محمد حسین نقدی وبه یاد این شهید سرفراز ووفادار خلق «وجدان جهان»
از سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
از محمد قرائی
هر خاکی بویی و پیامی میدهد.
خاک این آرامگاه چه میگوید؟
به خاک گوش بدهیم! میگوید: «من از اوایل سال 60 بهعنوان کاردار سفارت ایران در رم، به کار مشغول شدم. اما وقتی پس از 30خرداد سال 1360 پی به ماهیت ضدمردمی خمینی بردم، از این شغل دست کشیدم؛ به مقام و کرسیام پشت پا زدم و جبههام را تغییر دادم و به شورای ملی مقاومت ایران پیوستم!».
خاک با تو حرف میزند. اگر باز هم گوش کنی. میگوید، من شرف انسانی خود را به خمینی نفروختم. به همین دلیل، او جانیانش را به سراغ من فرستاد.
جانیانی که هنوز مجازات نشدهاند. ترور من در زمانی صورت گرفت که همین آخوند حسن روحانی که الآن خود را رئیسجمهور اعتدال! معرفی میکند دبیر شورای عالی امنیت ملی (بالاترین ارگان امنیتی رژیم) بود. همان کسی که در دوره او انبوه قتلهای زنجیرهیی در داخل ایران صورت گرفت. همان کسی که در دوره او دکتر کاظم رجویاستاد حقوق در ژنو و مبارز حقوقبشر، روز چهارم اردیبهشت سال ۱۳۶۹ توسط یک تیم ویژه از دیپلومات- تروریستهای رژیم در ژنو مقر اروپایی مللمتحد ترور شد.
همان کسی که در دوره دبیری او در شورای عالی امنیت ملی رژیم، در روز اول اسفند 1374 دیپلومات-تروریستها و آدمکشان وزارت اطلاعات آخوندی، مجاهد خلق زهرا رجبی عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت ملی ایران را به همراه مجاهد خلق علی مرادی در ترکیه بهشهادت رساندند.
بله! خاک خیلی حرفها دارد. خاک آرامگاه محمد حسین نقدی را میگویم، که ادامه میدهد: «این حسن روحانی معتدل نما همان کسی است که با طراحی ارگانهای تحتامر رژیمی که او مقام عالی امنیتی آن بود تروریستهای جنایتکار رژیم آخوندی، در 27اردیبهشت 74، دو شیرزن مجاهدخلق،عفت حداد و فرشته اسفندیاری را در عراق بهشهادت رسیدند.
همچنین در روز 19تیر سال 1374 عوامل و نهادهای زیر دست همین آخوند حسن روحانی معتدل، در بغداد به یک حملهی تروریستی علیه مجاهدین مبادرت کردند و 3تن از مجاهدین به نامهای سید حسین سدیدی، ابراهیم سلیمی و یارعلی گرتبار را بهشهادت رساندند.
خاک میگوید اگر بخواهم ترورهای این رژیم را ردیف کنم، تا سال 80تنها 450 مورد را باید شرح بدهم.
اما تنها یک سؤال دارم. چرا این جنایتکاران به دست عدالت سپرده نشدند؟
مگر در اسفند 1387 دادگاه عالی جنایی رم، سران رژیم آخوندی را بهعنوان عاملان ترور من اعلام نکرد؟ مگر در یک حکم 21 صفحهیی مراحل تصمیمگیری و اجرای ترور من، و مراحل تحقیقات با جزییات مورد بررسی قرار نگرفت و اعلام نشد؟
بله! در مقابل این خاک و این ستون سنگی و این چهره اگر بایستی پروندهیی به بزرگی سی و چهارسال جنایت رژیم آخوندی را باز کنی و به جنایات فجیع و به سکوتهای فجیعتر گوش کنی، از این همه بیعدالتی، دلت میگیرد. اما باز هم لبخند و سیمای همین چهره گردنفراز که بر روی سنگ نقش شده است به تو میگوید: غم مدار!
«شادیم که وجدان جهان ما بودیم
راه شرف و رزم و وفا پیمودیم».
خاک این آرامگاه چه میگوید؟
به خاک گوش بدهیم! میگوید: «من از اوایل سال 60 بهعنوان کاردار سفارت ایران در رم، به کار مشغول شدم. اما وقتی پس از 30خرداد سال 1360 پی به ماهیت ضدمردمی خمینی بردم، از این شغل دست کشیدم؛ به مقام و کرسیام پشت پا زدم و جبههام را تغییر دادم و به شورای ملی مقاومت ایران پیوستم!».
خاک با تو حرف میزند. اگر باز هم گوش کنی. میگوید، من شرف انسانی خود را به خمینی نفروختم. به همین دلیل، او جانیانش را به سراغ من فرستاد.
جانیانی که هنوز مجازات نشدهاند. ترور من در زمانی صورت گرفت که همین آخوند حسن روحانی که الآن خود را رئیسجمهور اعتدال! معرفی میکند دبیر شورای عالی امنیت ملی (بالاترین ارگان امنیتی رژیم) بود. همان کسی که در دوره او انبوه قتلهای زنجیرهیی در داخل ایران صورت گرفت. همان کسی که در دوره او دکتر کاظم رجویاستاد حقوق در ژنو و مبارز حقوقبشر، روز چهارم اردیبهشت سال ۱۳۶۹ توسط یک تیم ویژه از دیپلومات- تروریستهای رژیم در ژنو مقر اروپایی مللمتحد ترور شد.
همان کسی که در دوره دبیری او در شورای عالی امنیت ملی رژیم، در روز اول اسفند 1374 دیپلومات-تروریستها و آدمکشان وزارت اطلاعات آخوندی، مجاهد خلق زهرا رجبی عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت ملی ایران را به همراه مجاهد خلق علی مرادی در ترکیه بهشهادت رساندند.
بله! خاک خیلی حرفها دارد. خاک آرامگاه محمد حسین نقدی را میگویم، که ادامه میدهد: «این حسن روحانی معتدل نما همان کسی است که با طراحی ارگانهای تحتامر رژیمی که او مقام عالی امنیتی آن بود تروریستهای جنایتکار رژیم آخوندی، در 27اردیبهشت 74، دو شیرزن مجاهدخلق،عفت حداد و فرشته اسفندیاری را در عراق بهشهادت رسیدند.
همچنین در روز 19تیر سال 1374 عوامل و نهادهای زیر دست همین آخوند حسن روحانی معتدل، در بغداد به یک حملهی تروریستی علیه مجاهدین مبادرت کردند و 3تن از مجاهدین به نامهای سید حسین سدیدی، ابراهیم سلیمی و یارعلی گرتبار را بهشهادت رساندند.
خاک میگوید اگر بخواهم ترورهای این رژیم را ردیف کنم، تا سال 80تنها 450 مورد را باید شرح بدهم.
اما تنها یک سؤال دارم. چرا این جنایتکاران به دست عدالت سپرده نشدند؟
مگر در اسفند 1387 دادگاه عالی جنایی رم، سران رژیم آخوندی را بهعنوان عاملان ترور من اعلام نکرد؟ مگر در یک حکم 21 صفحهیی مراحل تصمیمگیری و اجرای ترور من، و مراحل تحقیقات با جزییات مورد بررسی قرار نگرفت و اعلام نشد؟
بله! در مقابل این خاک و این ستون سنگی و این چهره اگر بایستی پروندهیی به بزرگی سی و چهارسال جنایت رژیم آخوندی را باز کنی و به جنایات فجیع و به سکوتهای فجیعتر گوش کنی، از این همه بیعدالتی، دلت میگیرد. اما باز هم لبخند و سیمای همین چهره گردنفراز که بر روی سنگ نقش شده است به تو میگوید: غم مدار!
«شادیم که وجدان جهان ما بودیم
راه شرف و رزم و وفا پیمودیم».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر