۱۳۹۵ فروردین ۲۹, یکشنبه

سازمان مجاهدين خلق ايران -شهادت مركزيت سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران 30 فروردین سالهای 51و54

سازمان مجاهدين خلق ايران -شهادت مركزيت 30 فروردین سالهای 51و54

و54




مجاهد شهید ناصر صادق


وی در سال 44 جزو اولین کسانی بود که به‌ سازمان‌مجاهدین خلق ایران پیوست. زندگی در درون یک تشکیلات انقلابی، تمام قوا و استعدادات ناصر را شکوفا کرد. ناصردر زندان هم مثل دیگر همرزمانش، تعهدات انقلابیش را از یاد نبرد و با مقاومت خود، دفاعیات پرشور و شهادت پاکبازانه‌اش پایبندیش را به‌آرمانهای والای توحیدی اثبات کرد. ناصر در بیدادگاه شاه گفت:
 «ای توده‌های خلق، اگر امروز فرزندان شما در زیر رگبار گلوله‌ها جان می‌سپارند و یا در زیر شلاقهای رژیم به‌فریاد درآمده‌اند، اگر شرایط موجود بسیار سخت و غم‌افزاست، اما ما به‌شما نوید می‌دهیم، ما به‌شما طلوع فجر را در شب تاریک مژده می‌دهیم، ما دماغه کشتی پیروزی را در افق اقیانوس خلقها می‌بینیم، ما طلوع صبح را می‌بینیم، ما پیروزی توحید را می‌بینیم».

مجاهد شهید علی‌میهن‌دوست
وی در بیدادگاه نظامی ضمن دفاع شجاعانه از سازمان و ایدئولوژی و اهداف انقلاب، گفت:
 ما پذیرفته‌ایم که تنها با فداکردن جان خود می‌توانیم در این راه قدم برداریم. ما دانسته‌ایم که نهضت قربانیهای فراوان می‌طلبد و خود آماده‌ایم که از اولین قربانیان آن باشیم».
 مجاهدشهید علی‌میهن‌دوست می‌گفت: وظیفه هر‌ انقلابی این است که در هر‌لحظه موقعیت و محل دقیق خود را در صفحه مختصات نبرد و در میدان مبارزه تعیین کرده و از آن طریق درجه صلاحیت و قدرت خود را در‌قبال مسئولیتها تعیین کرده و سپس با تمام نیرو و امکانات خود به‌انجام مسئولیت بپردازد و بداند که فقط در حین عمل و کار جمعی است که جنبه‌های مثبت فرد رشد یافته و جنبه‌های منفی از‌میان می‌روند.

مجاهد شهید علی‌باکری
درباره او سردار شهید خلق موسی خیابانی چنین گفته است:
 «برادر شهیدمان باکری برای ما مظهر‌اخلاق انقلابی و یک فرد تشکیلاتی حل‌شده در انقلاب و تشکیلات بود. او مظهر‌احساس مسئولیت بود. بهروز (علی‌باکری) سعی می‌کرد از لحظه‌های وقت و زندگیش در پیشبرد اهداف سازمان استفاده کند. همیشه از مسائلی کـه پیش می‌آمـد به‌ما درسها و آموزشها می‌داد. این خصیصه را آنهایی هم که در زندان با او بودند، به‌یاد دارند»

مجاهد شهید محمدبازرگانی
وی پس‌از دستگیری در شهریور50، مبارزه را با مقاومت دلیرانه‌اش ادامه داد. محمد در بیدادگاه در پاسخ یاوه‌های «دادستان» خروشید:
«ما پاکترین جوانهای این میهن هستیم. می‌گویند شما که می‌توانید صاحب مقام و منصب شوید و مرفه باشید چرا می‌خواهید تا آخر عمر در زندان بپوسید یا مقابل جوخه آتش قرار بگیرید؟ وقتی تاریخ ایران را ورق بزنیم هیچ دوره‌یی را نمی‌توان یافت که خلق ما برای گرفتن حق خود ساکت نشسته باشد. هرساله عده زیادی را به‌محاکمه می‌کشند و محکوم می‌کنند. امروز نوبت ماست که به‌عنوان توطئه‌گر محاکمه ‌شویم. توطئه‌گر واقعی ما هستیم یا اینهایی که ما را به‌محاکمه کشیده‌اند؟ … اما هیچ توطئه‌یی موفق به‌فرونشاندن کامل شعله‌های آزادیخواهی نشده و نخواهد شد»...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر