۱۴۰۲ آذر ۱۹, یکشنبه

اسرائیل و فلسطینی‌ها؛ آیا راه‌حل دو کشوری دوباره در دستور کار قرار گرفته است؟

 اسرائیل و فلسطینی‌ها؛ آیا راه‌حل دو کشوری دوباره در دستور کار قرار گرفته است؟

امضای پیمان صلح در دهه ۱۹۹۰

منبع تصویر،REUTERS

توضیح تصویر،

یاسر عرفات رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین (سمت راست)، اسحاق رابین، نخست وزیر وقت اسرائیل (سمت چپ) و بیل کلینتون رئیس جمهوری وقت آمریکا در دهه ۱۹۹۰

  • نویسنده,
    مارتین اسر، لمیس الطالبی و پل کوسیاک
  • شغل,
    بی‌بی‌سی عربی

به نظر نمی‌رسد که حمله حماس به اسرائیل و در پی آن، بمباران و تهاجم زمینی اسرائیل به غزه، مقدمه مناسبی برای توافقی باشد که مناقشه اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها را پایان می‌دهد. اما مروجان راه‌حل دو کشوری باور دارند که خشونتی که از ماه اکتبر شروع شده است به شکلی متناقض آرمان آن‌ها را پیش برده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، دو هفته پیش از وقایع خوفناک ۷ اکتبر با حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از "طلوع عصری نوین از صلح" میان اسرائیل و همسایگان عرب خبر داد.

آقای نتانیاهو گفت که نیم قرن سیطره «دیدگاه به اصطلاح کارشناسان» – مذاکره بر سر استقرار دو کشور اسرائیل و فلسطین در زمین‌های میان رود اردن و دریای مدیترانه – «حتی به یک معاهده صلح» هم منجر نشده بود.

«در سال ۲۰۲۰، و طبق دیدگاهی که من مروج آن بودم... در زمانی کوتاه، توانستیم دستاورد حیرت‌آوری داشته باشیم. چهار معاهده صلح در چهار ماه، با چهار کشور عرب!»

اشاره‌ای به پیمان ابراهیم که دولت ترامپ واسطه آن شد، بعد از این که ابتکارش برای صلح میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها به همان سرنوشتی دچار شد که دیگر میانجی‌گری‌های ایالات متحده در گذشته شده بودند.

پیمان ابراهیم ۲۰۲۰:

۱۵ سپتامبر – توافق عادی‌سازی رابطه اسرائیل با امارات متحده عربی و بحرین

۲۲ دسامبر – توافق عادی‌سازی رابطه اسرائیل با مراکش

۲۴ دسامبر – توافق عادی‌سازی رابطه اسرائیل با سودان

توافق‌های سابق اعراب و اسرائیل:

۲۶ مارس ۱۹۷۹ – قرارداد صلح میان اسرائیل و مصر

۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ – پیمان اسلو ۱ میان اسرائیل و ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین)

۲۶ اکتبر ۱۹۹۴ – قرارداد صلح میان اسرائیل و اردن

۲۴ سپتامبر ۱۹۹۵ – پیمان اسلو ۲ میان اسرائیل و ساف

نخست‌وزیر اسرائیل در ادامه گفت که پس‌لرزه‌های این پیمان فلسطینی‌ها را قانع خواهد کرد که از «توهم نابودی اسرائیل» دست بکشند و «بالاخره قدم در راه صلح واقعی بگذارند».

او سپس نقشه «خاورمیانه جدید» را بالا گرفت که حکایت از تسلیم فلسطینی‌ها و پایان راه‌حل دو کشوری داشت.

در این میان، نظرها بر این بود که دولت جو بایدن انرژی کمتری از هفت رئیس‌جمهور قبلی ایالات متحده صرف پرونده اسرائیل-فلسطین کرده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سازمان ملل متحد با نقشه‌ای که اثری از سرزمین‌های فلسطینی‌نشین در آن نبود

منبع تصویر،

REUTERS

توضیح تصویر،

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، دستیابی به صلح با همسایگان عرب خود را بدون وجود یک کشور فلسطینی به تصویر کشید

در ماه فوریه، وزارت خارجه ایالات متحده عقیده داشت که راه‌حل دو کشوری «بعید» به نظر می‌رسد، اما ایالات متحده به «حفظ افقی امیدبخش متعهد می‌ماند». هنگامی که آنتونی بلینکن در ماه سپتامبر با رهبران اسرائیل و فلسطینی صحبت کرد، هیچ اشاره‌ای به این راه‌حل سیاسی نکرد.

اما خیلی چیزها عوض شده است.

وزیر امور خارجه آمریکا روز ۳ نوامبر در اسرائیل گفت «ایالات متحده همچنان باور دارد که بهترین و ماندنی‌ترین راه – در واقع تنها راه – راه‌حل دو کشوری است.»

اما مساله این است که تناقض‌ها و مانع‌هایی که ۲۵ سال پیش جلوی حاکم شدن صلح را گرفتند حالا پیچیده‌تر شده‌اند.

امید به صلح چگونه نقش بر آب شد

تعیین خطوط کلی توافق دو کشوری حاصل مذاکراتی بود که با میانجی‌گری نروژ در سال ۱۹۹۳ انجام شد و اسرائیل و فلسطینی‌ها، به رهبری سازمان فتح یاسرعرفات، قول دادند که یکدیگر را به رسمیت بشناسند.

اما فرایند اسلو هرگز به پایان منطقی خود نرسید و حتی مشکلات دشوار بیشتری نیز به جا گذاشت.

توافق زمین در برابر صلح به تاسیس تشکیلات خودگردان فلسطینی در زمین‌هایی منجر شد که اسرائیل در جنگ ۱۹۶۷ تسخیر و اشغال کرده بود.

با این حال، اشغال نظامی و ساخت شهرک‌های یهودی‌نشین ادامه پیدا کرد، و«مسائل مربوط به توافق نهایی» به مذاکرات آینده واگذاشته شد.

این مسائل شامل مواردی چون وضعیت آوارگان فلسطینی‌ می‌شد که در جریان جنگ اول اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و بعد از رای سازمان ملل متحد به تقسیم فلسطین در ۱۹۴۷ از محل زندگی خود اخراج شده بودند. معضل دیگر این بود که اسرائیل در ۱۹۶۷ بیت‌المقدس شرقی را ضمیمه خاک خود کرده بود و هر دو طرف عقیده داشتند که مکان‌های مقدس مهمتر از این هستند که واگذار شوند.

تصویری از اماکن مذهبی در بیت المقدس

منبع تصویر،

GETTY IMAGES

بعد از چند سال داد و قال دیپلماتیک، بالاخره در کنفرانسی که در سال ۲۰۰۰ پشت درهای بسته در کمپ دیوید و به میزبانی بیل کلینتون برگزار شد به این مسائل پرداخته شد، اما ایهود باراک، نخست‌وزیر اسرائیل و یاسر عرفات نتوانستند اختلافات خود را حل و فصل کنند.

هر دو طرف شکست مذاکرات را به گردن یکدیگر می‌انداختند. مقامات اسرائیلی و آمریکایی گفتند که عرفات حاضر به پذیرفتن سخاوتمندانه‌ترین پیشنهادی که می‌شد به او داد، نشد. فلسطینی‌ها می‌گفتند که پیشنهاد قلابی بود و فاصله زیادی با خواسته‌هایشان داشت، مثل انتخاب بیت‌المقدس شرقی به عنوان پایتخت.

منتقدان استدلال می‌کردند که اسرائیل مدت‌هاست که به هدف خود مبنی بر خنثی‌سازی دشمن اصلی خود رسیده است. چه نیازی هست که زمین‌هایی را واگذار کند که تا این اندازه در آن‌ها سرمایه‌گذاری کرده بود؟ مخصوصا که مسئولیت حفظ امنیت نواحی فلسطینی‌نشین هم دیگر به تشکیلات خودگردان محول شده بود.

البته موانع سرسخت مهم دیگری نیز در راه رسیدن به راه‌حل دو کشوری وجود داشت.

جنبش مقاومت اسلامی، حماس، که در سال ۱۹۸۷ در غزه تاسیس شده بود، بر سر امتیازاتی که رقیبش یعنی سازمان فتح برای رسیدن به صلح داده بود جنجال به پا کرد و از ۱۹۹۴ به بعد با بمب‌گذاری‌های انتحاری، فرصت‌های مناسبی برای خارج کردن قطار صلح از ریل به دست آورد.

شهرک‌نشینان یهودی نیز از آزادی عمل خود استفاده کردند و حضور یهودیان را در زمین‌هایی که معتقد بودند وعده خداوند است بیشتر کردند و تحکیم بخشیدند.

بیل کلینتون رئیس جمهوری آمریکا به همراه باراک نخست وزیر اسرائیل و یاسر عرفات در سال ۲۰۰۰

منبع تصویر،

REUTERS

توضیح تصویر،

گفتگوهای کمپ دیوید در سال ۲۰۰۰ نتوانست شکاف بین خواسته‌های فلسطینی‌ها و آنچه اسرائیلی‌ها می‌خواستند ارائه دهند، پر کند

پس از اسلو چه شد؟

در سال ۲۰۰۰، هنگامی که قیام فلسطینی‌ها یا همان انتفاضه دوم آغاز شد، مرکز ثقل سیاسی اسرائیل به میزان قابل توجهی به راست چرخید.

حزب کارگر اسرائیل، نیروی محرک تفاهم اسلو، به مرور بی‌اهمیت شد و راستگرایان طرفدار شهرک‌سازی در قالب‌های مختلف سیطره پیدا کردند.

رای‌دهندگان برای عبور از نابسامانی سراغ آریل شارون رفتند، کسی که رهبر حزب راستگرای لیکود بود و دشمن تسلیم‌ناپذیر عرفات به شمار می‌رفت.

فلسطینی‌های سرکش در برابر قدرت نظامی اسرائیل ایستادند و کابینه شارون با ساخت دیوار، فلسطینی‌ها را از اسرائیل و برخی از شهرک‌های داخل کرانه غربی جدا کرد. عرفات تا اندکی پیش از درگذشت در سال ۲۰۰۴ در رام‌الله محصور شده بود.

آقای شارون، در اقدامی پیش‌بینی‌ نشده، چندین هزار شهرک‌نشین را که میان ۱.۵ میلیون فلسطینی در نوار غزه زندگی می‌کردند بیرون کشید و نیروهای ارتش را به پشت مرز منتقل کرد. چهار شهرک دورافتاده در کرانه غربی نیز تخلیه شدند.

پیامدهای این برنامه «خروج» عظیم بود. هدفش این بود که امنیت اکثریت یهودی داخل مرزهای اسرائیل را با جدا کردن یک منطقه پرجمعیت فلسطینی تامین کند.

یکی از مشاوران ارشد شارون به خبرنگاری گفت که این کار«سم لازم» برای پایان دادن به مذاکرات سیاسی را فراهم کرد.

با این وجود، این حرکت باعث انشقاق در حزب لیکود شد و حامیان شهرک‌سازی را خشمگین کرد. شارون اما ناامید نشد و پیش از انتخابات سال ۲۰۰۶ حزب جدیدی تاسیس کرد.

اما خون‌ریزی مغزی باعث شد که ما هرگز نفهمیم که آیا برنامه مشابهی برای کرانه غربی نیز داشت یا نه. اگر چنین بود، شارون تنها کسی بود که توان اجرای آن را داشت.

محمود عباس، جانشین عرفات، خروج از غزه را خیانت به اصول مندرج در اسلو قلمداد کرد، ولی مقامات حماس در غزه با خوشحالی از آن به عنوان پیروزی مقاومت نام بردند.

اما اسرائیل با همکاری مصر محاصره غزه را تنگتر کرد و بروز خشونت به امری تکراری تبدیل شد – مهاجمان از زمین و نیروهای موشکی از هوا به اسرائیل حمله می‌کردند و اسرائیل هم با بمباران و تهاجم سعی می‌کرد مقاومت را محدود کند.

در این بین، حماس داشت در کرانه غربی تکامل می‌یافت.

انتخابات برای مجلس در سال ۲۰۰۶ به پیروزی حماس منجر شد. رای‌دهندگان از ناتوانی فتح در گرفتن استقلال برای فلسطینی‌ها یا اداره شفاف و بدون فساد امور به ستوه آمده بودند.

فشار بین‌المللی برای پایبندی به تعهدات تشکیلات خودگران، پایان دادن به خشونت‌ها و به رسمیت شناختن اسرائیل، بر حماس وارد شد ولی این گروه حاضر به انجام آنها نبود.

حماس با زور تشکیلات خودگردان را از غزه بیرون کرد، اتفاقی که به جدایی غزه به عنوان مرکز مقاومت مسلحانه از کرانه باختری تحت حاکمیت فتح منجر شد که همچنان به پیمان صلح متعهد بود، هر چند که نمی‌شد چشم‌اندازی برای صلح تصور کرد.

اما نشانه‌هایی از برخوردهای متفاوت حماس به چشم می‌آمد که نوید نوعی رویکرد سیاسی در آینده را می‌داد، از جمله پیشنهاد توقف بلندمدت خشونت‌ها و طرح این ایده که می‌شود در مناطقی که در سال ۱۹۶۷ به اشغال اسرائیل درآمدند کشوری ایجاد کرد.

اما حماس اساسنامه خود را که خواستار نابودی اسرائیل بود تغییر نداد و اسرائیل هم به نوبه خود اندازه و جمعیت ساکن در شهرک‌های کرانه باختری را افزایش داد.

همزمان، حماس از نبود نظارت در غزه بهره برد و با حمایت متحدانی چون حزب‌الله لبنان توان نظامی خود را بیشتر کرد و محور مقاومت به این صورت شکل گرفت.

الگوهای جدید

با این که وقایع ۷ اکتبر و بعد از آن مساله همیشگی اسرائیل-فلسطین را در کانون توجه جهانی قرار داده است، چند موضوع جدید هم در این کانون قرار گرفته‌اند.

در اسرائیل توافق کلی وجود دارد که حماس، فرای هزینه‌ای که به غیرنظامیان غزه تحمیل می‌شود، باید از بین برود.

گفتمان غالب در میان حامیان راستگرای نتانیاهو، درحمایت از اخراج دائم ساکنان غزه است. از منظر طرف فلسطینی، این اتفاق «نکبت» دیگری خواهد بود و تکرار وقایعی که در فاصله سال‌های ۱۹۴۷ و ۱۹۴۹ به اخراج و آوارگی حدود ۷۰۰ هزار فلسطینی از مناطقی منجر شد که حالا بخشی از اسرائیل محسوب می‌شوند.

در بین چپگرایان اسرائیلی که نگران بودند سیاست‌های آقای نتانیاهو دارد به شکلی اجتناب‌ناپذیر به طرف یک حکومت آپارتاید واحد پیش می‌رود، نابودی حماس دوگانه سابق را احیا خواهد کرد و بازی سه‌قطبی حماس، تشکیلات خودگردان و اسرائیل را به هم می‌زند و بار دیگر محاسبات دو کشوری را زنده می‌کند.

اوراهام بورگ، یکی از صاحب‌نظرانی که قبلا عضو حزب کارگر بود، به بی‌بی‌سی گفت که اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها برای گذشتن از «این شوک واقعی» به زمان نیاز دارند، اما باور دارد که در نهایت راه‌حل دو کشوری را انتخاب خواهند کرد، چرا که تنها شیوه توقف پایدار خون‌ریزی است.

به گفته او «هر صورت‌بندی سیاسی‌ای که در نهایت وعده آرامش بلندمدت خواهد داد با اقبال اکثریت اسرائیلی‌ها روبه‌رو خواهد شد.»

آمار شهرک‌های اسرائیلی

اما فلسطینی‌هایی که دارند یورش به غزه، اوج‌گیری خشونت شهرک‌نشینان و فشار نظامی در کرانه باختری را تجربه می‌کنند، یا از تلویزیون شاهد این وقایع‌اند، ممکن است ملاحظات دیگری در سر داشته باشند.

در یک نظرسنجی که بین ۳۱ اکتبر و ۷ نوامبر در بین فلسطینی‌های ساکن غزه و کرانه باختری توسط «مرکز دنیای عرب برای پژوهش و توسعه» انجام گرفت، ۶۸ درصد پاسخ‌دهندگان گفتند که مقبولیت راه‌حل دو کشوری برایشان نسبت به گذشته کمتر شده است.

فلسطینی‌ها در عین حال به افزایش حمایت‌های بین‌المللی از آرمانشان واقف خواهند بود. نظرسنجی اخیر رویترز نشان داد که آمریکایی‌های جوانتر در مقایسه با نسل‌های گذشته اعتقاد کمتری به حمایت از اسرائیل دارند، و ۴۰ درصد پاسخ‌دهندگان گفتند که ایالات متحده باید بی‌طرفانه میانجی‌گری کند.

باید منتظر ماند و دید که آیا اتفاقات سال ۲۰۲۳ می‌تواند به فشاری بیشتر از آن چه که در سه دهه گذشته به اسرائیل وارد شده است تبدیل شود یا نه. فشارهایی که زیر چتر حمایتی واشنگتن در قامت حامی اصلی مذاکرات صلح به این کشور وارد می‌شده است.

اما برای فلسطینی‌هایی که هنوز به صلح امید دارند دیگر جایی برای بازگشت به مذاکرات بی‌انتهایی که صرفا برای ساخت شهرک‌های بیشتر در خاک کشور آینده فلسطینی فرصت می‌خرند نیست.

دلال عریقات، کارشناس حل مناقشات و استاد دانشگاه، می‌گوید «اگر می‌خواهند جدی باشند، باید دست به اقدامات مشخص بزنند و در وهله اول مرزهای اسرائیل را مشخص کنند و به اشغال پایان دهند. تکرار شعارهای قشنگ آمریکایی راجع به فرایند صلح، بدون عمل، فایده ندارد.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر