۱۴۰۳ شهریور ۵, دوشنبه

علیه اعدام با قدرشناسی زندانی سیاسی

 

علیه اعدام با قدرشناسی زندانی سیاسی

نه به اعدام...
نه به اعدام...

«سیاح جهان تاریكی‌ها با مقابله با غایت وحشت، دامنهٔ قلمرو آگاهی

را گسترش می‌بخشد.»  (هلن بیکن، آیسخولوس، ص ۱۴۷)

 

«سه‌شنبه‌ها علیه اعدام» به یک جنبش سیاسی ــ حقوقی بالغ شده است. سی‌‌امین هفته از اعتصاب زندانیان سیاسی در «سه‌شنبه‌ها علیه اعدام» را پشت سر گذاشتیم. این جنبش هر هفته رو به گسترش در زندان‌های ایرانٍ تحت سلطهٔ اشغال‌گران ولایی ــ آخوندی است.

از چهار هفتهٔ پیش به این‌سو، زندانیان سیاسی زن نیز جنبشی موازیِ «سه‌شنبه‌ها علیه اعدام» را با اعتراض به موج اعدام‌ها و سرکوب زنان به‌راه انداختند. اگرچه دژخیمان حکومتی در زندان زنان، آنان را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند،‌ ولی زنان زندانی مغلوب سرکوب‌گری‌ها و تهدیدها نشده و کماکان به اعتراض و نیز شرکت در اعتصاب «سه‌شنبه‌ها علیه اعدام» ادامه می‌دهند.

اکنون برخلاف دهه‌های گذشته ــ و حتی یک سال گذشته ــ دیگر موج اعدام‌های جنایت‌کارانه، بی‌پاسخ نمی‌ماند. زندانیان سیاسی زن و مرد، به مصاف و هماوردی با پروژهٔ حکومتیِ اعدام‌ برخاسته‌اند. اینان به اعتراضات و اعتصابات در زندان‌ها بسنده نکرده و به مردم ایران، فراخوان به جنبش سراسری علیه اعدام می‌دهند.

 

«زندانی سیاسی» به‌عنوان یک وجود تاریخی و پیشتاز آزادی‌خواه، هماره ثقل پایدار مبارزه با دیکتاتوری‌های موروثی در ایران بوده و هست. ثقل این وجود و حضور سیاسی، به‌طور خاص در عهد شیخان ولایی ــ آخوندی که چرخهٔ جلادترین حکومت تاریخ ایران را در دست دارند، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ‌«زندانی سیاسی» در ایران کنونی از گرداب‌های پیاپیِ قتل عام‌ها و آزمون‌ها، سرفراز برآمده است. بی‌تردید پرآزمون‌ترین نسل زندانی سیاسی در ایران، از چهار دههٔ پیش به این‌سو در میدان بوده و هم‌اینک بالنده‌ترین نسل این سلسلهٔ تاریخی و پیشتاز است.

 

تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ ایران‌زمین را بدون نقش برجسته، اثرگذار و پیشتازیِ «زندانیان سیاسی» نمی‌توان تصور نمود و زوایای تاریک ـ روشن آن را شناخت. ایران‌زمین همواره یک درد مشترک و مزمن به‌نام ظلام‌های سلسلهٔ دیکتاتوری‌ها داشته است و از طرفی هرگز خالی از  چراغ روشنگر و خرد بینا به‌نام زندانیان سیاسی ضدارتجاع و نافیِ هرگونه دیکتاتوری نبوده است‌.

 

قدر زندانی سیاسی  

گام‌به‌گام که تاریخ معاصر ایران را پیش می‌آییم، پاسخ این پرسش را که «زندانی سیاسی کیست»، بهتر و روشن‌تر از گذشته درمی‌یابیم. در این مسیر همواره نشانه‌ها، تعریف و جایگاه زندانی سیاسی را بر روی تابلو‌های راهنمای یک نبرد بی‌توقف می‌بینیم و می‌خوانیم؛ زندانیان سیاسی:

پیشگامان نشان‌دهندهٔ درد تاریخی ایران [فقدان آزادی و تداوم دیکتاتوری].

اندیشه‌یی هوشیار، روشنگر و آگاهی‌بخش.

نبض همیشه تپنده با پیام اصلی هر دوره و در تکاپو برای پاسخ به آن

چشم بیدار جامعه در نگاهبانی از حقوق آن.

وجدان برانگیختهٔ انسانی با شاخص نفی منافع شخصی.

عصب حساس دردشناس در جامعه‌ای اسیر دیکتاتوری‌های موروثی.

 از درد خود رسته و به درد خلق رسیده .

منطبق بر اصلی‌ترین نیاز تاریخی و بالفعل جامعهٔ ایران.

پیشتاز و فریاد دادخواه مردم در برابر طبقات سلطه‌گر شاهی و شیخی.

روشنفکر متعهد با ویژگی دردشناس سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و پویندهٔ پاسخ به این دردها.

پرتوافکن بر ابتذال دیکتاتوری‌ها تا همگان را متوجه علت بنیادین عقب‌ماندگی ایران در ادوار تاریخ آن کند.

 

این است قدر و جایگاه زندانی سیاسیِ ضد ارتجاع ولایی ــ آخوندی و نافی هرگونه دیکتاتوری؛ وجودی تاریخی که اندیشهٔ توانا و شمع روشنگر و آگاهی‌بخش جانش را در کف مصاف با مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران نهاده است.

 در پهنهٔ گسترش‌یابندهٔ پایداری و مقاومت زندانیان سیاسی علیه موج اعدام‌های جنایت‌کارانهٔ سامان‌دهی‌شده برای جلوگیری از قیام و انقلاب، بی‌شک جنبش «سه‌شنبه‌ها علیه اعدام» با جنبش مادران دادخواه ایران‌زمین پیوند می‌خورد. تردیدی نیست که همین پیوندها ــ که این‌روزها در اعتراضات اقشار مختلف، شاهد گسترش آن‌ها هستیم ــ سوخت‌بار سیاسی و اجتماعیِ سرنگونی دیکتانوری ولایت فقیهی را به سراسر ایران سرایت خواهد داد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر