۱۳۹۴ شهریور ۶, جمعه

سازمان مجاهدين خلق ايران - رمز شکست‌ناپذیری مجاهدین ( قسمت اول )براي پنجاهمين سال طلوع ماندگار به قلم علیرضا معدنچی

 سازمان مجاهدين خلق ايران 
رمز شکست‌ناپذیری مجاهدین
براي پنجاهمين سال طلوع ماندگار
 به قلم علیرضا معدنچی(قسمت اول



ماندگاری مجاهدین در توفان توطئه‌ها و فتنه‌هایی که به‌خصوص طی بیش از یک دهه گذشته، سازمان مجاهدین در قلب و کانون آنها بوده، بسیار شگفت‌آور است، به‌خصوص وقتی افزون بر ماندگاری، شاهد رشد و ارتقای مستمر آن هستیم و این پدیده‌یی است که معجزه آسا می‌نماید. اما این «معجزه» در این سازمان، به یک روال تبدیل شده است. این روال که مجاهدین از پس هر ابتلایی، رویانتر و شکوفاتر و قدرتمندتر و منسجم‌تر بیرون می‌آیند و از شر کثیر، خیر عظیم درو می‌کنند. این واقعیت چنان نمایان است که دوست و دشمن به آن اذعان می‌کنند. 

آقای اندی یآوخ عضو هیأت‌رئیسه پارلمان برلین در کنوانسیون جوامع ایرانیان در آلمان ـ برلین 13مهر 1392 ـ در این باره گفت: 
«این منعکس‌کننده کیفیت این جنبش است. نشاندهنده استعداد این جنبش برای مواجهه با چالشهایی است که در اداره کشور بعد از سرنگونی رژیم مذهبی، در مسیرش قرار دارند. این نشاندهنده قدرت اپوزیسیون ایران در جهان است و برملا می‌کند که چرا این قدر ملاها از آنها وحشت دارند». 

برای ارزیابی میزان و ابعاد قدرت این مقاومت، باید نخست، تصویری از ابعاد امکانات دشمن و همچنین ابعاد فشارهایی که برای درهم‌شکستن این مقاومت وارد می‌کند، داشته باشیم. 

رژیم آخوندی رژیمی است که از اختصاص تمام منابع و امکانات بیکران کشوری با غنای ایران، برای نابودی و ضربه زدن به دشمن اصلی و نیروی سرنگون کننده خود، یعنی مجاهدین، هیچ ابایی ندارد؛ کما این‌که بسیاری از توطئه‌ها علیه این مقاومت را هم با زد و بندهای چند میلیارد دلاری از طریق قدرتهای غربی پیش برده است از قرار دادن نام مجاهدین در لیستهای تروریستی تا 
17ژوئن و از مهیب‌ترین بمبارانها، تا خلع‌سلاح ارتش آزادی‌بخش، از سپردن حفاظت اشرفیها به قاتلانشان و مزدوران عراقی رژیم، تا اعمال یکی از بی‌رحمانه‌ترین محاصره‌ها و اعمال محدودیتهایی، بسا سخت‌تر از هر زندان رسمی در دنیا، تا محاصره غذایی و دارویی و تا اعمال شکنجه روانی با 300بلندگو به مدت دو سال به‌طور 24ساعته و شبانه‌روزی… و با 6فقره حمله و هجوم و کشتار، توسط نیروی مسلح پیاده و زرهی و حملات موشکی و سرانجام با قتل‌عام و اعدام جمعی. به‌طور خلاصه، در یک طرف رژیمی است که چون فنای خود را در بقای مجاهدین و این مقاومت می‌بیند، با تمام قوا و با به‌کار گرفتن همه ظرفیت خود در توطئه و ترور و کشتار و قساوت، کمر به نابودی مجاهدین و تشکیلاتشان بسته است. فشارها و توطئه‌ها‌یی که یک صدم آن اگر نه به یک جنبش و سازمان اپوزیسیون، بلکه به هر رژیم مقتدری وارد می‌آمد، آن را خرد و ساقط می‌کرد. در طرف دیگر اما، مقاومتی قرار دارد که با این‌که از ملأ و نیروی اجتماعی خود جدا شده، با این‌که در منتهای پراکندگی جغرافیایی است، با این‌که او را از سلاحش و قرارگاهش محروم کرده‌اند، با این‌که در یک محیط مسدود محاصره‌اش کرده‌اند و… اما در اوج وحدت و انسجام، هم‌چنان بی‌محابا می‌جنگد و دشمنش را به ستوه آورده، آن را شقه و پاره پاره کرده، در دنیا رسوا و بی‌آبرو و منزوی ساخته و در سراشیب سرنگونی انداخته است. 


قدرتی نوین، قدرتی از نوع دیگر
 


سؤال این است که این، چگونه سازمانی است و به چه قدرتی تکیه دارد که می‌تواند از پس این همه فشار برآید؟ و نه تنها خرد نشود و حتی تضعیف نشود، بلکه دشمن غدارش را خرد کند و در آستانه سرنگونی قرار دهد؟ 

روشن است که در جهان مادی، هر نیرویی را با معادل آن نیرو می‌توان خنثی کرد و با بیشتر از آن نیرو می‌توان در هم‌شکست. بنابراین باید اندیشید که قدرت مجاهدین و مقاومت ایران در چیست؟ ماهیت این قدرت چیست و منشأ آن کجاست؟ 
طبعاً قدرتی که از آن صحبت می‌کنیم، نمی‌تواند از نوع و جنس قدرت و تواناییهای طرف مقابل باشد، یعنی نمی‌تواند از جنس پول و سلاح و حمایت قدرتهای بین‌المللی باشد، چون در این صورت در تعادل قوا، بی‌تردید مغلوب خصم می‌شد، چرا که رژیم در هر یک از این مؤلفه‌ها به‌طور غیرقابل قیاس، دست بالا را دارد. 
این قدرتی نوین است که اساساً برخاسته از انسان و گوهر انسانی است و بر ایمان، آگاهی، انگیزه و اراده انسان تکیه دارد. در هر یک از کارزارهای مجاهدین با دشمن ضدبشری، رویارویی این دو قدرت ماهیتاً و عمیقاً متضاد را می‌توان به عیان دید. یک طرف پول بیکران است و سلاح و توطئه و زد و بند و زندان و شکنجه و اعدام و تیر خلاص؛ طرف دیگر، فدای بیکران است و خون و شهادت و اسارت و اعتصاب‌غذا و اراده و ایمان و آرمان؛ و همه اینها در یک ظرف و شکل متکامل؛ در ظرف تشکیلاتی بسیار منسجم و مستحکم. 


منشأ و ماهیت توانایی مجاهدین

 
دکتر منوچهر هزارخانی از نخستین حامیان مقاومت و از قدیمی‌ترین اعضا و مسئولان شورای ملی مقاومت طی سخنانی در مراسم بزرگداشت 52 اشرفی در شهریور 92، درباره منشأ توانایی مجاهدین و محتوا و شکل آن می‌گوید:‌ 
«گمان می‌کنم که از این پیشتر، در انتقادی از مجاهدین در جای دیگری گفته و یا نوشته‌ام که آنها دو نقطه ضعف بزرگ دارند، اول این‌که تا بن استخوان آرمانگرایند. دوم این‌که سازمانی بی‌نظیر در عزم و اراده بی‌نظیر دارند. اولی به آنها امکان می‌دهد، زندگیشان را هدفمند کنند و دومی راه تحقق هدف را بر آنها می‌گشاید. از این بیشتر چه می‌خواهید برای آن که مورد نفرت آخوندهای بی‌اصل و ریشه، پاسداران مزدور و سیاست‌بازان نان به نرخ روز خور باشید». 


تشکیلات، ظرف بروز و تجسم قدرت نوین
 


یکی از مهمترین پایه‌های قدرت مقاومت ایران، هم‌چنان که دکتر هزارخانی هم اشاره کرد، تشکیلات و «سازمان بی‌نظیر مجاهدین» است. می‌دانیم که قدرت و استحکام هر تشکلی، برآمده از افراد آن تشکل است. این‌که افراد تشکل مورد نظر، تا چه اندازه مستحکم، آگاه و به راه و آرمانشان و به سازمان و تشکیلاتشان مؤمن‌اند. کیفیت اعضای مجاهدین و جنبش مقاومت، طبعاً بارزترین عنصری است که در وهله اول توجه هر ناظری را جلب می‌کند. کسانی که نه روی تخت شکنجه و نه پای چوبه دار، حاضر به تسلیم و گفتن یک کلمه مطلوب دژخیم نیستند. افرادی که از جان و از مشروع‌ترین علایق فردی در راه تحقق آرمان خود دست شسته‌اند. این واقعیتی است که چشم هر انسانی را خیره می‌کند؛ دوست، زبان به تحسین و ستایش می‌گشاید و دشمن هم حتی با غیظ به آن اذعان می‌کند. 

لارش ریسه دبیرکل کمیته نروژی دوستان ایران آزاد، (در کنفرانس بین‌المللی در پاریس ـ 22بهمن 1390) : 
«من این افتخار را دارم که در زندگی این فرصت را پیدا کردم تا شما ساکنان اشرف را ملاقات کنم و با چنین قهرمانانی آشنا شوم. شما ناجیان واقعی ملت ایران هستید و کسانی هستید که ایران را از خشونت آخوندها نجات خواهید داد. مبارزه شما نه تنها به ملت خودتان امید بخشیده، بلکه به نقطه امیدی برای خلقهای منطقه و جهان تبدیل شده است». 

تام ریج اولین وزیر امنیت آمریکا (در کنفرانس واشینگتن ـ 10خرداد1391) : 
«بی تعارف باید گفت که شما نیرومندترین و پایدارترین مدافعانی هستید که یک گروه مشتاق فعالیتهای انسان‌دوستانه می‌تواند داشته باشد، به نظر من در طول تاریخ جهان…». 

ویلیام بوردون وکیل برجسته فرانسوی نیز (در کنفرانس پاریس 20ژانویه 2012 ـ 30دی 90) می‌گوید: 
«… ساکنان اشرف به نوعی و شاید بدون این‌که خواسته باشند به سمبل مبارزه برای بشریت معاصر مبدل شده‌اند». 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر