۱۴۰۲ شهریور ۲۷, دوشنبه

خانواده مصباح؛ چلچراغی فرا راه آزادی ۱۳اسفند ۱۳۶۰ ـ شهادت محمد مصباح و رقیه مسیح

 خانواده مصباح؛ چلچراغی فرا راه آزادی

۱۳اسفند ۱۳۶۰ ـ شهادت محمد مصباح و رقیه مسیح

خانواده کبیر مصباح
خانواده کبیر مصباح

در کهکشان شهیدان به‌ ستارگانی می‌رسیم که با گذشت زمان نه تنها خاموش و فراموش نمی‌شوند که با فروغ‌شان جهانی را روشن می‌کنند.

بسیاری از مادران با همه عواطف پاک و درخشان مادری، فرزندان عزیز و دلبند‌شان را بوسیدند و در مسیر رهایی همه فرزندان میهن، خانه و کاشانه را ترک کردند، بسیاری از دختران و پسران دانش‌آموز از پشت میز و نیمکت‌های مدرسه به اتاق‌های شکنجه رفتند و با عشقی سوزان به آزادی طناب‌های دار را بوسیدند و چه بسیار پدر‌هایی که در همین مسیر عزیزان‌شان را ترک کرده و در شکنجه‌گاهها و میدانهای تیر تعریف جدیدی از مسئولیت و ظرفیت بی‌همتای انسانی نقش کردند.

در این میان به شهیدانی می‌رسیم که پدر و مادر و همه اعضای خانواده در پیکار با هیولای حاکم، رستگار و سربه‌دار شدند. خانواده مصباح یکی از همین نمونه‌ها است.

سیزدهم اسفند ۱۳۶۰مجاهدان قهرمان محمد مصباح و رقیه مسیح، پدر و مادر خانواده کبیر مصباح، به‌دنبال شهادت ۴فرزند خود، پس از مقاومتی قهرمانانه در برابر تهاجم پاسداران خمینی به‌ شهادت رسیدند.

خانواده والامقام مصباح با تقدیم ۸شهید سرفراز مشعلی فروزان در مسیر آزادی میهن برافروخت.

 

مجاهد شهید سید محمد مصباح در سال ۱۳۱۲در شهرستان یزد و در خانواده‌ای محروم و زحمتکش به‌دنیا آمد.

او که از کودکی ناگزیر بود برای تأمین مخارج خانواده به کارگری و کار بافندگی بپردازد بالاخره با تحمل مشکلات فراوان و با پشتکار و جدیت موفق شد دوران ابتدایی را به پایان برساند.

۲۰ساله بود که به تهران آمد و تا مدتها با کارگری و شاگردی گذراند و شاهد انواع تبعیض و بی‌عدالتی در نظام شاهی بود و چون نمی‌توانست در برابر تبعیضات و نابرابریهای اجتماعی و فشارها و تحقیرهای ناشی از آن بر محرومان و ستم‌کشان ساکت بماند ـ در پی یافتن راهی برای پایان بخشیدن به نابرابریها ـ با سازمان مجاهدین آشنا شد.

وی در سازمان ابتدا در بخش مربوط به بازار به انجام فعالیت‌های انقلابی مشغول گردید و برای مدتی نیز به‌طور مستقیم از آموزشهای شهید بنیانگذار، مجاهد کبیر محمد حنیف‌نژاد بهره‌های فراوان برد.

پس از ضربه ۵۰او نیز به همراه بسیاری دیگر از برادران مجاهدش دستگیر شد و تحت شکنجه‌های وحشیانه مزدوران شاه خائن قرار گرفت. در همین حال سرپرستی ۶فرزند خردسالش که بزرگترین آنها ۱۱ساله بود به‌عهده همسر مقاوم و صبورش(مجاهد شهید رقیه مسیح) قرار گرفت. همسری که در دوران اسارت محمد، در تنگدستی، با رویی باز و گشاده که از عمق آگاهی او نسبت به راه پرافتخار همسر مجاهدش برمی‌خاست همه شدائد و سختی‌ها را تحمل کرد.

مجاهد شهید محمد مصباح بلافاصله پس از آزادی از زندان در سال ۵۳، با برادران مجاهد خود ارتباط برقرار نمود. اما مدتی بعد مجدداً توسط مزدوران شاه خائن دستگیر شد و ۲سال و نیم دیگر را در زندان به‌سر برد. این بار نیز پس از آزادی از زندان مجدداً ضمن برقراری ارتباط با سازمان به فعالیت انقلابی خود در صفوف مجاهدین خلق ادامه داد. پس از سقوط رژیم شاه و آغاز دوران جدید فعالیت سازمان مجاهدین خلق، مسئولیتها و فعالیت‌های مجاهد شهید محمد مصباح نیز ابعاد وسیع‌تر و گسترده‌تری یافت. در این زمان بخشی از فعالیت‌های او در ارتباط با شهرستان یزد بود. شهری که در زیر حاکمیت یکی از مهمترین مهره‌های مزدور خمینی ـ آخوند صدوقی ـ و اعوان و انصارش قرار داشت و به همین جهت افشای چهره کثیف ارتجاع و پاره کردن پرده‌های ضخیم عوام‌فریبی و ریاکاری در آنجا، پشتکار و پایداری و خلاقیت زیادی طلب می‌کرد. مجاهد شهید محمد مصباح و دیگر همرزمانش در آن شهر، بار این مسئولیت سنگین را به‌خوبی به‌ دوش کشیدند و از جمله در دوران انتخابات مجلس شورا، برادر مجاهد محمد مصباح که کاندیدای سازمان در آن شهر بود توانست در پرتو موضع‌گیریهای انقلابی و هوشیارانه سازمان و با کار و فعالیت شبانه‌روزی چهره ارتجاع را هر چه بیشتر افشا نموده و در کنار آن اقشار وسیع مردم را با اهداف و آرمانهای انقلابی و توحیدی فرزندان مجاهدشان آشنا سازد. تا جایی که به‌رغم تقلبات وسیع و گسترده مرتجعین، توانست تعداد زیادی از آرا را به خود اختصاص دهد.

پس از پایان انتخابات مجلس، مجاهد شهید محمد مصباح به تهران آمد و در بخش اصناف و بازار سازمان به فعالیت‌های خود ادامه داد. در اینجا نیز او دائماًً در معرض فشارها و تهدیدات کمیته ضدخلقی خمینی در بازار تهران قرار داشت، به‌طوری‌که از فروردین ۶۰به زندگی مخفی روی آورد.

پس از ۳۰خرداد و با آغاز نبرد قهرآمیز مجاهدین بر علیه رژیم ضدبشری خمینی، مجاهد شهید محمد مصباح دوشادوش فرزندان و برادران مجاهدش در پایگاههای مقاومت انقلابی مسئولیتهاش را عهده‌دار گردید.

در تابستان ۶۰که دیو جماران تنوره می‌کشید و میدانهای تیرباران صحنه درخشش دلاوران مجاهد خلق بود ۴تن از فرزندان محمد و رقیه مصباح به نامهای مجاهدین شهید عزت، اصغر و محمود و فاطمه در منتهای صلابت و مظلومیت به خاک افتادند. فاطمه دختر کوچک محمد فقط ۱۳سال داشت که در ۲۵شهریور ۶۰به‌ شهادت رسیدند.

سرانجام روز ۱۳اسفندماه ۶۰، پایگاهی که محمد مصباح و همسر قهرمانش رقیه مسیح و سایر همرزمانش در آن مستقر بودند، مورد یورش مزدوران مسلح خمینی قرار گرفت و همه مجاهدان مستقر در پایگاه پس از نبردی قهرمانانه با پاسداران خمینی به‌ شهادت رسیدند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر