۱۴۰۲ شهریور ۱۷, جمعه

« انقلاب ایدئولوژیک»، سرچشمهٔ دارایی‌ها و توانمندیهای مجاهدین

 « انقلاب ایدئولوژیک»، سرچشمهٔ دارایی‌ها و توانمندیهای مجاهدین


... سرچشمهٔ دارایی‌ها و توانمندیهای مجاهدین

«سازمان مجاهدین خلق ایران» در نیمهٔ هر شهریور از سال شمسی تولد خود را جشن می‌گیرد. فحوای این جشن نگاهی به راه طی شده و تجربه‌گیری برای طی‌کرد باقی راه است؛ راهی که هرگز یک اتوبان ۱۰بانده و مجهز به علائم راهنمایی و چراغهای هشداری نبوده است. پیوسته از تنگ‌راه‌های دشوار و از بیخ گوش پرتگاههای هولناک می‌گذرد. سراسر فرازنا و سرابالایی است، هر چه به مقصد نزدیک‌تر می‌شود رنج و شکنج و طاقت بیشتری می‌طلبد. رهروان آن باید زره‌های رویینه‌تری به تن کرده باشند تا از ناوک‌های زهرآگین آسیب نبینند. از چنان ظرفیتی برخوردار باشند که به‌قول قرآن از «سرزنش سرزنش‌کنندگان» [بخوانید شیطان‌سازیها و پروپاگاندای الیگارشی رسانه‌یی] بیمی به دل راه ندهند.

در پیچ و خم صخره‌های نشسته بر گردهٔ کوه و مسیر منتهی به قله، تندبادهای مهیب می‌وزد، فضای مه‌آلود، نگاه را از دیدن پیشارو و چشم‌اندازهای گسترده باز می‌دارد. اندکی غفلت و لغزش می‌تواند به سقوط منجر شود.

 

سلسله جنبان و موتور محرک مجاهدین

سؤال این است که مجاهدین برای طی‌کرد چنین سرابالایی درشتناک و پای آدمیزاد ندیده، از کدام پتانسیل استفاده می‌کنند؟ سوخت‌بار یا به‌تعبیر دیگر سلسله‌جنبان و موتور محرک آنها برای تولید انرژی این صخره‌پیمایی خطرناک چیست؟ آن هم برای سازمانی که نیم‌قرن و اندی از عمرش می‌گذرد و طبق قانون دوم ترمودینامیک (افزایش آنتروپی) نباید از دینامیسم کنونی برخوردار می‌بود. طبق این قانون حتی اگر یک سیستم در حالت ایزوله باشد (یعنی سیستم دیگری روی آن تأثیر نگذارد)، در حالت‌های بعدی رو به آنتروپی بالاتری سیر می‌کند. «با اندازه‌گیری آنتروپی این امر محرز شده است که آنتروپی جهان رو به افزایش است... این به آن معنی است که این جهان پایانی دارد». (زمان در هنر، ادبیات، فلسفه و فیزیک. کلاودیاک کلهری، شیرزاد کلهری)

 

سرچشمهٔ دارایی‌ها و توانمندیهای مجاهدین

مجاهدین پاسخ به این سؤال را به‌گونه‌یی موجز داده‌اند. آنها انقلاب ایدئولوژیک را سرچشمهٔ دارایی‌ها و توانمندیهای خود می‌دانند.

از انقلاب ایدئولوژیک برداشت‌های مختلفی به‌عمل آمده است. مجاهدین در این زمینه کمتر سخن گفته‌اند. شاید از آن بابت که عادت ندارند، به ستایش و تبلیغ ژورنالیستی و بازارپسند کرده‌های خود بپردازند. گو این‌که دلخوش کردن به مسیر طی‌شده و دست‌آوردهای پیشین [بدون تجربه‌آموزی از آنها برای ادامهٔ مسیر] نوعی رضایت از خود ایجاد می‌کند که خوشایند و برازندهٔ نیروی انقلابی نیست؛ اما غور در همین جملهٔ موجز مریم رجوی ما را به حقیقتی مکنون واقف می‌گرداند.

سوخت‌بار یا به تعبیری دیگر «سوخت جت» تشکیلات مجاهدین ارزش‌هایی است که آنها در انقلاب درونی کسب کرده و می‌کنند. آنها برای کسب دینامیسم قابل به‌کارگیری برای مراحل دشوارتر نبرد به یک انقلاب نو به نو در خود و تشکیلات‌شان نیاز دارند. منبع لایزال این انرژی، ارزش‌های ناب انسانی و انقلابی است.

 

ارزش‌های پایه

نخستین ارزش‌هایی که سازمان مجاهدین بر اساس آنها پایه‌ریزی شد، «صداقت» و «فدا» بودند. این دو ارزش، نخستین ارزش‌هایی هستند که بر سردر ورودی این سازمان حک شده‌اند و کسی که می‌خواهد عضو آن باشد باید این را کسب نماید.

از همان روز اول کسی که می‌خواست عضو مجاهدین شود، باید دارای صلاحیتهایی می‌شد که آنها را در یک فرایند پر از آزمایش کسب کرده باشد. این فرایند قدم به قدم با پرداخت بها آغاز می‌شود. به‌عنوان مثال حتی اگر کسی هوادار مجاهدین شود، باید از فردای هواداری، زندگی جدیدی را انتخاب کند؛ چه رسد به کاندیدای عضو یا عضو مجاهدین که با انتخاب و سرسپاری به اصول تشکیلات انقلابی (وحدت فرد و مسئولیت، انتقاد و انتقاد از خود، حرفه‌یی بودن، شهادت‌پذیری، انضباط آهنین، رهبری جمعی، سانترالیسم دموکراتیک)، خود را وقف آرمان آزادی و سعادت جمعی کرده است.

قبول‌شدن در هر یک از این فرآیندهای کسب صلاحیت، به‌منزلهٔ ورود به مراحل بعدی است. این مراحل هر چند سال طول بکشد، قابل صرف‌نظر کردن نیست. کسانی که می‌توانند به آن گواهی بدهند یک جمع ذیصلاح است.

طبق این فرایند، عضو مجاهد خلق، در مبارزه‌یی پر آزمایش، همپای تغییر جامعه، خود نیز تغییر می‌کند و از عناصر استثماری و طبقاتی پالوده می‌شود. پالودگی از عناصر استثماری و طبقاتی و کسب جوهرهٔ ناب مجاهدی، مضمون و موزیک متن انقلاب درونی مجاهدین است. به‌همین دلیل به‌طور سیستماتیک کسانی که به درجاتی آلوده به منافع فردی و وابستگی‌های طبقاتی باشند نمی‌توانند در این تشکیلات انقلابی عرض اندام کنند.

 

مبارزهٔ مداوم با «جنسیت‌زدگی»

بررسی ارزش‌هایی که انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین در طول عمر ۳۸سالهٔ خود به تشکیلات آنان افزوده است، در مجال این نوشتهٔ کوتاه نیست ولی می‌توان مهمترین دست‌آوردهای آن را زدودن اندیشهٔ استثماری جنسیت‌زدگی و فردیت فروبرنده (منافع فردی و طبقاتی) عنوان کرد.

زدودن اندیشهٔ جنسیت‌زدگی یا جنسیت‌گرایی از مناسبات مجاهدین، که همانا نفی استثمار جنسیتی و مبارزه همه‌جانبه با آثار ایدئولوژیک و فرهنگی آن است؛ یکی از گام‌های مهم انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین است. این زدایش، انرژی عظیمی را از تشکیلات مجاهدین آزاد کرد و باعث جهش آن به‌مدارهای کیفی شد.

از نتایج بلافصل این جهش، قرار گرفتن زنان مجاهد خلق در سطوح تصمیم‌گیرنده و رهبری کننده سازمان مجاهدین خلق ایران بود.

برای نیل به چنین جایگاهی مردان مجاهد انتخاب کردند که فرهنگ مردسالاری را کنار بگذارند و میدان را برای مسئولیت‌پذیری زنان باز کنند. این یک جابه‌جایی در قدرت یا تقسیم مسئولیت بنا به جنس و جنسیت نبود، یک انقلاب داوطلبانه و آگاهانه برای دستیابی به جوهر ناب انسانی بود که در پی خود موجب آزادسازی انرژیهای شگفت از مجاهدین شد.

مردان مجاهد با آگاهی کامل انتخاب کردند نگرش کالایی و استثماری به زن را از ذهن خود بزدایند و به جای آن ویژگیهای مثبت و انسانی خواهران همرزم خود را ببینند. آنها به این هم بسنده نکرده و برای معکوس کردن هرم استثماری تاریخ، هژمونی زنان مجاهد را به‌طور داوطلبانه پذیرفتند. این «تبعیض مثبت»، علاوه بر مسئول‌تر کردن زنان، به مردان مجاهد ظرفیت‌های جدیدی بخشید. برآیند آن سرشار کردن مناسبات مجاهدین از ارزش‌های ناب انسانی بود.

تا پیش از دستیابی به چنین طاقی از پرداخت قیمت در مبارزه، حرفه‌یی بودن اعضا در یک تشکیلات انقلابی به حضور تمام وقت در مبارزه خلاصه می‌شد. با این دست‌آورد، حرفه‌یی بودن تعریف نوینی پیدا کرد. مجاهدین با کنار گذاشتن زندگی خانوادگی، تمام توجه و انرژی خود را بر پیشبرد مبارزه با فاشیسم دینی متمرکز کردند. آنها برای آزادی میهن خویش با طیب خاطر از دلبستگی‌های خود گذشتند. این مدار از رهایی (چشم‌پوشی از علائق خانوادگی) فراتر از گذشتن از جان و بذل جسم خود برای آرمان رهایی بود.

عینیت بخشیدن به مناسبات برابر بین زنان و مردان در تشکیلات، مستلزم یک «انقلاب» در اندیشه و عملکرد بود که مجاهدین به آن اقدام کردند.

با چنین انقلابی مجاهدین توانستند طاق «انتقاد و انتقاد از خود» را از معنای کلاسیک آن، بسا بالاتر برده و ظرفی را در تشکیلات خود فراهم کنند که در آن نقطه‌نظرهای مختلف به‌گونه‌یی شفاف، صریح و دموکراتیک رد و بدل شود و روابط درونی آنها مبتنی بر دموکراسی و انتخاب آزادانه باشد.

انتخاب آگاهانه و آزادانه در هر مورد سبب شده است که تشکیلات مجاهدین یکی از نادر تشکل‌های انقلابی باشد که در آن تمام مسائل به‌طور جمعی و با بحث و اقناع پیش برود.

 

مبارزه وقفه‌ناپذیر با «فردیت فروبرنده»

انقلاب درونی مجاهدین اگر چه با زدودن اندیشهٔ جنسیت‌گرایی آغاز شد ولی در این نقطه متوقف نماند، در گام‌های بعدی فردیت فروبرنده و واپسگرا هدف گرفت. این جنس از فردیت که باز محصول یک جامعهٔ طبقاتی است، در تشکیلات انقلابی به عوارضی مانند برتری‌طلبی، خودبزرگ‌بینی، کرسی‌خواهی، دریغ‌کردن از فداکاری، ریختن ثمرهٔ تلاش دیگران به جیب خود منجر می‌شود.

اگر تاریخچهٔ جنبش‌های انقلابی را مطالعه کنیم، می‌بینیم که چشم‌پوشی از این عارضه هولناک باعث شکست و ناکامی‌های بسیار شده است. تشکیلات انقلابی مجاهدین در بستر یک مبارزه جمعی با کوچک‌ترین نمود فردیت فروبرنده می‌جنگد و مانع از شکل‌گیری و متورم‌شدن آن می‌گردد. این جنگ بیش و پیش از هر چیز با نقد خود همراه است. مبارزه با فردیت فروبرنده، شخصیت حقیقی و فردیت فرابرندهٔ انسان را بارز و بارزتر می‌کند. کسی که در پی منافع حقیر شخصی نباشد و حب جاه و مقام او را درنرباید، برای پیشبرد مسئولیت‌های انقلابی قابل اتکا و اعتماد است. تنها و تنها در سایهٔ چنین مبارزه‌یی است که می‌توان به آینده‌ای تابناک در پس این شب اهریمنی باور داشت و ایمان آورد که انقلاب دموکراتیک مردم ایران این بار به سرقت نخواهد رفت و خمینی دیگری سربرنخواهد کرد تا آن را به سرقت ببرد.

در پرتو مناسبات عاری از حب جاه و مقام است که روابط خواهرانه و برادرانه در بین مجاهدین ساری و جاری شده و می‌شود. انقلاب ایدئولوژیک در مراحل پیشرفتهٔ آن این روابط را بیش‌از‌پیش صیقل می‌زند و ارتقا می‌دهد.

 

روابط دموکراتیک و انسجام درونی مجاهدین

در نبرد دائمی با اندیشه‌های جنسیت‌گرایانه و فردیت‌طلبانه، مناسبات مجاهدین می‌تواند وحدت و انسجام ارگانیک پیدا کند و انرژیهای زنان و مردان مجاهد در هم ضرب شود. آنها با یکدیگر رقابت منفی نمی‌کنند. در پی فروکشیدن هم نیستند. رقابتی اگر هست در کسب ارزش‌های والای انقلابی است. کسی که بیشتر به این ارزش‌ها متصف می‌شود، خاضعتر است و با فروتنی ره‌آوردهای خود را در اختیار دیگران قرار می‌دهد. هنر یک مسئول در سازمان مجاهدین این است که مسئول خود را از میان تحت‌مسئولانش به سازمان معرفی کند. به‌عبارت دیگر یکی مانند خود را تربیت و او را به‌عنوان مسئول خود به تشکیلات پیشنهاد دهد. بالاترین مسئول کسی است که بیشتر از سایرین به شایستگی دیگران رأی دهد و آنها را بر خود مقدم بدارد.

در پنجاه‌و‌نهمین سال تولد سازمان مجاهدین می‌توان و باید گفت که اگر مجاهدین تاکنون توانسته‌اند در زمانه‌ای چنین غدار بدون برخورداری از سرزمین آزاد شده، پول کلان، حمایت ابر قدرت، موشک و پهپاد و دیگر پارامترهای قدرت‌ساز، سراپا بمانند و بر تعادل‌قوای کنونی غلبه کنند، مدیون چنین ارزش‌هایی است. بر طاق بالابلند این ارزش‌ها، وفاداری مجاهدین به پیمانها و سوگندهایشان به‌راستی درخششی آفتاب‌گونه دارد.

***

در یک‌کلام، سرچشمهٔ دارایی‌ها و توانمندیهای مجاهدین، انقلابی است که از ۳۸سال پیش آغازیدن گرفته است. این دست‌آوردها را سال به سال [در سرآمد هر شهریور]، باید بازشناخت و به‌مثابهٔ یک هدیهٔ ارزشمند به خلق قهرمان تقدیم کرد.

دامون دانافر

مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر