انجمن نجات رژیم یک انجمن مافیائی دست ساز وزارت اطلاعات وسپاه تروریستی قدس - مقدمه و پیشینه همراه با معرفی سه خائن بریده ونفوذی مزدور
انجمن نجات رژیم یا مافیای پوششی وزارت اطلاعات وسپاه تروریستی قدس علیه مجاهدین وخانواده های واقعی مجاهدین در داخل قسمت اول پیشینه خیانت ومزدوری
وقتی نبرد مشروع وحقه مردم ومقاومت ایران بعد از ۳۰ خرداد یعنی بعد از رگبار بستن تظاهرات مسالمت آمیز ۵۰۰ هزار نفره بفرمان خمینی صورت گرفت وخمینی تمامی مشروعیت واقعی یا غصب کرده را از دست داد وبا خون وفدای تمام عیار شعار مرگ بر خمینی در ۵مهر ۶۰ به میان توده ها برده شد با اینکه دستگیریها ازسال ۵۹ دامنه دار وگسترده شده بود کچوئی ولاجوردی به فکر تواب سازی افتادند
جنایتکاران زندان بد نام اوین محمد کچوئی اسدالله لاجوردی ومحمدی گیلانی
که البته کچوئی بدست انتقام خلق مهلت نیافت ادامه دهد که به لاجوردی وسازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که بعدهاخط امامی ها معرف شدند وبعد هم با لگد زدن به قبر خمینی ۲خردادی شدند که همگی شکنجه گرها وقاتلین مجاهدین بودند این تواب سازی را ادامه دادند که البته محصولات خودش را داشت که در این میان نفوذی تواب تشنه بخون مجاهدین ایرج مصداقی یکی از محصولات شکنجه وطعمه پروری ونفوذی سازی لاجوردی وهمین جماعت بود که معرف حضور همه است .
مصداقی ، در صفحه ی ، ۶۷ جلد ۱ – ، کتابش ، داستانی از خواهر و برادری که توسط او شناسایی و دستگیر شده اند را چنین توجیه میکند ، (اشتباه و حماقتم باعث شده بود ، زیاده از حد ، صحبت کنم و موضوعی را که ، نیازی به مطرح کردنش نبوده ، با دیگری در میآن بگذارم ،حالا ، همان مسئله منجر به ، دستگیری این برادر و خواهر شده بود . عذاب وجدان ، لحظهای رهایم نمی کرد . گویی در آن برهوت دلم هیچ امید و آرزویی را نمی طلبید . و هیچ چشم اندازی پیش رو نداشتم . همه چیز ، داشت به خوبی پیش میرفت . که ، آن بد شانسی بزرگ گریبانم را گرفت ، و منجربه دستگیری آنها شد . به خودم ، لعن و نفرین میکردم ، چرا همراه آنها رفتم ؟ آیا امکان نرفتن وجود نداشت ؟ آیا امکان مقاومت وجود نداشت ؟ شرم از تسلیم و عذاب وجدان مرا تا سر حد جنون میبرد ، فشارهای فوق العاده شکنجه !! و واقعیت تسلیم ، به طور فزایندهای ، مرا در هم پیچیده بود ) . مصداقی ، این توجیهات را ، در رابطه با جر یا نی بیان میکند ، که ، نقش خود را در آن جریان میپذیرد . اما ، در پرونده ی او ، خواهر و برادری هستند ، که ، مصداقی هیچ مسئولیتی ، در دستگیری و قتل آنها به عهده نمی گیرد . و رابطه ی خود را ، با آنها ، بطور موذیانه و خائنانهای ، وارونه جلوه میدهد . جلال کزازی و فاطمه کزازی ، دو مجاهد شهیدی ، هستند که ، توسط مصداقی به اوین آورده میشوند . این دو ، علیرغم اینکه ، مدتها در بخش دیگری از سازمان ، مشغول فعالیت بوده اند ، اما ، مصداقی ، آنها را هم ، به اوین میآورد . تراژدی غم انگیز اینجاست که فاطمه کزازی ، نامزد ایرج مصداقی بوده است . اما ، مصداقی ، با شیادی تلاش میکند ، به خواننده بقبولاند ، که ، فقط خواهر ، دوستش بوده است .
مورد بعدی شش واندی سال بعد است که سعید شاهسوندی محصول آن است .
سعید شاهسوندی شاگرد جلاد اوین در حال مصاحبه در اوین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر