با یاد مجاهد شهید حسنعلی صفایی ازبازاریان پیشتازو دلیرنبرد علیه دو دیکتاتوری شاه وشیخ
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: اراکشغل: تاجرسن: 51تحصیلات:محل شهادت: تهرانتاریخ شهادت: 10-5-1360محل زندان: زندان اوین در مرداد سال ۱۳۶۰
مطلب مرتبط بیشتر بدانید
زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه: از سال۵۱ تا ۵۶
نحوه شهادت: تیرباران
حسنعلی صفایی معروف به حاجی صفایی از مجاهدان شناخته شده در محله خزانه تهران میباشد
او در سال۱۳۰۹ در یکی از روستاهای شهر اراک متولد شد، و در نوجوانی بهلحاظ اقتصادی به کار کشاورزی و دورهگردی پرداخت.
حسنعلی در سن۲۳سالگی جهت سربازی به تهران آمد و در دوران نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق از سربازی فرار کرد. بعد از کودتای استعماری ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و برکناری مصدق کبیر، حسن به مبارزات خود ادامه داد. وی در قیام مردم در روز ۱۵خرداد۴۲ با تمام توان و امکاناتی که داشت شرکت داشت و تا مرز شهادت پیش رفت.
حسن در سال۴۸ با سازمان مجاهدین آشنا شد و بهعنوان عضو پشتیبان سازمان مجاهدین خلق ایران، در مداری نوین مبارزه با رژیم شاه را ادامه داد، از جمله فعالیتهای او حمل و نگهداری سلاحهای سازمان و همچنین سلاحهایی بود که توسط مجاهد شهید سرگرد علی محبی از پادگان شاه خائن مصادره شده بود.
حسن در محله خزانه زندگی میکرد و مدتی به تجارت آهن اشتغال داشت که به حاج صفایی آهن فروش معروف بود. وی از چهرههای سرشناس و مورد اعتماد مردم در محل بود که به انحاء مختلف به مردم محروم آن محله کمک مالی میکرد و همه ارادت خاصی نسبت به او داشتند.
وی همچنین در مراسم و جلساتی که بهمناسبتهای مختلف مذهبی در خانهاش برگزار میکرد، مردم را نسبت به مسایل سیاسی آگاه مینمود.
محل کار و تجارت وی نیز محملی برای فعالیتهایش برای سازمان بود.
حسنعلی قهرمان در سال۵۱ در ارتباط با فعالیتهایش با سازمان مجاهدین به زندان افتاد و زیر شکنجههای سنگین قرار گرفت آنچنانکه آثار این شکنجههای بر پاهای وی تا سالها بعد قابل رویت بود.
بعد از تحمل ۵سال زندان در سال۵۶ از زندان آزاد شد.
وی در سال۵۶ برای آموزش نظامی به فلسطین رفت و پس از گذراندن یک دوره آموزشی با مقداری سلاح و مهمات به کشور بازگشت.
این مجاهد بزرگوار در رابطه با پیروزی قیام ضدسلطنتی از هیچ کوششی دریغ نکرد و خطاب به همرزمانش میگفت: «بچهها ما باید هر چه داریم فدای خدا و خلق بکنیم» و خودش سمبل همین ارزش انقلابی بود.
وی بعد از انقلاب در مبارزه برای تحقق آرمان انقلابی مجاهدین یک دم دست از مبارزه نکشید و همواره با رژیم ارتجاعی خمینی در ستیز و نبرد بود.
پس از پیروزی قیام ضدسلطنتی اوایل انقلاب حاجی صفایی مسئولیت مسجد و کلانتری محل را بهعهده داشت و همراه با تعدادی از هواداران سازمان مسائل مردم را حل و فصل میکرد. از جمله کارهایی که حاج صفایی همراه با دیگر شهدای سازمان در خزانه انجام داد عبارت بود از:
-ایجاد درمانگاه مهدی رضایی در فلکه دوم خزانه که مردم از این درمانگاه بهصورت رایگان استفاده میکردند. در این درمانگاه از جمله مجاهد شهید دکتر دندانپزشک علی خدابندهلویی طبابت میکرد.
-دایر کردن شرکت تعاونی در اسد آباد خزانه که مردم در هر سطح مالی میتوانستند اجناس مورد نیاز خود را به قیمت خیلی ارزان از این تعاونی بخرند و کلیه درآمد این مغازه را نیز صرف مردم محروم میکرد.
- راهاندازی کارگاه نجاری در کوچه قاسمی فلکه اول خزانه به کمک جوانان محل که خودشان با اشتیاق زیاد در این کارگاه کار میکردند و تمام درآمد آنرا بهعنوان کمک مالی در اختیار سازمان قرار میدادند. این مکان توسط رژیم غارتگر مصادره شد.
حاج صفایی بهخاطر فعالیتهایش با مجاهدین چند بار توسط مزدوران خمینی دستگیر شد و هر بار زیر شکنجه و ضرب و شتم بسیار قرار میگرفت، اما دست از آرمانهای سازمانی که به آن اعتقاد داشت برنداشت.
بار اول سال۵۸ او را به همراه چند نفر دیگر دستگیر کرده و به جای نامعلومی بردند که نهایتاً خبردار شدیم که در شوفاژخانه باشگاه کارگران میدان غار آنها را زندانی کردهاند که پس از چند روز آنها را آزاد کردند.
بار دوم در آبان سال۵۹ بود که بعد از شش ماه از زندان آزاد شد، مزدوران رژیم که استقبال مردم را از این مجاهد پاکباز دیدند، کینه خود را با انداختن یک سه راهی انفجاری به منزل وی که در جنوب تهران بود، خالی کردند.
حسن که بعد از سی خرداد مانند سایر مجاهدین به زندگی مخفی روی آورد، سرانجام در ابتدای تابستان دستگیر و به زندان اوین منتقل شد و زیر شدیدترین شکنجهها قرار گرفت تا آنکه بهدلیل ایستادگی بر مواضعش پس از مدت کوتاهی در تاریخ ۱۰مرداد سال۶۰ در ماه رمضان در زندان اوین در حالیکه در آخرین لحظات زندگیاش فریاد میزد «زنده باد قرآن، مرگ بر اسلام پناهان مرتجع، درود بر سازمان مجاهدین خلق ایران» به جوخه اعدام سپرده شد.
این مجاهد گرانقدر در قسمتی از وصیت نامهاش نوشته بود:
«من وصیتی ندارم هر چه خدا فرموده است همانطور عمل کنید. من افتخار میکنم که فدای سازمان مجاهدین خلق شوم، من افتخار میکنم».
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
لینک مزار شهید در قطعه ۴۱ بهشت زهرا
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر