۱۴۰۳ اردیبهشت ۲, یکشنبه

امه سزر: تجسم شرافت سیاسی، تجلی هنرمند متعهد

 امه سزر: تجسم شرافت سیاسی، تجلی هنرمند متعهد

امه سزر: تجسم شرافت سیاسی و تجلی هنرمند متعهد
امه سزر: تجسم شرافت سیاسی و تجلی هنرمند متعهد

«زمان ایدئولوژی‌های سطحی‌نگر به پایان رسیده است. چیزی دیگر در کار است. خاطر جمع باشید، جهان دیگری نیز در کار است.» (امه سزر)

 

«شگفتا! این سیاه‌پوست نه تنها یک سیاه‌پوست است، بلکه انسانی است کامل که تمام پرسش‌ها، واهمه‌ها، امید‌ها و شادمانی‌های انسان را بازگو می‌کند و بر من بیشتر از پیش به‌منزلهٔ الگوی اصیل متانت تجلی می‌نماید.» (آندره برتون)

 

«امه سزر یک سیاستمدار ضداستعماری و در عین‌حال روشنفکری فوق‌العاده پیشرفته بود که به معلمان سابقش درس می‌داد... شعر امه سزر شعار نبود. واقعأ شعر بود. ادبیات بود. یعنی این‌که اگر هم از متن سیاسی‌اش آن را سوا کنید، باز هم شعر است. اگر آن را ببرید در قرن دیگری بخوانید، باز هم شعر است.» (منوچهر هزارخانی)

***

پرتو افکنی بر تابلو تاریک جهان و پرسشگری مکاشفه‌گر

کوتاه‌ترین بیوگرافی سیاسی، ادبی و هنری امه سزر در توصیف مشترک جهانیان از وی: «شاعر انسان‌دوست و صدای رسای تحقیرشدگان روی زمین».

امه سزر یک زندگینامهٔ متعارف از تولد تا مرگ نیست؛ که پرتوافکنیِ یک فرهنگ‌سازی بر تابلو تاریک پشت سر است. امه سزر یک پرسشگر است که با رایت «چرا و پرسشگری» به شناخت قوانین شکافتن دیوار ظلام جهان دست می‌یابد.

امه سزر نخست شناسنامهٔ «سیاه‌واره‌گی»اش را امضا نمود و به‌رسمیت شناخت و دست به کار بازسازی هویت انسانی و بازگرداندن آن به جایگاه متعالی‌اش زد. کاری صعب و پرمشقت آن هم با داشتن نسبی سیاه‌واره در قاره‌ای با شناسنامهٔ بردگی و منکوب استثمار. هر آنچه درباره‌اش باید گفت و نوشت، برداشتن مداوم از گنج اندیشه و زندگی خودش است که او با دیدن تضادی بالاتر از قاره و رنگش، به آن رسید: «انسان آزاده زیستن در حقیقت‌ بسیار دشوارتر از برده‌ بودن است».

 

یقین به تغییر با چراغ دانایی

امه سزر طی کردن این مسیر را با یقین به تغییر، همراه با چراغ دانایی میسر دانست: چه با شعر، چه با سخنرانی، چه با مقاله و چه با راه‌انداختن جنبش «سیاه‌واره‌گی» و چه با پای نهادن به بازار هزار رنگ سیاست و با شرافت در آن دنبال پاسخ به چرایی‌ها رفتن.

امه سزر خواست با مجموع این‌ها یک فرهنگ را به میلاد برساند و به‌رسمیت بشناساند. «من توهین را برمی‌دارم و در برابر آن ایستادگی می‌کنم». و از فرهنگی دفاع می‌کند و تعریفش می‌کند که آرزوی بشری است: «فرهنگ مجموعه‌یی از آن چیزی است که انسان‌ها با تصور آن طرح جهان را ریخته‌اند تا خودشان را با آن جهان سازگار ساخته و آن را سزاوار و شایستهٔ انسان بسازند. فرهنگ یعنی: تمامیت آنچه انسان با ابداع آن جهان را قابل زیستن و رویارویی با مرگ را ممکن ساخته است».

 

«سیاه هم‌چون اعماق آفریقای خودم»

امه سزر این‌گونه برای خود راه خلاقیت و نگرش به واقعیت را می‌گشاید. در مسیر این مبارزه هر دم سخت‌شونده، او هویت انسانی خویش را بیشتر کشف می‌کند و از آن توان و انرژی مضاعف برای تحقق هدفش استخراج می‌نماید.

امه سزر هم‌چون میلیون‌ها سیاه پیش از خود، وارث و قربانی «بی‌فرهنگی» ساختاری در جامعه‌اش بود. استعمار دنبال محو «فرهنگ بومی» بود. امه سزر با یاری دوست دانشجویی‌اش لئوپولد سدار سنگور دست به پی‌افکنی جنبش «سیاه واره‌گی» می‌زند تا واقعیت سیاه و وجود و بود انسانی‌اش را به ثبت برسانند. لئوپولد سدار سنگور شاعر و ادیب خردمند، اولین عضو آفریقایی آکادمی فرانسه و نخستین رئیس‌جمهور سنگال بعد از پایان استعمار در سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ بود. در تفهیم ضروری و حقیقی بودن جنبش «سیاه‌واره‌گی»، ژان پل سارتر نوشت: «سیاه واره‌گی، نفی انکار انسان سیاه نیست». جنبش «سیاه‌وارگی» گذرگاه ادبی، فرهنگی و تاریخی‌ای است که با همت امه سزر و سدار سنگور برپا شد تا سیاهان خارج از آفریقا را با آفریقا پیوند ‌دهد.

ریشه‌دار بودن فرهنگ بومی‌زدایی در تاریخ بشر را ژان پل سارتر در مقدمه کتاب دوزخیان روی زمین این‌گونه شرح می‌دهد: «در گذشته‌های نه چندان دور، باشندگان زمین به دو میلیارد می‌رسید؛ یعنی ۵۰۰میلیون انسان و ۱میلیارد و۵۰۰میلیون بومی. اولی‌ها به کلمه دسترسی داشتند و دیگران از آن تقلید می‌کردند».

کار سترگ امه سزر که بعدها مورد ستایش ناباوران قرار گرفت، همین بود که «فرهنگ بومی» سیاه‌وارگان را در فرهنگ عمومی بشری جای دهد. موفقیت او از آبشخور امیدی خستگی‌ناپذیر و از یقینی سرشار از تحقق هدف سیراب می‌شد: «امیدوار بودن در من ریشه دارد و در بنیاد من است. من تمام بدبختی‌های پیش آمده را می‌شناسم. من آنها را انکار نمی‌کنم. من بی‌نهایت روشن‌نگرم؛ اما نومید شدن را نمی‌پذیرم؛ زیرا نومید شدن، نپذیرفتن زندگی است».

 

 

یک زندگی، یک دایره‌المعارف

زندگی امه سزر به‌دلیل گذار از پیچ و خم‌ها و هزارتوهای در هم تنیده، یک دایره‌المعارف انسانی است. یک کوچ کردن از دایرهٔ بستهٔ جنسیت و نژاد و رنگ به هستی بیکران فرهنگ انسانی است. سفری که شکوه عارفانهٔ درون‌نگارش با امه سزر در کار مکاشفه‌های فلسفی و عاشقانه‌های انسان‌شمول است: «راه انسان، خودآگاه شدن به خویش و به کمال رساندن بشریت است».

 

کشف ستارگان نیمروز

قدم زدن در تالارهای شعر امه سزر، کندن از ناباوریها و نتوانستن‌ها و دست دادن به استعاره‌های فرابرنده است:

«آذرخش بی‌آن‌که در اغوای دربانهای زندان تمکین کند

از پیراهنش

یک دسته‌ پرنده‌های زرین‌پر متلاشی شدند

و به گوش‌هایش

شکوفه‌های جزایر مرجانی جوانه زدند.

او با من زبانی را تکلم می‌کند

ـ چنان ملایم و مهربان ـ

که در لمحه‌های نخستش

برایم نامفهوم است

و اما با گذشت زمان

حدس می‌زنم که به من تأکید می‌کند

که بهار از سویی مخالف فرا رسیده است

که هر عطشی فروکش کرده است

که پاییز ما را با هم آشتی داده است

که ستاره‌ها در نیمهٔ روز

در کوچه گل کرده‌اند

و میوه‌هایشان را

چه پایین آویخته‌اند». (از دفتر بازگشت به زادبوم)

 

با امه سزر که باشی...

دایره‌های تودرتو و مواج زندگی امه سزر مولد و مخزن معانی بزرگ در عبارات قصاراند. گویی او از جهان و انسانی همه‌جانبه عبور کرده است تا تمامیت آن را در هنر و شعر و ادبیات بازیابد. از روبه‌روی چند تابلو آن می‌گذریم:

ـ «در پندار من نمی‌گنجد که یک هنرمند جهان سومی متعهد نباشد. متعهد بودن برای یک هنرمند یعنی ریشهٔ عمیق داشتن در محیط اجتماعی خود».

ـ «تعهد نویسنده بزرگ‌تر از تعهد سیاسی است».

ـ «شعر من زادهٔ عمل من است». (توضیح: به همین سبب، منتقدان ادبی فرانسه امه سزر را «ویکتور هوگو سدهٔ بیستم» می‌دانند.)

ـ «آزادی بسیار خوب است. همین که یک‌بار بدان دست یافتی، می‌باید دانست که چه باید از آن ساخت؛ وگرنه فرداهای آن سرشار از تراژدی‌اند». (درک عمیق امه سزر از قدرشناسی آزادی و هشدار دادن نسبت به آن. همان هشداری که با درک نکردنش، شاهد دگردیسی قیامهای آزادیبخش بوده‌ایم.)

ـ «آنچه به من تحرک می‌بخشد، همانا ارادۀ آفریدن، ارادۀ خلق‌کردن و آباد کردن در حال و آینده است».

ـ «شاعر بودن یعنی در عمق اشیاء و خویشتن سیر کردن. با باز خوانی شعر‌هایم، خودم را بازمی‌شناسم، وهم‌ها و پندارهایم را بازمی‌یابم».

ـ «برای ما فرهنگ به مثابه‌ جنگ‌افزاری است. من به فرهنگ بیش از حد اهمیت قایل هستم».

شعر، حربهٔ من است برای نفی این حالت سطحی و ظاهری. شعر برای من نفی این جهان مملو از دروغ است. شعر من تعمقی بود در باطن خودم و یا هم شیوه‌ای برای انفجار این‌ همه جور و بیداد که ما قربانیان آن بودیم».

ـ «کانت همه‌چیز را به این سه سؤال اساسی ارتباط می‌داد: کی هستم؟ چه باید بکنم؟ چه چیز موجب می‌شود که امیدوار باشم؟ این‌ هم پاسخ‌هایم: کی هستم؟ یگ نیگر(سیاه‌واره) اهل مارتینیک.

چه باید بکنم؟ مثل یک انسان رفتار بکنم که شایستهٔ مقام انسان باشد.

چه چیزی مرا وامی‌دارد که امیدوار باشم؟ تحول انسان. همبستگی با بشریت.»

 

با امه سزر که باشی، چه‌ها که نمی‌یابی تا گوهر پنداشنت را صیقل زند؛ تا به شنگرف‌های جوهرینش دست‌یابی. باید خود را مهیا سازی تا گنجینه‌ای از فرهنگ و اصالت بشری را بشناسی و در نهاد خودشناس و خودباور خویش نه مهمان که با او وجودی مشترک گردی...با امه سزر: وجودی فراتر از مرزهای تن و زمین و هوا: فراجغرافیایی و عصیانگر.

 

الف) آثار امه سزر که به فارسی ترجمه شده‌اند:

گفتاری در باب استعمار(ترجمه منوچهر هزارخانی)

نژادپرستی و فرهنگ (منوچهر هزارخانی)

فصلی در کنگو (منوچهر هزارخانی)

تراژدی شاه کریتستوف (نمایشنامه) (منوچهر هزارخانی)

دفتر بازگشت به زادبوم (مجموعه شعر) (ترجمه محمود کیانوش)

 

ب) زندگی امه سزر

امه سزر در ۲۶ژوئن ۱۹۱۳ در جزیره مارتینیک در آمریکای مرکزی به دنیا آمد. مادرش خیاط بود و پدرش کارمند اداره مالیات. با پایان یافتن دوره ابتدایی، به فرانسه رفت. در ۱۹سالگی نشریه‌ای به‌نام «دانشجوی سیاه» منتشر کرد که راه نویسندگان سیاه‌پوست را به نویسندگی و نقد و نظر گشود. در سال ۱۹۳۵ اولین مجموعهٔ شعرش با نام «دفتر بازگشت به زادبوم» را شکل و قوام داد.

پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه، به تدریس دانشگاهی پرداخت. در سال ۱۹۳۹ با دانشجویی سنگالی به‌نام لئوپولد سدار سنگور آشنا شد که تحولی را در زندگی‌اش برانگیخت. سنگور کتاب «دفتر بازگشت به زادبوم» سزر را چاپ و منتشر کرد.

با نوشتن ۱۴کتاب شعر و نمایشنامه و مجموعه مقالات و انتشار آن‌ها، توانست به دهها سمینار و همایش بین‌المللی راه یابد و سخنرانی کند.

در سال ۱۹۴۰ با آندره برتون از بنیان‌گذاران مکتب سوررئالیسم آشنا شد که باعث دگرگونی در قلمش گشت. در سال ۱۹۴۷ کتاب «دفتر بازگشت به زادبوم» با مقدمه‌ای از آندره برتون منتشر شد. برتون نوشته بود: «این شعر چیزی کمتر از بزرگترین بنای تغزلی در زمان ما نیست».

مصادف با جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۱ با کمک دوستانش مجله ادبی «ترابیک» را منتشر کرد که به جریان روشنفکری و فرهنگی زادگاهش «مارتینیک» یاری رساند تا از خودبیگانگی را به چالش بکشند. او خود را سخنگوی «مارتینیک» معرفی کرد و مغلوب سانسور مطبوعات نشد.

امه سزر در سال ۱۹۴۵ با حمایت حزب کمونیست فرانسه(PCF) به‌عنوان شهردار فورت ـ دو ـ فرانس و نیز نماینده مجلس ملی فرانسه برای مارتینیک انتخاب شد. امه سزر یکی از نویسندگان قانون ۱۹۴۶ برای تقسیم‌بندی مستعمرات سابق بود.

در سال ۱۹۵۶ پس از سرکوب قیام مجارستان توسط اتحاد جماهیر شوروی، امه سزر با نوشته نامه‌یی به حزب کمونیست فرانسه، استعفا داد و در سال ۱۹۵۸ حزب پیشرو مارتینیک را بنیاد گذاشت.

در سال ۱۹۶۹ اولین جلد کتاب «توفان» را (با اقتباس از نمایشنامه توفان ویلیام شکسپیر) برای مخاطبان سیاه و سفید منتشر کرد که از آن استقبال شد و مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت.

امه سزر از سال ۱۹۸۳ تا ۸۸رئیس شورای منطقه‌یی مارتینیک بود و سال ۲۰۰۱ از فعالیت سیاسی کناره‌گیری نمود. ۵سال بعد در سال ۲۰۰۶ نیکولا سارکوزی که رهبر «اتحاد برای جنبش مردمی» بود خواستار ملاقات با امه سزر شد؛ اما سزر نپذیرفت؛ چرا که جنبش سارکوزی به قانون استعمار فرانسه رأی داده بود تا حضور فرانسه در کشورهای خارجی ـ به‌ویژه در آفریقای شمالی ـ را تأیید کند. خودداری امه سزر از ملاقات با سارکوزی موجب توجه مطبوعات و بحث‌برانگیزیِ بسیار شد تا این‌که ژاک شیراک مجبور به لغو آن قانون شد.

امه سزر «بنیاد دانشجویان سیاه‌پوست» را در پاریس بنا نهاد و ۵۰سال شهردار شهر «فورت دو فرانس» بود.

امه سزر این شارح عشق‌های بزرگ بشری و فعال و کوشا و جنگ‌آور فرهنگ‌ انسانی در آوریل سال ۲۰۰۸دچار عوارض قلبی شد و در ۱۹آوریل در ۹۵سالگی در بیمارستانی در پاریس درگذشت. پیکر وی در ۲۰آوریل در استادیوم «دیون فورت دو فرانس» شکوهمندانه تشییع شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر