۱۴۰۲ خرداد ۲۰, شنبه

با یاد مجاهد شهید جعفر اردکانی از شهیدان نبرد با دو دیکتاوری (در پرده های مستند دو دیکتاتوری چی میگذرد؟)

با یاد مجاهد شهید جعفر اردکانی 

از شهیدان نبرد با دو دیکتاوری در پرده های مستند دو دیکتاتوری چی میگذرد؟

مجاهد شهید جعفر اردکانی
مجاهد شهید جعفر اردکانی

محل تولد: گرگان
شغل: معلم
سن: 40
تحصیلات: دیپلم+دروس حوزوی
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان: اوین

 

زندگینامه شهید


جعفر اردکانی در سال۱۳۲۷ در گرگان بدنیا آمد او همزمان در دوره دبیرستان دروس حوزوی را نیز می‌گذراند. وی همزمان با طلبگی به شغل معلمی نیز مشغول بود. و از آنجا که شاهد جنایات شاه خائن و فقر و فاقه مردم بود وارد فعالیت‌های سیاسی شد و در روشنگری دانش‌آموزان علیه نظام ستم‌شاهی فعال بود.

جعفر در این مسیر بارها توسط ساواک شاه خائن تهدید شد. تا آن که نهایتاً در سال۱۳۵۵ ساواک وی را دستگیر کرده و به زندان وکیل‌آباد مشهد منتقل کرد.

وی در زندان در برابر فشارهای ساواک بر مواضعش استوار ماند و طی دوسالی که در زندان بود در ارتباط نزدیک با مجاهدین قرار گرفت و با آشنایی نزدیک با آموزشها و آرمان و مواضع مجاهدین، به سازمان پیوست.

بعد از آزادی در سال۱۳۵۷ همراه سایر همرزمانش در شهر زادگاهش جنبش ملی مجاهدین برپا کردند؛ او به‌عنوان یکی از مسئولان جنبش؛ مسئولیت آموزشهای سیاسی و ایدئولوژیک نیروهای هوادار سازمان را به‌عهده داشت. و در گسترش شبکه هواداران مجاهدین و سازمان دادن مقاومت انقلابی در مقابل سلطه ارتجاعی نظام ولایت فقیه در استان بسیار فعال بود.

با بسته‌شدن آخرین قطرات آزادی توسط نظام آخوندی که امکان فعالیت علنی سیاسی را کاملاً از بین می‌برد؛ و شروع مبارزه مسلحانه گسترده و سراسری در تمامی شهرهای ایران؛ مجاهد دلیر جعفر اردکانی هم مانند بسیاری به زندگی مخفی روی آورد.

تا این‌که در ۱۹بهمن ۱۳۶۰ پایگاه محل استقرار او در تهران مورد هجوم وحشیانه پاسداران قرار گرفت و طی یک درگیری و مقاومت حماسی که داشت؛ در محل استقرارش؛ مجروح و دستگیر و بلافاصله به زندان مخوف اوین منتقل گردید. وی زیر نظر لاجوردی که مستقیماً بر شکنجه‌های این مجاهد دلیر نظارت داشت؛ آن‌چنان مقاومت قهرمانانه‌ای کرد که جز ناکامی و شکست و استیصال برای لاجوردی و سایر دژخیمان چیزی باقی نگذاشت.

یکی از همبندیان جعفر که شاهد مقاومتهای او بوده؛ می‌نویسد:

«از اواخر ۶۱ تا اوایل ۶۲ در اتاق دربسته بند ۵ آموزشگاه اوین با هم بودیم. او سرمایه سازمان و یکی از تاثیر گذاران بر زندانیان سیاسی بود.

فردی مقاوم و صبور و با تقوا؛ شورشی و درعین‌حال آرام و حل شده در آرمانش بود. خاطره‌ای از او دارم که برایم انگیزاننده بود.

روزی او را صدا زدند، عصر که آمد؛ روزنامه‌اش را گرفت و در کنج اتاق مشغول خواندن شد.

من از او پرسیدم چی شده؟ و در کنارش نشستم، گفت همسرم در خانه تیمی شهید شده است. به همین خاطر لاجوردی مرا بر سر پیکر همسرم برد تا شناسایی کنم، او را شناختم، خودش بود ۲۱ساله با طفل بدنیا نیامده‌اش با آنها عهد و پیمان بستم که راهشان را ادامه دهم و با آنها خداحافظی کردم».

هم‌چنین جعفر ادامه داد: «شکنجه، مرگ، یا زندان دلیل پاکی و پویایی این راه خونین است

ما پیشتازان رهایی خلق و انقلاب هستیم. نگهبانان شرف، حیثیت و آزادی یک خلق و آرمان... . . ».

لاجوردی و سایر جلادان همراه او که نتوانستند خللی در ایمان و عزم جعفر ایجاد کنند؛ نهایتاً به او حکم حبس ابد دادند.

او دست از مبارزه در زندان برنداشت و در ایجاد برپایی و انسجام و حفظ تشکیلات در زندان ماکزیمم تلاشش خود را می‌کرد.

نهایتا مجاهد شهید جعفر اردکانی در جریان قتل‌عام سال۶۷ از اولین سری مجاهدان سرموضعی بود که با آثار شکنجه‌ها و زخم‌های دو نظام شاخ و شیخ بر پیکرش بر طناب دار بوسه زد و به عهدش با خدا و خلق وفا نمود و جاودانه شد

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر