۱۴۰۲ شهریور ۲۷, دوشنبه

فاطمه مصباح، جوانه‌ای که سر به فلک کشید

 فاطمه مصباح، جوانه‌ای که سر به فلک کشید

مجاهد شهید فاطمه مصباح
مجاهد شهید فاطمه مصباح

مجاهد شهید فاطمه مصباح، دانش‌آموز ۱۳ساله

فاطمه مصباح دانش‌آموز ۱۳ساله بود که در تظاهرات ۲۵شهریور سال ۱۳۶۰ دستگیر شد و یک روز بعد در تاریخ ۲۶شهریور سال ۱۳۶۰ به‌دست مزدوران پلید خمینی به‌شهادت رسید. جلادان خمینی، فاطمه مصباح را به‌مثابه جوانه‌ای از درخت تنومند مبارزه و مقاومت در مقابل ارتجاع و عقب‌ماندگی، ناشکفته پرپر کردند، غافل از این‌که این شجرهٔ طیب و طاهر، ریشه‌ها در اعماق روح و قلب مردم دارد و هر روز بیشتر سر به فلک تاریخ این میهن می‌کشد.
 

فاطمه مصباح اولین شهید از ۸شهید خانواده مصباح

فاطمه یکی از ۸شهید خانواده مصباح است. مجاهدان خلق، محمد مصباح و رقیه مسیح(مصباح) پدر و مادر خانواده کبیر مصباح می‌باشند. خانواده گرانقدری که تمامی هستی خود را در راه خدا و خلق فدا کرد و با تقدیم ۸شهید سرفراز، مشعلی فروزان برافروخت و نام خود را بر تارک افتخارات خانواده‌های قهرمان مجاهد خلق ثبت نمود. ۴تن از فرزندان این خانواده سرفراز، مجاهدان شهید فاطمه مصباح(۱۳ساله)، عزت مصباح(۱۵ساله)، اصغر مصباح(۱۷ساله) و محمود مصباح(۱۹ساله) در تابستان سال ۱۳۶۰ توسط دژخیمان خمینی به‌شهادت رسیدند. مجاهدین شهید محمد و رقیه مصباح نیز به‌دنبال شهادت ۴فرزند خود، پس از مقاومت قهرمانانه‌ای که در جریان تهاجم مزدوران خمینی به محل استقرار آنها در یکی از پایگاه‌های مقاومت به‌عمل آوردند، همراه با مجاهد قهرمان فرمانده عباس عطاپور به‌شهادت رسیدند و به عهد خونین خود با خدا و خلق وفا کردند. ۲ماه بعد نیز آخرین فرزند این خانواده مجاهد شهید اکبر مصباح در بهار ۱۳۶۱ و همسر مجاهدش نسرین مسیح(مصباح) در ۱۲اردیبهشت ۱۳۶۱، خون پاکشان را فدیه رهایی خلق در زنجیر ایران نمودند. یاد شهیدان سرفراز خانواده کبیر مصباح گرامی و راه سرخ‌شان پررهرو باد.

 

وصیتنامه مجاهد شهید فاطمه مصباح(۱۳ساله):

بسم‌الله‌الرحمان‌الرحیم

اللهم انصرالمجاهدین الذین قالوا ربناالله ثم‌استقاموا.

بار خدایا مجاهدین را یاری کن همان کسانی که گفتند پروردگار تکامل‌بخش ما الله است و آنگاه بر این حرف پایداری کردند.

بنام خدا و به‌نام خلق قهرمان ایران

با پذیرش ایدئولوژی توحیدی سازمان مجاهدین خلق که همان رسیدن به جامعه‌ٔ بی‌طبقه‌ٔ توحیدی را گوشزد می‌کند و با پذیرش هدف که رسیدن به جامعه‌ٔ بی‌طبقه‌ٔ توحیدی و رسیدن به خداست تصمیم گرفتم برای نابود‌کردن استبداد و مرتجعین جان و مالم را در چنین راهی رها کنم و حتی خونم که در رگانم جاری‌ست را در سنگ‌فرش خیابان‌ها جاری کنم تا سراسر خیابان گل‌های آزادی سر بلند کنند اما در اینجا جای تشکرش باقی‌ست از برادران مجاهدمان مسعود رجوی، موسی خیابانی و... تشکر کنم که مرا در چنین راهی دعوت کردند و من چون دیدم که تنها سازمانی که می‌تواند تا آخرین قطرات خون افرادش در مقابل استبداد بایستد، سازمان مجاهدین خلق است و یک‌چنین سازمانی‌ست که می‌تواند جامعه را به‌سوی جامعه‌ٔ بی‌طبقه‌ٔ توحیدی رها سازد پس به مرتجعین هم می‌گویم تاریخ را عبور کردم و مرور کردم اما جنایات شما فجیع‌ترین جنایات است که در تاریخ دیده نشده و این فجیع جنایات شما در تاریخ ثبت خواهد شد و خلق انتقام یک‌چنین خون‌هایی را خواهد گرفت و در پیشگاه خدا و خلق رسوا خواهید شد. من این راه پر پیچ‌و‌خم را انتخاب کردم و تا آخرین قطره‌ٔ خونم که [در] رگانم جاری‌ست و نوید پیروزی را می‌دهند علیه استبداد می‌جنگم و عاشقانه شهادت را در آغوش می‌گیرم و از نسل انقلابی آینده می‌خواهم که راه من و دیگر همرزمان را ادامه دهند.

درود بر سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران

زنده‌باد آزادی ـ زنده‌باد خلق

مرگ بر استبداد مرگ بر اختناق

پیش به‌سوی جامعه‌ٔ بی‌طبقه‌ٔ توحیدی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر