۱۳۹۵ اسفند ۲۷, جمعه
جشن ملی چهارشنبهسوری، سرخ و شاداب و آتشین علیه ملاها- در استانها وشهرهای ایران زمین
آخرین چهارشنبه هرسال ایرانی که بهعنوان ”چهارشنبهسوری” نامگذاری شده, در ایران از هزارانسال پیش با جشن و مراسم ویژهیی همراه بوده است. مراسم در آخرین سهشنبه شب سال با افروختن آتش و پریدن از روی آن، برگزار میشود.
برخی دیگر قدمت چهارشنبهسوری را چندهزارسال پیشتر میدانند. ازآنجاکه
در روزگار باستان، آتش یکی از مهمترین عناصر کمکی انسان برای زندگی
روزمرهاش بوده، ایرانیان به آتش، احترام زیادی میگذاشتند و در جشنهای خود
آتش روشن میکردند.
گزیده از فرهنگ دهخدا
زیباترین و شاید قدیمترین آداب چهارشنبهسوری، آتشافروختن و جستن از آن و شادیکردن در کنار آتش است. اینک تقریباً در تمام ایران، شب چهارشنبهسوری، تودههایی از بوته خودروی بیابانی فراهم میآورند و نزدیک یکدیگر قرار میدهند. زن و مرد و پیر و جوان در صحن خانه یا در میدانهای عمومی و بر سر چهارسوها و چهارراههای شهر و ده از روی این اخگرهای افروخته یکی پسازدیگری جستن میکنند و در هر جستنی میگویند:«زردی من از تو سرخی تو از من» یعنی زردی بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را که در خود داری بهمن ببخش. پس از سوختهشدن، خاکستری راکه از آتش میماند باید در خاکاندازی جمع کنند و از خانه بیرون برند و در کنار دیوار بریزند و آنکس که آن را بیرون ریخته است در بازگشت در میزند باید از درون خانه ازو بپرسند:«کیست؟» و او جواب دهد: «منم» گویند:«از کجا آمدهای؟» جواب دهد که:«از عروسی» بپرسند:«چه آوردهیی؟» گوید: «تندرستی».
کسانیکه بخت ایشان گره خورده و عقدهیی در کارشان روی داده است چاره جز آن ندارند که شب چهارشنبهسوری گوشه دستمالی یا چارقدی یا گوشه دیگر از جامه خود و یا پارچهیی را گره زنند و برسرراهی بایستند و از اولین کسیکه برایشان گذشت خواستار شوند که آن گره را بهدست خود بگشاید. ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال و یا گوشهیی از جامه بست و برسرراه ایستاد و کلید آن را بهنخستین کسیکه از راه میگذرد داد که با آن کلید، قفل را بگشاید و عقده از کار فروبسته آن درمانده، باز کند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر