نمایش ورشکسته و رسوای خامنه ای با دادگاه نمایشی علیه مجاهدین و بکارگیری مأموران با نقاب خانواده
رژیم ولایت فقیه برای پیشبرد نمایش دادگاه و محاکمه غیابی مجاهدین، مهرههای زیادی را تحت عنوان شاکی و شاهد به کار گرفته از جملهٔ دختر لاجوردی جلاد اوین و پسر قاتل مجاهدین، صیاد شیرازی و در ادامهٔ این نمایش روحوضی مأموران و مزدوران رژیم را تحت عنوان «اعضای سابق مجاهدین» و گاهی هم «خانواده و بستگان مجاهدین» به صحنهٴ آورده شدند تا برای دروغبافی و اهریمن سازی علیه مجاهدین نقش ایفا کنند.
در این دادگاه ورشکسته مأموران و مزدوران تحت عنوان «خانواده مجاهدین» خواهان رسیدگی و اجرای عدالت یعنی اعدام و مجازات بستگانشان در اشرف توسط قضاییه جلادان هستند.
بخشی از این برنامه پرونده به صحبتها و موضعگیریهای تنی چند از مجاهدینی که این مزدوران مدعی «رابطه خانوادگی» با آنها هستند، اختصاص دارد.
رژیم در یک دور باطل، مجدداً سراغ خانوادههای وزارت بدنام رفته تا شاید به این وسیله و در یک سیرک نمایشی دیگر، اما این بار نه در ورودی یا پشت نردههای اشرف، بلکه در تهران و تحت عنوان دادگاه به جنگ روانی علیه مجاهدین بپردازد.
جالب این است که این خانوادهها که در واقع وابستگان رژیم هستند و نه بستگان مجاهدین در تمام این سالیان همواره پشتیبان رژیم در سرکوب مجاهدین بودند و از سرکوب و کشتار مجاهدین حمایت کردند. در اشرف۱ در عراق به مالکی نامه مینوشتند و از کشتار ساکنان اشرف در ۶ و ۷مرداد حمایت و تشکر میکردند. کما اینکه مشتی از همینها را در سال۱۳۸۷ به در سفارت انگلیس برده بود که تحت عنوان خانواده مجاهدین تظاهرات کنند و بگویند چرا فرزندانشان از لیست تروریستی در آمدهاند و شعار میدادند تروریست خوب و بد ندارد.
در فرهنگ رژیم معنی خانواده همین است.
بعد از ۳۰خرداد ۶۰، دنیا شاهد صحنه مشمئز کننده و البته حیرتانگیز شقاوت خمینی در تلویزیون رژیم بود که چگونه نامادر یک اعدامی به درگاه امام امت عجز و لابه میکرد که مبادا از اعدام پسرش صرفنظر کند و از خمینی میخواست اجازه بدهد که او خودش طناب دار را به گردن پسرش بیندازد.
رژیم آخوندی از بهمن ۸۸ تا دی ۹۰ با اعزام گروهی از مزدورانش تحت عنوان خانواده مجاهدین و مستقر کردن آنها در کنار اشرف بهصورت شبانه روزی با ۳۲۰ بلندگو به شکنجه روانی ساکنان اشرف مشغول بود.
قبل از قتلعام ۱۰شهریور ۱۳۹۲ در اشرف نیز رژیم آخوندی گروهی از همین مزدوران را در اطراف اشرف مستقر کرده بود.
از آنجا که حذف مجاهدین و انهدام مقاومت با ضربات نظامی و بمباران هوایی و کشتارهای زمینی و خلعسلاح ارتش آزادیبخش و کودتای ۱۷ژوئن، بر اثر ایستادگی و پایداری مجاهدین عملی نشد، وزارت اطلاعات آخوندها برای پیشبرد اقدامات سرگوبگرانهاش با به خدمت گرفتن خانوادهها، آنها را وادار به موضعگیری علیه مجاهدین کرده و با تورهای وزارتی به عراق اعزام می کرد تا در مراجعه به اشرف با فشار بر اعضای مجاهدین موجبات درهم شکستن مقاومت آنان و جدا کردن آنها را فراهم کنند تا به خیال خود تشکیلات مجاهدین را متلاشی کنند.
همان زمان روزنامههای حکومتی جمهوری و حیات نواهداف اصلی رژیم از اهرم خانواده در جنگ روانی را برملا کرده و نوشتند: «شمار زیادی از اعضای گروهک منافقین مستقر در عراق خواهان بازگشت به کشورشان هستند و در شرایط فعلی اعضای این گروهک با هدف بازگشت به ایران از منافقین جدا شدهاند، » (۹ آبان ۱۳۸۱ جمهوری)
و حالا میبینیم که قاضی نمایش محاکمه مجاهدین نیز در بخشی از صحبتهای خود خطاب به افراد مستقر در کمپ مجاهدین خلق – منظور اشرف۳ است – میگوید: «زمان آن رسیده است به این آوارگی پایان دهید. به مردم خود و ملت خود اعتماد کنید. مانند بسیاری دیگر از شما که امروزه در میان ملت قرار دارند. عفو شدهاند. به مردم اعتماد کردهاند و از این اردوگاهها جدا شدهاند. فرزندان خود را میبینند، مادران و پدران خود را میبینند. … . . حتی اگر جرمی هم اثبات شود عفو و توبه بعد از آن پیش روی محکومین قرار دارد (هفتمین جلسه محاکمه غیابی مجاهدین سوم بهمن ۱۴۰۲).
روشن شد که نمایش دادگاه مجاهدین و نمایش به اسم خانوادههای مجاهدین توسط وزارت اطلاعات چیزی جز استیصال و افلاس رژیم بعد از قیام ۴۰۱ و شکست مفتضحانه انتخابات نمایشی در ۱۴۰۲ نیست و هر روز هم سوز و گدازش از این مقاومت بیشتر و بیشتر میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر