مصدق؛ شخص یا پدیدهٔ تاریخی؟
مصدق کبیر یک جریان تاریخی نه یک شخص یا فرد
سرداران تاریخی ایران زمین
مصدق خواست پادشاه را با حفظ مقام، مشروط به قانون در چهارچوب قانون اساسی و نیز ملزم به آزادی، دموکراسی و استقلال ایران کند. این اولینبار در تاریخ ایران بود که تلاش میشد پادشاه و دربار وی، دیگر حیطهٔ بیدروپیکر سیاسی نداشته باشند. اولینبار بود که چپاول سرمایههای ایران توسط استعمارگران وقت از طریق پادشاه و دربارش، محدود میشد.
مصدق امیدش را به دربار شاه و شخص شاه گره نزد. بههمین دلیل حکومت او عاملی برای تمرین دموکراسی در ایران بود. به این خاطر هم بود که برای اولینبار در تاریخ ایران، جمعیتی میلیونی از مردم و بسیاری روشنفکران زمانه، بهحمایت از مصدق برخاستند و در تعیین سرنوشت خودشان و کشورشان شرکت جستند.
[از اینروست که سلطنتطلبان شاهپرست و حامیان کودتای ضد ایرانی و ننگین ۲۸ مرداد، اینقدر از مردم ایران، از طیفی از روشنفکران و از گروههای سیاسیِ حامی راه مصدق کینه بهدل دارند و با ادبیات مبتذل لمپنی، به این جبهه تهاجم میکنند.]
مصدق ادامهی جبههٔ آزادیخواهی، استقلالطلبی و تجددخواهیِ ایران از بابک خرمدین، سربهداران، مشروطیت و نهضت جنگل تا اواخر دههٔ ۲۰ قرن ۱۴ خورشیدی شد. این ریشهداری تاریخی بود که فکر و سیاست مصدق را در برخی کشورهای قارههای آسیا و آفریقا بسط داد.
مصدق و نحلهٔ همراه و همفکرش اگرچه از فقدان علم ضروریِ سازمانیافتگی برای تحقق اهداف یک جنبش رنج بردند، اما میتوانستند تابلوهای تکراری و موروثیِ نقش و نگار یافته از اتحاد امیران و سلاطین و شاهان و شیخان جامعهٔ سنتی ما را برگردانند. آمریکا با همراهی و سعایت ارتجاع مذهبی و درباری، آن افق در انتظار را تا چند صباحی پاک کرد و در ادامهٔ همان سیاست، دیدیم که محمدرضا شاه برآمده از آن کودتا، زمینهساز برآمدن و سپس سلطهٔ مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران با زعامت خمینی شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر