۱۳۹۴ مرداد ۲, جمعه

یادی از جاودانه فروغها دو شعر از مجاهد شهید مریم قیطانی

We Can We Must's photo.
یادی از جاودانه فروغها
دو شعر از مجاهد شهید مریم قیطانی
«در فصول سال»
هنگام آمدن، زمستان بود
در فصل درس و مشق
به دیدار پاییز رفتم
هنگام آمدن، زمستان بود در فصل درس و مشق به دیدار پاییز رفتم
دوست دارم وقتی که می‌روم 
بهار باشد
«5 دیماه 1365»
***
«زندگی»
تنها تر از همیشه می‌خوانمت
آرامتر و
غمگین‌تر از همیشه
در آواز پرستوهای کوچک
در ستارگان پرنور آسمان
در آبی دریاها
و در بلندای آسمان زیبا
در زیباترین لبخندی
که بر غمگین‌ترین چهره دیدم
در تنهاترین سرودی
که از عاشقترین لبان شنیدم
در روشن‌ترین نگاهی
که در جذاب‌ترین چشمها موج می‌زد
در سبزترین جوانه‌ای
که بر خشک‌ترین زمینها روییده بود
و در آواز آزادترین پرنده‌ای
که از محکمترین قفس رها شده بود
آری می‌خوانمت
می‌خوانمت در تمام زیباییها
آوازت می‌دهم
زندگی!
زیباتر از همیشه
عاشقانه می‌سرایمت
زندگی!
22آبان
1366
We Can We Must's photo.
خاطره‌ای از رزم و شهادت مجاهد شهید مریم قیطانی
برگرفته از نشریه مجاهد
«در پارکینگ زرهی و زیر تانک در حال تعمیر بودم که مریم با نشریه مجاهد آمد و گفت «بچه‌ها! نشریه مجاهد ویژه 5مهر آمده و عکس شهیدان را زده است». یکدفعه دلم ریخت. با‌ دستهای روغنی از زیر تانک بیرون آمدم. با عجله دستهایم را پاک کردم و رفتم سراغ نشریه. ... ورق می‌زدم، یکدفعه چشمم به‌یک چهره آشنا افتاد. در زیر عکس نوشته بود «میلیشیای شهید مریم قیطانی». کنجکاو شدم که جریان چیست؟ تیتر مطلب را که خواندم همه را فهمیدم. «فردا به‌مدرسه نخواهم رفت».
این شعر را خوب به‌یاد دارم، چون همان‌روزهایی که آن را سروده بود از رادیو صدای مجاهد پخش شده بود. تاریخ پایین شعر را نگاه کردم، نوشته بود «30آبان 66». نگاهم روی تاریخ ماند و خاطرات سالهای خیلی قبل در ذهنم زنده شد.

ادامه در لینک http://bit.ly/1OoUwpR
‪#‎Iran‬ ‪#‎IranFreedom‬ ‪#‎MaryamRajavi‬ ‪#‎IranTalksVienna‬
‫#‏ایران‬ ‫#‏شیراز‬ ‫#‏تهران‬ ‫#‏زندان‬ ‫#‏اصفهان‬ ‫#‏مشهد‬ ‫#‏تبریز‬

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر