا كرد. م) ، من فهميدم . نه مردم ايران ، كه ميديدند زندانيان مخالف شاه از زندان خارج مي شوند ”.
او براي اولين بار در سال 1360 ، در موج سركوب عليه مجاهدين خلق ، دستگير شد، و در شهري در شمال كشور بعداز يك پروسه دادگاهي كه در عرض 10 دقيقه انجام گرفت ، 5/4 سال زندان گرفت .
در زندانهاي ايران تنها ” شكنجه ، شكنجه و شكنجه وجود دارد” ” روزي كه من به زندان رفتم آنها مرا با يك چشم بندي در مقابل 5 مرد مسلح قرار دادند ، در آن زمان من19 سال داشتم . بسياري اوقات ، مرا در ساعت 3 صبح بيدار مي كردند و از پا آويزان مي كردند ” او با بي ميلي وارد جزييات شكنجه از كشيدن ناخنها و از شلاق زدن ميشود . او مي گويد كه ” او مقداري خوش شانس بوده است ” برادرش اعدام شد.
جواد رجايي در سال 1364 آزاد شد اما تنها براي چند ماه بود و مجددا در تهران دستگير و 4 سال اضافي را در زندان همراه با شكنجه گذراند .” وقتي كه از زندان آزاد شدم ، نمي توانستم راه بروم ، پدرم به همين خاطر سكته قلبي كرد” به محض اينكه توانست روي پاي خودش بايستد از ايران به تركيه فرار مي كند، بعد به فرانسه مي آيد كه به او موقعيت پناهندگي مي دهد، در شهر ليل او ديپلم مكانيك مايعات را مي گيرد و بعد از آن دكترايش را مي گيرد و النهايه شركتش را بر پا مي كند، او يك پسر 15 ساله به نام ساشا دارد . وقتي كه او به مسيري كه طي كرده نگاه مي كند، ميگويد” زندگي شما در دستان شماست ، اگر حركت بكنيد مي توانيد آنرا تغيير بدهيد ” انسان دوست دارد كه اين حرف را باور كند .
شيطان ، من با چشمان خودم آنرا ديدم
وقتي كه از رژيم ملاها كه از سال 1357 بر ايران حكمراني مي كند صحبت مي كند ، با رك گويي حرفهايش را مي زند ” رژيم ايران مركز شر است ، يك سرطان است ” .
جواد رجايي يك حامي سازمان مجاهدين خلق ايران OMIP است ، يك جنبش جدل برانگيز تبعيدي در فرانسه ، كه خودش را به عنوان اصلي ترين مخالف رژيم مذهبي ايران معرفي مي كند. از چند سال پيش ديگر اين سازمان به عنوان يك سازمان تروريستي ، نه در اروپا و نه در امريكا، محسوب نمي شود ، در روز شنبه OMIP گردهمايي ساليانه خودش را در ويلپنت انجام مي دهد و جواد رجايي در آن شركت خواهد كرد.
” آنچيزي كه ما مي خواهيم ، بردن آزادي براي مردم و دادن يك جايگاه واقعي براي زنان مي باشد ، ” جواد رجايي سرسخت، مذاكرات اتمي را كه گمان مي رود در انتهاي ماه به اتمام برسد به شدت مورد نكوهش قرار مي دهد ، او اعمال وزير خارجه امريكا جان كري را با نخست وزير انگلستان چمبرلن كه قرار داد مونيخ را با هيتلر امضاء كرد مقايسه ميكند و مي گويد ”غربيها عقلشان را از دست داده اند ”
از نظرمن تنها سياست درست، سياستي است كه به سرنگوني رژيم كمك كند ، او مي گويد ”دوست عزيز ، من به خدا عقيده ندارم ، اما به شيطان عقيده دارم ، من آن را با چشمان خودم ديدم ، او در تهران است ”
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر