۱۴۰۳ فروردین ۵, یکشنبه

رایت چهل‌وسه سال بهار سرخ‌فام بر قلل زاگرس و البرز

  رایت چهل‌وسه سال بهار سرخ‌فام بر قلل زاگرس و البرز

چهل‌وسه سال بهار سرخ‌فام...
چهل‌وسه سال بهار سرخ‌فام...

      مقاومت برای آزادی، بهار انسانی در درون بهار طبیعت است. بهار طبیعت اگر پیام دیگرگونه شدن به‌جانب نو شدن دارد، این پیام، در حیات انسانی تجسم و تبلور مادی می‌یابد. این تجسم و تبلور، در رویکردی خودبه‌خودی و بی‌سمت‌وسو محقق نمی‌شود، بلکه از انتخاب آگاهانه‌ی انسانی و پرداخت بهای این انتخاب عبور می‌کند.

      واژه‌های فرخنده‌گی، خجسته‌گی، خرمی باید متناظر اجتماعی و سیاسی خود را در مقاومت برای آزادی به‌عنوان نماینده‌ی پیشرو جامعه‌ی انسانی داشته باشند. تجلیِ این نماینده‌گی در جامعه‌ی ایران چیست و ساختار مادی آن در هیأت انسانی کجاست؟

 

      از آستانه‌ی فروردین ۱۴۰۳ که به سلسله‌ی فروردین‌ها در گذشته می‌نگریم، سلسله‌ی بهاران سرخ‌فام مقاومت برای آزادی را در ۴۳ سال گذشته مشاهده می‌کنیم. تصور کنید این سلسله بهاران تجسم مادی و تبلور عینی در بستر مقاومت برای آزادی نداشتند؛ آیا از مفاهیم مادیِ واژه‌های فرخنده‌گی، خجسته‌گی و خرمی در ایلغار سلطه‌ی زمستانیِ ولایت فقیهی، خبر و نشانه‌یی بود؟ هرگز!

      در چنین نگرشی با تکیه بر مقاومت تمام‌عیار برای آزادی است که این مفاهیم کماکان بالنده، پویا و دینامیک رو به تحقق آینده‌یی برآمده از خاستگاه‌شان استوار می‌مانند. این انسان اجتماعی‌ِ متعهد به آرمان آزادی‌ست که باید مفاهیم واژه‌ها را متبلور و مادی و عینی کند.

 

      مقاومت ایران از خاستگاه نخستین‌اش در شش دهه پیش، انتخاب آرمان آزادی را راهنمای تکاپو و تغییر مداوم به‌جانب یگانه‌گی و توحید اجتماعی قرار داده است. در این پویش، آن‌چه تاریخ سرخ‌فام پشت سر گواهی می‌دهد،‌ انطباق مداوم با نیازهای تحول‌خواه و نوگرای مقاومت برای آزادی بوده است. چنین است تجلی و تجسم عینیِ سلسله بهاران سرخ‌فام.

      این مقاومت هر سال و ماه و روز را تبلور بهار نموده است. فصول را در یک فصل با الگوی تحقق فرخنده‌گی، خجسته‌گی و خرمی از پس پرداخت بهای مقاومت پیموده است. در این پیمایش، بهای لازم برای انطباق با جوهر و پیام بهار و رویش را در میان توفان‌ها و ابتلاهای پیاپی، با هزاران جان‌مایه‌ی گرامیِ انسانی و فدای آرزومندی پرداخته است.

 

      به کارنامه‌ی مبارزه با دیکتاتوری ولایت فقیهی از خمینی تا خامنه‌ای بنگرید؛ کارنامه‌یی که در آغاز سال ۱۴۰۳، چهل‌وسومین برگ سرخ‌فام آن ورق می‌خورد. کارنامه‌یی که هر برگ آن، زینت شقایق را بر سربرگ هر سال خود دارد.

به مقاومت و پایداری زندانیان سیاسی در زندان‌های ولایی ــ آخوندی بنگرید؛ نسل‌به‌نسل جایگزین هزاران زندانی در تاریخ مبارزه در برابر دیکتاتوری‌های موروثی هستند و کوهی سرسبز، سرفراز و سربلند از استقامت بر اصول مبارزاتی را با قله‌یی از تموج گل‌های رنگارنگ بنا نهاده‌اند.

       به جنبش دادخواهی بنگرید که خانه‌به‌خانه‌ی ایران‌زمین و سطح جهانی را با تأسی از رویش ناگزیر بذرهای دادخواهی در بر گرفته است و سرخ‌فامیِ لاله‌های دادخواه را در برابر سیطره‌ی زمستان قاتلان نماینده‌گی می‌کند.

 

      به فعالیت‌های کانون‌های شورشی در یک‌سال گذشته بنگرید که جز جوشش چشمه‌های توانستن از سنگ و صخره‌ی بختک دیکتاتوری را تداعی نمی‌کند. انجماد ظلام استبداد ولایی با چنین پرتوها و تکثیر اجتماعی‌شان ذوب خواهد شد.

     به فعالیت‌های بدون توقف چهار دهه‌ی این مقاومت در عرصه‌ی بین‌المللی بنگرید که در فضای سربین مماشات و زدوبند با ملایان تروریست، دیپلماسی مردمی، همواره نوگرا، روشنگر و پویای مقاومت برای آزادی را هم‌چون رویش دانه از دل سنگ، ممکن نموده و توانسته است کویر استمالت با دیکتاتوری را درنوردد.  

 

        در سایه‌ی هر برگ شقایق‌ این کارنامه، تداوم فرخنده‌گی، خجسته‌گی و خرمی توسط پوینده‌گان و رونده‌گان مقاومت برای آزادی مهر زده‌ شده است و نسل‌به‌نسل، این مْهر را با مهر پیوند و بالنده‌گی تسلسل می‌دهند و تضمین می‌کنند. چنین است چهل‌وسه سال بر قله‌های مقاومت سیر و صیروت داشتن و شایسته‌‌گیِ نماینده‌ی بهاران فرخنده‌ و خجسته بودن را کسب نمودن.

 

      اگر تجلی و تبلور بهار و رویش اجتماعی را می‌جوییم، اگر ایران آزاد و دموکراتیک را پیش رو تداعی می‌کنیم، باید پوینده‌گان مقاومت برای آزادی و پاسخ‌گویان بهای این پوینده‌گی را در نبرد برای گذار از زمستان‌ها و ظلام مداوم حاکمیت ولایت فقیهی جست. این پوینده‌گان با نمونه‌هایی که برشمردیم، هم‌اینک در هیأت مقاومت سراسری در داخل و خارج ایران تجلی یافته‌اند و رایت سرفرازیِ پیمایش چهل‌وسه سال بهار سرخ‌فام مقاومت را بر سلسله‌ قلل زاگرس و البرز برافراشته‌اند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر