سازمان مجاهدين خلق ايران - مهمترين وقايع تاريخ ۵۰ ساله قسمت دوم از سال 66 13تا سال 1380از تاسيس ارتش آزاديبخش تا معرفي مسئول اول مژگان پارسائي
۱۳۶۶
تأسیس ارتش
آزادیبخش ملی ایران
30 خرداد
1366
روز ۳۰خرداد ۱۳۶۶ رهبر
مقاومت ایران، آقای مسعود رجوی، تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران را اعلام نمود.
بنیانگذاری ارتش آزادیبخش برای دفاع از آزادی میهن و بهمثابه ”بازوی استوار و پراقتدار خلق قهرمان ایران“ ، پاسخ قطعی به نبرد سرنوشت میان مقاومت و ارتجاع خمینی است.
ارتش آزادیبخش ملی ایران طی موجودیت خود، سه مرحله بسیار مهم را پشت سر گذاشته است:
مرحله اول، شکستن طلسم جنگطلبی خمینی بود که با نبرد چلچراغ و ریختن زهر آتشبس در حلقوم خمینی به ثمر رسید و با سلسله نبردهای فروغ جاویدان، بیمه نامه خود را به دست آورد.
مرحله دوم، ایستادگی در برابر تهاجم لشکرهای سپاه خمینی در بهار سال ۷۰ و هنگامی بود که رژیم با سوءاستفاده از وضعیت عراق، به خاک این کشور تجاوز کرده و قصد اشغال اشرف را داشت. ولی با مقاومت و دفاع ارتش آزادیبخش، طرحش با شکست مواجه شد و به این نتیجه رسید که میخواست «از دیوار بلندتر از قد خود بالا برود!».
مرحله سوم گذار از سالهای پرتوفان پس از سقوط نظام پیشین عراق و اشغال این کشور بود. پایداری پرشکوه در برابر سنگینترین توطئههای رژیم پلید آخوندی و همدستی با ۱۲دولت و بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش و همچنین بمباران سیاسی و تبلیغاتی مجاهدین در اشرف بود.
بدین ترتیب شهر اشرف، مقر ارتش آزادیبخش ملی ایران، بهمثابه قلب تپنده و کانون مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران علیه رژیم آخوندی، سر بلند کرد و به نقطه امید مردم ایران و تمامی مردم دردمند منطقه و جهان برای خلاصی از بنیادگرایی و ارتجاع وحشی آخوندی تبدیل گردید.
بنیانگذاری ارتش آزادیبخش برای دفاع از آزادی میهن و بهمثابه ”بازوی استوار و پراقتدار خلق قهرمان ایران“ ، پاسخ قطعی به نبرد سرنوشت میان مقاومت و ارتجاع خمینی است.
ارتش آزادیبخش ملی ایران طی موجودیت خود، سه مرحله بسیار مهم را پشت سر گذاشته است:
مرحله اول، شکستن طلسم جنگطلبی خمینی بود که با نبرد چلچراغ و ریختن زهر آتشبس در حلقوم خمینی به ثمر رسید و با سلسله نبردهای فروغ جاویدان، بیمه نامه خود را به دست آورد.
مرحله دوم، ایستادگی در برابر تهاجم لشکرهای سپاه خمینی در بهار سال ۷۰ و هنگامی بود که رژیم با سوءاستفاده از وضعیت عراق، به خاک این کشور تجاوز کرده و قصد اشغال اشرف را داشت. ولی با مقاومت و دفاع ارتش آزادیبخش، طرحش با شکست مواجه شد و به این نتیجه رسید که میخواست «از دیوار بلندتر از قد خود بالا برود!».
مرحله سوم گذار از سالهای پرتوفان پس از سقوط نظام پیشین عراق و اشغال این کشور بود. پایداری پرشکوه در برابر سنگینترین توطئههای رژیم پلید آخوندی و همدستی با ۱۲دولت و بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش و همچنین بمباران سیاسی و تبلیغاتی مجاهدین در اشرف بود.
بدین ترتیب شهر اشرف، مقر ارتش آزادیبخش ملی ایران، بهمثابه قلب تپنده و کانون مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران علیه رژیم آخوندی، سر بلند کرد و به نقطه امید مردم ایران و تمامی مردم دردمند منطقه و جهان برای خلاصی از بنیادگرایی و ارتجاع وحشی آخوندی تبدیل گردید.
۱۳۶۷
عملیات بزرگ آفتاب
7 فروردين
1367
نیمهشب
یکشنبه 7فروردین1367، ارتش آزادیبخش ملی ایران، با شرکت 15تیپ رزمی، از جمله
تیپهای رزمی شیرزنان قهرمان مجاهد خلق، با یک تعرض عظیم و بیسابقه علیه قوای جنگافروز
و سرکوبگر رژیم خمینی، در جبههیی بهطول 30کیلومتر در غرب شوش در استان خوزستان،
به لشکر77 خمینی حمله کرد و آن را با ضربات کمرشکن و خردکنندهای در هم شکست.
لشکر 77 خراسان از نظر فرماندهی، آموزش و تجهیزات، مورد رسیدگی خاص رژیم بود. این
لشکر، ابزار بسیار مهمی در لشکرکشی بهمناطق کردستان و کشتار مردم بیدفاع بهشمار
میرفت. لشکر77 خراسان در لحظهای که مورد تهاجم قرار گرفت در آمادگی کامل بهسر
میبرد، اما هیچ چیز نتوانست مانع رزمآوران ارتش آزادی برای وارد کردن ضربهای
خردکننده بر آن شود.
در این نبرد درخشان، 10گردان لشکر نورچشمی خمینی، موسوم بهلشکر77 خراسان، منهدم شد و 508نفر از آنها به اسارت درآمدند.
در عملیات آفتاب 15تیپ رزمی و پشتیبانی، منطقهیی بهوسعت 600کیلومتر مربع از خاک میهن را بهتصرف خود درآورده و قوای زبون رژیم خمینی را درهم کوبیده و تار و مار کردند.
در این نبرد درخشان، 10گردان لشکر نورچشمی خمینی، موسوم بهلشکر77 خراسان، منهدم شد و 508نفر از آنها به اسارت درآمدند.
در عملیات آفتاب 15تیپ رزمی و پشتیبانی، منطقهیی بهوسعت 600کیلومتر مربع از خاک میهن را بهتصرف خود درآورده و قوای زبون رژیم خمینی را درهم کوبیده و تار و مار کردند.
عملیات چلچراغ و
تسخیر شهر مهران
29 خرداد
1367
روز ۲۹خرداد سال ۱۳۶۷،
رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران، طی یک نبرد بیسابقه نظامی، با قوای جنگافروز
و سرکوبگر خمینی در منطقه مهران و ارتفاعات اطراف آن چنگ در چنگ شدند و پس از تصرف
مراکز فرماندهی دشمن، شهر مهران را فتح کردند. این عملیات که در راستای سیاست صلح
و آزادی مجاهدین و مقاومت ایران، صورت گرفت، توانست طلسم جنگطلبی ضدمیهنی رژیم
آخوندی را بشکند و خمینی را مجبور بهتوقف جنگ و پذیرش آتشبس نماید.
پیش از آن، خمینی هر صدای اعتراضی را به بهانه جنگ خود ساخته و با برچسب ستون پنجم عراق، خفه میکرد و بدین ترتیب، جنگی را که در راستای سیاست صدور بنیادگرایی بهعراق، بر ادامه آن اصرار میورزید، در داخل کشور به سرپوشی برای اختناق و سرکوبی مردم تبدیل کرده بود.
نبرد چلچراغ با شرکت ۲۲تیپ رزمی و پشتیبانی ارتش آزادیبخش در جبههیی بهطول ۵۰کیلومتر و عمق ۲۰کیلومتر، در منطقه مهران صورت گرفت و ضمن تصرف شهر مهران و مراکز فرماندهی لشکر ۱۶زرهی قزوین و، لشکر ۱۱ موسوم به امیرالمؤمنین و تیپ مستقل موسوم به قائم یاسوج سپاه پاسداران، این قوای سرکوبگر را با قرارگاهها، مراکز، استحکامات، تسلیحات و تجهیزاتشان از دور خارج کرد.
در این نبرد، غنائمی شامل انواع تانک و توپخانه و جنگافزارهای سنگین و نیمه سنگین نصیب ارتش آزادیبخش شد. همچنین۱۵۰۰تن از نیروهای رژیم، خود را به ارتش آزادیبخش تسلیم کردند.
در میان اسیران، تعدادی از فرماندهان نظامی لشکرهای دشمن نیز دیده میشدند.
اسرای این عملیات، بهفاصله کوتاهی بعد از نبرد، مطابق فرمان رهبر مقاومت آزاد شدند و بهایران بازگشتند. گروهی از آنان نیز پس از آزادی، به صفوف ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوستند.
عملیات مهران، با غریو رزمندگان مجاهد که شعار «امروز مهران، فردا تهران!» سر میدادند، ناقوس سرنگونی را در گوشهای دجال جماران طنینانداز کرد و او را ناگزیر از سرکشیدن جام زهر آتشبس کرد.
پیش از آن، خمینی هر صدای اعتراضی را به بهانه جنگ خود ساخته و با برچسب ستون پنجم عراق، خفه میکرد و بدین ترتیب، جنگی را که در راستای سیاست صدور بنیادگرایی بهعراق، بر ادامه آن اصرار میورزید، در داخل کشور به سرپوشی برای اختناق و سرکوبی مردم تبدیل کرده بود.
نبرد چلچراغ با شرکت ۲۲تیپ رزمی و پشتیبانی ارتش آزادیبخش در جبههیی بهطول ۵۰کیلومتر و عمق ۲۰کیلومتر، در منطقه مهران صورت گرفت و ضمن تصرف شهر مهران و مراکز فرماندهی لشکر ۱۶زرهی قزوین و، لشکر ۱۱ موسوم به امیرالمؤمنین و تیپ مستقل موسوم به قائم یاسوج سپاه پاسداران، این قوای سرکوبگر را با قرارگاهها، مراکز، استحکامات، تسلیحات و تجهیزاتشان از دور خارج کرد.
در این نبرد، غنائمی شامل انواع تانک و توپخانه و جنگافزارهای سنگین و نیمه سنگین نصیب ارتش آزادیبخش شد. همچنین۱۵۰۰تن از نیروهای رژیم، خود را به ارتش آزادیبخش تسلیم کردند.
در میان اسیران، تعدادی از فرماندهان نظامی لشکرهای دشمن نیز دیده میشدند.
اسرای این عملیات، بهفاصله کوتاهی بعد از نبرد، مطابق فرمان رهبر مقاومت آزاد شدند و بهایران بازگشتند. گروهی از آنان نیز پس از آزادی، به صفوف ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوستند.
عملیات مهران، با غریو رزمندگان مجاهد که شعار «امروز مهران، فردا تهران!» سر میدادند، ناقوس سرنگونی را در گوشهای دجال جماران طنینانداز کرد و او را ناگزیر از سرکشیدن جام زهر آتشبس کرد.
عملیات میهنی و
عقیدتی فروغ جاویدان و تاختن ارتش آزادیبخش تا دروازه کرمانشاه
5 مرداد
1367
عملیات
کبیر فروغ جاویدان، بزرگترین تهاجم نظامی ارتش آزادیبخش ملی ایران به رژیم ولایتفقیه
بود. عملیاتی که پایههای دیکتاتوری مذهبی را بهلرزه در آورد و خمینی را آنچنان
بهدست و پا انداخت که در مجموع 200هزار تن را به جبهه اعزام کرد. در جریان این
نبرد تاریخی، 55هزار تن از نیروهای خمینی در مصاف با ارتش آزادیبخش کشته و مجروح
شدند و 1304تن از رزمندگان ارتش آزادیبخش نیز بهشهادت رسیدند. فروغ جاویدان برگی
زرین و خونین از استقلال و توانمندی ارتش آزادیبخش بود. پاسخ نسل مسعود بود به
ضرورت تاریخ. این صداقت شگفت و این فدای بیکران، ماندگاری و مشروعیت ارتش آزادیبخش
را، بیمه و تضمین کرد.
مسعود رجوی در نشست توجیهی عملیات فروغ جاویدان گفت:
«نتیجه عملیات البته فراتر از همه محاسبات معمول، بهاراده و مشیت خدا برمیگردد، اما تا آنجا که بهارتش آزادیبخش ملی ایران و به مجاهدین خلق ایران ارتباط دارد، پیشاپیش نتیجه را هر چه که باشد به تک تک شما و به خلق قهرمان ایران تبریک میگویم. حتی اگر ـ چون لحظه سرنوشت است ـ مثل شب 30خرداد، مثل روز پرواز، مثل عزیمت به اینجا، فراتر از همهشان، حتی اگر هیچ نمیداشتیم الا کلاش، باز هم فرماندهی کل میگفت برویم!».
مسعود رجوی در نشست توجیهی عملیات فروغ جاویدان گفت:
«نتیجه عملیات البته فراتر از همه محاسبات معمول، بهاراده و مشیت خدا برمیگردد، اما تا آنجا که بهارتش آزادیبخش ملی ایران و به مجاهدین خلق ایران ارتباط دارد، پیشاپیش نتیجه را هر چه که باشد به تک تک شما و به خلق قهرمان ایران تبریک میگویم. حتی اگر ـ چون لحظه سرنوشت است ـ مثل شب 30خرداد، مثل روز پرواز، مثل عزیمت به اینجا، فراتر از همهشان، حتی اگر هیچ نمیداشتیم الا کلاش، باز هم فرماندهی کل میگفت برویم!».
آغاز قتلعام
30هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز بهدستور مستقیم خمینی جلاد
6 مرداد
1367
خمینی
از جنگ بهمثابه سرپوش تضادهای انفجاری جامعه ایران و سرپوش جنگ بزرگتری که با
مردم ایران داشت استفاده میکرد و به خوبی میدانست که با خاتمه جنگ و برداشته شدن
این سرپوش، مطالبات مردم ایران در همه زمینههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی سر باز
خواهد کرد.
او همچنین میدانست که در صدر خواستههای مردم ایران، مثل هر کشوری که در آن تحولی جدی صورت میگیرد، آزادی زندانیان سیاسی است. بنابراین برای آن که پیشاپیش زمینه چنین تحولی را منتفی کند، فرمان به قتلعام کلیه زندانیان سیاسی را صادر کرد. چون تنها با وارد کردن چنین شوک خارقالعادهیی به جامعه میتوانست مانع برخاستن مردم شود. از اینرو فتوای قتلعام همه زندانیان مجاهد را که بر سر مواضعشان استوارند، صادر کرد. دلایل و نشانههای متعددی در دست است که قتلعام زندانیان سیاسی در شرایط خطیر از مدتها قبل مطرح بوده و حتی مقدمات آن نیز فراهم شده بود.
فتوای قتلعام زندانیان مجاهد توسط خمینی در سال ۱۳۶۷
«بسم الله الرحمن الرحیم
از آن جا که منافقین (مجاهدین) خائن بههیچوجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست، و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند و با توجه به محارب بودن آنها... و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و میکنند، محارب و محکوم بهاعدام میباشند... رحم بر محاربین، سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضع بهعهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند، سعی کنند ”اشداء علی الکفار“ باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی، نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام
روح الله الموسوی الخمینی
دیگر هیچ خانوادهیی ردی از فرزند یا عزیز دربندش پیدا نکرد. ظرف چند ماه، بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی که غالب آنها از مجاهدین بودند، بهقتل رسیدند. از عصر ۵ مرداد ۱۳۶۷ درهای زندانهای اصلی بسته شد و کلیه ارتباطات با خارج از زندان، حتی تلفنها قطع شد. تمامی زندانیان کمیته مشترک نیز بها وین منتقل شدند. در اوین و زندانهای سراسر کشور منع کامل رفت و آمد برقرار شد. کلیه ملاقاتها از قبل قطع شده بود. محل بیدادگاه از دادسرا بهبند ۲۰۹ و در نزدیکی محل حلق آویز کردن قربانیان منتقل گردید.
او همچنین میدانست که در صدر خواستههای مردم ایران، مثل هر کشوری که در آن تحولی جدی صورت میگیرد، آزادی زندانیان سیاسی است. بنابراین برای آن که پیشاپیش زمینه چنین تحولی را منتفی کند، فرمان به قتلعام کلیه زندانیان سیاسی را صادر کرد. چون تنها با وارد کردن چنین شوک خارقالعادهیی به جامعه میتوانست مانع برخاستن مردم شود. از اینرو فتوای قتلعام همه زندانیان مجاهد را که بر سر مواضعشان استوارند، صادر کرد. دلایل و نشانههای متعددی در دست است که قتلعام زندانیان سیاسی در شرایط خطیر از مدتها قبل مطرح بوده و حتی مقدمات آن نیز فراهم شده بود.
فتوای قتلعام زندانیان مجاهد توسط خمینی در سال ۱۳۶۷
«بسم الله الرحمن الرحیم
از آن جا که منافقین (مجاهدین) خائن بههیچوجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست، و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند و با توجه به محارب بودن آنها... و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و میکنند، محارب و محکوم بهاعدام میباشند... رحم بر محاربین، سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضع بهعهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند، سعی کنند ”اشداء علی الکفار“ باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی، نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام
روح الله الموسوی الخمینی
دیگر هیچ خانوادهیی ردی از فرزند یا عزیز دربندش پیدا نکرد. ظرف چند ماه، بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی که غالب آنها از مجاهدین بودند، بهقتل رسیدند. از عصر ۵ مرداد ۱۳۶۷ درهای زندانهای اصلی بسته شد و کلیه ارتباطات با خارج از زندان، حتی تلفنها قطع شد. تمامی زندانیان کمیته مشترک نیز بها وین منتقل شدند. در اوین و زندانهای سراسر کشور منع کامل رفت و آمد برقرار شد. کلیه ملاقاتها از قبل قطع شده بود. محل بیدادگاه از دادسرا بهبند ۲۰۹ و در نزدیکی محل حلق آویز کردن قربانیان منتقل گردید.
۱۳۶۸
انتخاب مریم رجوی
بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
26 مهر
1368
«خمینی مرد و مجاهدین از مریم و با مریم متولد شدند». مسعود
رجوی، این جمله را در روز معرفی مریم رجوی بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق
ایران بیان کرد. جملهای که از وقوع یک دگرگونی شگفت در مناسبات درونی سازمان
مجاهدین خلق ایران خبر میداد.
در سال 68 و با معرفی مریم رجوی بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران، انقلاب درونی مجاهدین بالغ شد. مریم رجوی راز ماندگاری مجاهدین را دریافته بود و با ارائه یک تئوری بسیار پیشرفته و راهگشا، بهمسأله سرنگونی، پاسخی کارساز و کارآ داد. جواب این بود که هر زن و مرد مجاهد باید با پاره کردن زنجیرهای اسارت تاریخی و پس زدن اندیشه استثماری تبعیض جنسی، وارد یک انقلاب تمامعیار بشود. یعنی باید سقف فدا را بالا و بالاتر برد؛ باید برای آزادی از همه چیز گذشت، از همه دلبستگیها. تنها در این صورت است که میتوان در برابر هیولای ارتجاع با همه توطئهها و جنایتهاش ایستاد.
در سال 68 و با معرفی مریم رجوی بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران، انقلاب درونی مجاهدین بالغ شد. مریم رجوی راز ماندگاری مجاهدین را دریافته بود و با ارائه یک تئوری بسیار پیشرفته و راهگشا، بهمسأله سرنگونی، پاسخی کارساز و کارآ داد. جواب این بود که هر زن و مرد مجاهد باید با پاره کردن زنجیرهای اسارت تاریخی و پس زدن اندیشه استثماری تبعیض جنسی، وارد یک انقلاب تمامعیار بشود. یعنی باید سقف فدا را بالا و بالاتر برد؛ باید برای آزادی از همه چیز گذشت، از همه دلبستگیها. تنها در این صورت است که میتوان در برابر هیولای ارتجاع با همه توطئهها و جنایتهاش ایستاد.
۱۳۶۹
ترور دکتر کاظم
رجوی در ژنو توسط تروریستهای اعزامی از تهران
4 ارديبهشت
1369
بعدازظهر
روز سهشنبه 4 اردیبهشت ۱۳۶۹، جوخه ویژه ترور دکتر کاظم رجوی که
از تهران اعزام شده بود، خون مدافع بزرگ و صدیق حقوقبشر را در نزدیکی بنای حقوقبشر
مللمتحد در کوپه ژنو بر زمین ریخت.
شهیدی در اوج مظلومیت و معصومیت؛ شخصیتی محبوب و مجاهدی والا؛ انسان وارستهیی که طی دو دهه، تلاشگر خستگیناپذیر حقوقبشر و دادخواه خون مجاهدان، شکنجه شدگان، جان باختگان، زندانیان و تبعیدیان بود. نماینده مقاومت ایران در سوئیس و سفیر سیار رهبر مقاومت در مللمتحد و کمیسیون حقوقبشر و دیگر مجامع بینالمللی.
شهیدی در اوج مظلومیت و معصومیت؛ شخصیتی محبوب و مجاهدی والا؛ انسان وارستهیی که طی دو دهه، تلاشگر خستگیناپذیر حقوقبشر و دادخواه خون مجاهدان، شکنجه شدگان، جان باختگان، زندانیان و تبعیدیان بود. نماینده مقاومت ایران در سوئیس و سفیر سیار رهبر مقاومت در مللمتحد و کمیسیون حقوقبشر و دیگر مجامع بینالمللی.
عملیات دفاعی
مروارید
اواخر اسفند 1369 و اوایل فروردین 1370
ارتش
آزادیبخش ملی ایران، طی یک سلسله عملیات دفاعی بزرگ تهاجم هفت تیپ و لشکر رژیم
خمینی به قرارگاه اشرف را در هم شکست. این سلسله عملیات که بهخاطر ارتفاعات
مروارید در منطقه، ”مروارید“ نام گرفت، و از اواخر اسفند 1369 آغاز شده بود، دو
نقطه اوج داشت، 5 و 12فروردین که به مروارید1 و مروارید2 معروف شد.
عملیات ”مروارید“ در شرایطی انجام شد که ارتش آزادیبخش در شرایط جنگی آن زمان و بهمنظور در امان ماندن از بمبارانهای سنگین، محل استقرار خود در اشرف را ترک کرده و در حالت پراکندگی و ”زندگی سنگری“ بهسر میبرد. رژیم آخوندی با استفاده از این فرصت، با نفوذ دادن لشکرها و تیپهای سپاه پاسداران به داخل خاک عراق، علاوه بر نقض موافقتنامه آتشبس خود با این کشور، می خواست شهر اشرف را تسخیر کرده و ارتش آزادیبخش را نابود کند.
اوج این عملیات تدافعی در ارتفاعات استراتژیک 323 موسوم به ”مروارید“ در شمال شرقی شهر جلولا صورت گرفت و سرانجام پس از 14ساعت نبرد بیامان، ارتفاعات مروارید به تصرف رزمندگان ارتش آزادیبخش درآمد و نیروهای شکست خورده و منهدم شده رژیم، عقبنشینی کردند.
فرماندهان رژیم در توصیف علت این شکست خود اعلام کردند: ”از دیوار بلندتر از قد خود میخواستیم بالا برویم“.
در جریان سلسله عملیات مروارید جمعاً 40تن از رزمندگان ارتش آزادیبخش بهشهادت رسیدند.
عملیات ”مروارید“ در شرایطی انجام شد که ارتش آزادیبخش در شرایط جنگی آن زمان و بهمنظور در امان ماندن از بمبارانهای سنگین، محل استقرار خود در اشرف را ترک کرده و در حالت پراکندگی و ”زندگی سنگری“ بهسر میبرد. رژیم آخوندی با استفاده از این فرصت، با نفوذ دادن لشکرها و تیپهای سپاه پاسداران به داخل خاک عراق، علاوه بر نقض موافقتنامه آتشبس خود با این کشور، می خواست شهر اشرف را تسخیر کرده و ارتش آزادیبخش را نابود کند.
اوج این عملیات تدافعی در ارتفاعات استراتژیک 323 موسوم به ”مروارید“ در شمال شرقی شهر جلولا صورت گرفت و سرانجام پس از 14ساعت نبرد بیامان، ارتفاعات مروارید به تصرف رزمندگان ارتش آزادیبخش درآمد و نیروهای شکست خورده و منهدم شده رژیم، عقبنشینی کردند.
فرماندهان رژیم در توصیف علت این شکست خود اعلام کردند: ”از دیوار بلندتر از قد خود میخواستیم بالا برویم“.
در جریان سلسله عملیات مروارید جمعاً 40تن از رزمندگان ارتش آزادیبخش بهشهادت رسیدند.
۱۳۷۰
رژه بزرگ ارتش آزادی
26 مهر
1370
روز
26مهر سال 1370 یگانهای نمونه ارتش آزادیبخش ملی ایران رژه بزرگی را از برابر آقای
مسعود رجوی، فرمانده کل ارتش آزادیبخش و خانم مریم رجوی که در آن هنگام جانشین
فرمانده کل بود، برگزار کردند. در این رژه که بیش از 5ساعت بهطول انجامید، یگانهای
نمونه پیاده، موتوری، توپخانه، مکانیزه، زرهی، مخابرات و پشتیبانی ارتش آزادیبخش
ملی ایران شرکت داشتند. این رژه، توجه بسیاری از ناظران و رسانههای بینالمللی را
بهخود جلب کرد و برخی از رسانهها از یک آلترناتیو شایسته و قدرتمند در مرزهای
ایران نام بردند و گزارشات مفصلی از این رژه پخش کردند.
۱۳۷۲
انتخاب شورای
رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران
14 مرداد
1372
در
یکی از مواد منشور 10مادهیی خانم مریم رجوی از جمله آمده است: «برابری کامل زنان
و مردان در کلیه حقوق سیاسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی…».
مریم رجوی در سخنرانیهای خود پیوسته بر این نکته تأکید و اصرار ورزیده است که تنها راه نفی تبعیض جنسی و تحقق برابری پایدار زن و مرد، مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی است. این جانمایه انتخاب شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران، تماماً از زنان است. زیرا برای زدودن رسوبات اندیشه ارتجاعی درجه2 دیدن زن، در یک مقطع پذیرش هژمونی زنان در سازمان پیشتاز ضروری است.
خانم مریم رجوی در سخنان خود بهمناسبت روز جهانی زن (سال 1391) میگوید:
«ما تشخیص دادیم که ایدئولوژی جنسیت یعنی همان نظرگاه ارتجاعی آخوندی به انسان، مانع بارز شدن تواناییهای انسان است. وقتی که این مانع در نتیجه یک مبارزه جمعی و طولانی در جنبش ما کنار زده شد، زنان بهجای کنشپذیری و مسئولیتگریزی، مسئولیتپذیر شده و در سراسر جنبش، کلیدیترین نقشها را برعهده گرفتند و بعد از آن مردان نیز توانستند بینش و درک ارتجاعی از زن را از خود دور سازند و در عمل، مدافع آرمان برابری شوند. بله؛ این زنان هستند که باید ابتدا، قیمت آزادی و رهایی و باور بهخود را بپردازند و بعد از این است که راه برای تغییر و رهایی مردان باز میشود. آری؛ شورش علیه این اندیشه ارتجاعی و شورش علیه این قید و بند بردهساز بود که مانند تبدیل ماده به انرژی با قانون E=MC2، انرژی انسانی جوشانی را از درون این جنبش آزاد کرد که منشأ پایداری آنها در مقابل رژیم ضدبشری و دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران است».
مریم رجوی در سخنرانیهای خود پیوسته بر این نکته تأکید و اصرار ورزیده است که تنها راه نفی تبعیض جنسی و تحقق برابری پایدار زن و مرد، مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی است. این جانمایه انتخاب شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران، تماماً از زنان است. زیرا برای زدودن رسوبات اندیشه ارتجاعی درجه2 دیدن زن، در یک مقطع پذیرش هژمونی زنان در سازمان پیشتاز ضروری است.
خانم مریم رجوی در سخنان خود بهمناسبت روز جهانی زن (سال 1391) میگوید:
«ما تشخیص دادیم که ایدئولوژی جنسیت یعنی همان نظرگاه ارتجاعی آخوندی به انسان، مانع بارز شدن تواناییهای انسان است. وقتی که این مانع در نتیجه یک مبارزه جمعی و طولانی در جنبش ما کنار زده شد، زنان بهجای کنشپذیری و مسئولیتگریزی، مسئولیتپذیر شده و در سراسر جنبش، کلیدیترین نقشها را برعهده گرفتند و بعد از آن مردان نیز توانستند بینش و درک ارتجاعی از زن را از خود دور سازند و در عمل، مدافع آرمان برابری شوند. بله؛ این زنان هستند که باید ابتدا، قیمت آزادی و رهایی و باور بهخود را بپردازند و بعد از این است که راه برای تغییر و رهایی مردان باز میشود. آری؛ شورش علیه این اندیشه ارتجاعی و شورش علیه این قید و بند بردهساز بود که مانند تبدیل ماده به انرژی با قانون E=MC2، انرژی انسانی جوشانی را از درون این جنبش آزاد کرد که منشأ پایداری آنها در مقابل رژیم ضدبشری و دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران است».
انتخاب خواهر
مجاهد فهیمه اروانی، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
شهريور 1372
انتخاب
خواهر مجاهد فهیمه اروانی، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
معرفی مریم رجوی
بهعنوان رئیسجمهور برگزیده مقاومت
30 مهر
1372
معرفی
مریم رجوی بهعنوان رئیسجمهور برگزیده مقاومت
۱۳۷۴
انتخاب خواهر
مجاهد شهرزاد صدر، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
شهريور 1374
انتخاب
خواهر مجاهد شهرزاد صدر، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
۱۳۷۶
انتخاب خواهر
مجاهد مهوش سپهری، بهعنوان مسئول اول سازمان
شهريور 1376
انتخاب
خواهر مجاهد مهوش سپهری، بهعنوان مسئول اول سازمان
۱۳۷۸
انتخاب خواهر
مجاهد بهشته شادرو، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
شهريور 1378
انتخاب
خواهر مجاهد بهشته شادرو، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
۱۳۸۰
حمله سنگین موشکی
رژیم به قرارگاههای ارتش آزادیبخش
30 فروردين
1380
29 فروردین۱۳۸۰،
مصادف با روز ارتش رژیم، روزی است که ۷۷ موشک
از سوی دشمن ضدبشر به ارتش آزادی شلیک شد. البته در مورد شمار موشکهای شلیک شده در
آن حمله، سرکرده پیشین سپاه، پاسدار رحیم صفوی در فروردین ۱۳۸۹ اعتراف کرد که سپاه پاسداران در یک حمله چند ساعته در بهار
سال ۸۰، اشرف و دیگر پایگاههای مجاهدین را در سراسر نوار مرزی با
عراق، با شلیک هزار موشک و گلولههای توپخانه دوربرد هدف قرار داد.
در آن سال ولیفقیه ارتجاع، برای غلبه بر شقه بالایی رژیم و ممانعت از رسیدن خاتمی به دور دوم ریاست جمهوری، به اقدامات مختلفی دست یازید. توقیف اغلب مطبوعات وابسته به خاتمی و دستگیری برخی مسئولان و قلمزنان این مطبوعات، بیخاصیت کردن مجلس از طریق صدور حکم حکومتی، دستگیری وابستگان به نهضت آزادی، محاکمه و برکناری «رئیس ستاد انتخابات کشور» … اما مهمتر از همه آنها، حمله موشکی گسترده به قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی در ظرف چند ساعت، بهمنظور کشتار جمعی مجاهدین بود. اما تیر خامنهای جنایتکار در این نقشه شوم به سنگ خورد و او ناگزیر به دور دوم ریاستجمهوری خاتمی و تحمل این استخوان لای زخم به مدت 4سال دیگر تن داد، در این حمله گسترده موشکی که حتی در جنگ ۸ساله هم بیسابقه بود، مجاهد خلق رضا زحمتکش در قرارگاه «حبیب» ارتش آزادیبخش واقع در بصره بهشهادت رسید.
در آن سال ولیفقیه ارتجاع، برای غلبه بر شقه بالایی رژیم و ممانعت از رسیدن خاتمی به دور دوم ریاست جمهوری، به اقدامات مختلفی دست یازید. توقیف اغلب مطبوعات وابسته به خاتمی و دستگیری برخی مسئولان و قلمزنان این مطبوعات، بیخاصیت کردن مجلس از طریق صدور حکم حکومتی، دستگیری وابستگان به نهضت آزادی، محاکمه و برکناری «رئیس ستاد انتخابات کشور» … اما مهمتر از همه آنها، حمله موشکی گسترده به قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی در ظرف چند ساعت، بهمنظور کشتار جمعی مجاهدین بود. اما تیر خامنهای جنایتکار در این نقشه شوم به سنگ خورد و او ناگزیر به دور دوم ریاستجمهوری خاتمی و تحمل این استخوان لای زخم به مدت 4سال دیگر تن داد، در این حمله گسترده موشکی که حتی در جنگ ۸ساله هم بیسابقه بود، مجاهد خلق رضا زحمتکش در قرارگاه «حبیب» ارتش آزادیبخش واقع در بصره بهشهادت رسید.
انتخاب خواهر
مجاهد مژگان پارسایی، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
شهريور 1380
انتخاب
خواهر مجاهد مژگان پارسایی، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر