مجاهد خلق محمد داودي
در زمانهاي قديم منجمباشياي داشت حركت ستارگان و صور فلكي را بقول خودش رصد ميکرد و مثل سردسته اراذل لباس شخصي خامنهاي، سعيد قاسمي، هم همواره قمرش در عقرب و خانهاش در حال ويراني و اضمحلال بود، همسايگان او را گفتند:
«منجمباشي! چرخِ فلك را ول كن، خانه را نگاه كن!»
خدا را ببين كه هارترين افراد باند وليفقيه مديريت دنيا! و بسط ولايت عظماي خارج كشور! و عمق استراتژيك در ونزوئلا! را ول كرده و نهتنها مجبور به اعتراف نفوذ مجاهدين و تأثيرگذارياش بر جوانان و مردم جان به لب رسيده در اقصي نقاط ايران، بلكه بر فرزندان خودشان در داخل خانهشان هم شدهاند:
«فرزند ما در دانشگاهي درس ميخواند كه در روز جشن فارغالتحصيلي در كنار عكس مريم رجوي سلفي ميگيرد و … اين فرزند به منزل آمده و از شما ميپرسد مريم رجوي كيست؟ و اگر فردا در جبهه آنها حضور يافتند نبايد تعجب كنيم.»
تا اينجاي كار معلوم شد كه چشم سران باندهاي متخاصم رژيم به تهديدي بازشده كه گرايش گسترده جوانان و پيوستن به جبهه مجاهدين است و قاسمي هم بالاخره فهميده که وقتي فرزندان خود مقامات نظام نيز در معرض عكسي يا گفتهاي يا خبري در رابطه با مقاومت قرار گيرند، «اگر روز بعد در جبهه آنها [مجاهدين] حضور يافتند نبايد تعجب كرد».
به اين ميگويند: حرف حق راه خودش را باز ميکند.
پس اشتباه محاسبه خلفاي جمهوري اسلامي چه بوده و چيست كه دشمني را كه بهزعم خود بارها نابود كرده، منشعب نموده و فروريخته و… حالا در قلب خانه خودشان به قويترين شكل دارند احساس ميكنند؟
خليفه قبلي كه منفورترين حكمران تاريخ بود آرزوهاي زيادي را با خود به گور برد كه در رأس همه نابودي مجاهدين بود، شقاوتبارترين جنايتش قتلعام 30 هزار زنداني سياسي مجاهد و مبارزي بود كه در بيست و هشتمين سالگرد خود، غليان خونهاي بهناحق ريختهشان، رژيم جمهوري اسلامي را به لرزه انداخته و شقه كرده است.
راستي مجاهدين چه ميکنند كه اينگونه قاسميها را به آه و فغان درآورده است؟
راستي قاسميها براي فرار از اين مهلكه چهکاري از دستشان برميآيد؟
4 دهه شيطان سازي، صدها نمايشگاه از عمليات مجاهدين، صدها فيلم و سريال تلويزيوني و سينمايي، هزاران كتاب و سايت و ميليونها برگه تبليغاتي و عكس تبليغاتي و صدها ميليون بار سب و لعن مجاهدين بر منابر رسمي و غيررسمي چون بوزينگان، باج دادنهاي ميلياردي از اموال مردم بينان تا از مماشات چيهاي همپالگي چوبي براي زير بغل بسازد، حالا وقتي اينها دردي را دوا نكرده است بهراستي چكار بايد كرد؟
به ليست طويل بالا 120 هزار اعدام و صدها هزار اسير و 30 هزار زنداني سياسي قتلعام شده را هم اضافه كنيد، همه اينها با حجم نا متصوري از دروغ، دغل، افتراء، شيطان سازي و انواع شكنجه و جنايت بازهم افاقه نكرده است و بعد از قريب به 4 دهه اين نحله فكري (مجاهدين) بازدارند ترويج ميشوند و سر از خانه و كاشانه همه درميآورند و جوانان را به جبهه دادخواهي ميبرند. اين را قاسمي در خانهاش نيز احساس كرده است.
وقتي مقاومت 14 ساله مجاهدين در اشرف و ليبرتي و پشتيباني اشرف نشانان به ثمر مينشيند و زنجيرها و حصارها شكسته شده است معلوم است كه خليفه ارتجاع بدجوري قافيه را باخته پس قاسمي بايد به دستوپا بيفتد و از شدت ترس اعترافاتي بكند كه در نوع خود کمنظير هستند:
پاسدار قاسمي در مصاحبه با خبرگزاري مهر 13 اسفند 94 ميگويد:
«متأسفانه در حال حاضر دانشگاههاي ما دست برخي افراد… . افتاده است که به نام استاد در کلاس درس خود از مسعود رجوي تمجيد ميکنند و او را قهرماني بزرگ ميدانند؛ آيا با اين حرفها فرزندان من و شما نبايد دچار دوگانگي و سردرگمي شوند؟َ»
و درجايي ديگر:
«در كار تشكيلاتي هنوز روي دست مسعود رجوي نداريم كه بعد از 30 سال هنوز اين سازمان دارد نيرو پرورش ميدهد». (سايت انتخاب رژيم – 20 شهريور 95)
و در مصاحبه با خبرگزاري مهر 6 آبان 95 درباره صداقت و قاطعيت مجاهدين درنبرد با نظام ولايتفقيه گفت:
«من با به كار بردن لفظ منافقان براي اين گروه مخالف هستم چراكه منافق يعني كسي كه بهظاهر در نظام است اما اينان چندين سال است كه مسلحانه عناد ميورزند».
اعترافات پاسدار قاسمي چند نتيجه را نشان ميدهد:
اولاً، لفظ نفاق و منافق كه خميني دجال تا در سراشيبي جهنم آن را بلغور ميکرد، چيزي جز عوامفريبي و دجاليت نبود الآن هارترين باندهاي رژيم دارند آن را تخطئه ميکنند.
ثانياً، در دانشگاههايي كه براي ورود به آن بايد از هزار فيلتر گزينش گذشت، مسعود رجوي را بهعنوان يك قهرمان تقدير ميکنند.
ثالثاً، يك نگاه بهعکس مريم رجوي، در صفوف جبهه وليفقيه، مستوجب ريزش است و در هر ريزش، گسترش و اعتلاي مقاومت نهفته است.
رابعاً، در کار تشكيلاتي هنوز روي دست مسعود رجوي نداريم. كه در سختترين و بغرنجترين شرايط منطقهاي و بينالمللي مستمر جذبکننده است و دارد از جبهه مقابل ميکند و به خود اضافه ميکند.
راستي رمز و راز پيشرويهاي مجاهدين در چيست؟
از روز اول خانه مجاهدين با فدا و صداقت پيريزي شد. چنين است كه ميتوانند و بايد رژيم بنيادگراي آخوندي را سرنگون كنند، اين رمز موفقيتهاي مجاهدين است، توانايي شگرف در حل پيچيدهترين معضلات تاريخي مبارزاتي، انساني و ميهني با ايستادگي تا به آخر.
با اين توصيفات بايد در جواب چه بايد كرد پاسدار قاسمي گفت:
منتظر باش كه مجاهدان از حصار ارتجاع و مزدورانش رسته، كه در قامت يك تماميت تشكيلاتي پيروزمند و سرفراز از آتش عبور کردهاند درهمجوشي با اقشار بهجانآمده و ارتش بيكاران، ارتش گرسنگان، ميليونها بازمانده از خانوادههاي قتلعام شده و … دماري از روزگار دژخيمان ولايتفقيه و دزدان سرمايههاي مردم دربياورند که قمر عظما عقربي را در فلك ايران پيدا نكند كه در آن رود.
اليس الصبح به قريب
آبان 95
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر