مجری: چند روز پیش سالگرد ۱۹بهمن، عاشورای مجاهدین و
شهادت سمبل زن انقلابی مجاهدخلق اشرف رجوی و سردار شهید خلق موسی خیابانی
را پشت سر گذاشتیم، در همین روزها رژیم به تبلیغات گستردهای در مورد یک
فیلم سینمایی دست زد که موضوعش وقایع سال۶۰ و حماسه ۱۹بهمن است. این فیلم
که قرار است جوایز سینمایی در جریان خیمهشببازی موسوم به جشنواره فیلم
دهه زجر را هم دریافت کند، موضوعی است که در گفتگوی امروزمان با آقای مسعود
امیرپناهی به آن میپردازیم. چرا رژیم پشت سر هم و بهصورت فلهای
فیلمهایی حول موضوع مجاهدین میسازد؟
مسعود امیرپناهی:
مقدمتاً این را بگویم که اساساً موضوع تبلیغات در همة گروههای اجتماعی یا
دولتها تابع مسائل سیاسی و اجتماعی روز جامعه است مثلاً برای انتخابات،
از ابزار تبلیغات استفاده میکنند برنامههایشان را میگویند این البته جنبه
مثبت آن است. جنبه منفیاش همین کاری است که رژیم انجام میدهد یعنی
استفاده از اهرم تبلیغات برای شیطانسازی و جنگ روانی، البته با هزینة
بیمحابا از بودجه دولتی. خامنهای
چند وقت پیش یک نشستی با یکسری از بهاصطلاح هنرمندان مزدور رژیم داشت او
در این نشست به آنها خط داد که از هنر سینما در این مورد خیلی باید
استفاده کرد. منظورش تحریف کردن تاریخ و دروغ گفتن بود؛ بنابراین وقتی
موضوع روزانه رژیم شیطانسازی
از مجاهدین شده است، معنایش این است که فکر و اندیشه مجاهدین در جامعه رشد
کرده و به یک تهدید جدی برای رژیم تبدیلشده است؛ مثلاً موضوع قتلعام
زندانیان سیاسی در سال ۶۷، که ۲۸سال هردو باند رژیم در مورد آن سکوت کرده
بودند و اسم بردن از آن را مرزسرخ کرده بودند اما حالا که فشار از درون
جامعه فوران کرده رژیم مجبور میشود سکوت ۲۸سالهاش را بشکند بخصوص بعد از
انتشار فایلصوتی آقای منتظری که آنهم البته محصول همین شرایط بود. در
همین رابطه شعبه هابیلیان
در وزارت اطلاعات در سایتش خیلی خوب به این موضوع اعتراف میکند و
میگوید: «درباره ماجرا و اصلش و چرائی آن، بهقدری مخفیکاری شده است که
نسل دوم و سوم و چهارم ندانند که ماجرا چیست» درواقع میگوید اشتباه
کردهایم که میشود حقیقت را با تبلیغات دروغ، پنهان کرد. این اولین اعتراف
است، بعد در ادامه بازهم اعتراف میکند که: «[مجاهدین] یک سازمان چریکی با
سابقه نزدیک به ۲۰ سال کار تشکیلاتی منسجم، زیر زمینی مسلحانه و تجربه
پنجه به پنجه شدن با نهادی مخوف مثل ساواک رژیم پهلوی [بود]» «مگر چه کرده
بودند؟! مگر نمی شد با گفتگو و کار فکری هدایتشان کرد؟!» اینها را به نقل
از جوانها میگوید؛ بنابراین صورتمسئله همان است که گفته شد، رشد فکر و
اندیشه مجاهدین در بین جوانها. بعد هم میروند سراغ راهحل، که در آنجا
پاسخ سؤال شمارا هم به تیزترین صورت میدهند میگوید: «اگر این فیلمها را
نسازیم، با فایلصوتی منتظری تاریخ را برایمان خواهند ساخت زمانی که فایل
منتظری منتشر شد که همین سؤالها را میپرسید، ناخواسته و در یک طراحی
تبلیغاتی در جایگاه متهم قرار گرفتیم؛ و دیگر دفاع متهم از خود مگر مسموع
است؟!» مشخص است که ناخواسته اعتراف میکند که افشای روایت تاریخ حقیقی،
رژیم را تا جایگاه متهم شدن به عقب میبرد، چون هیچکس در درون رژیم مدعی
نشده است که نوار منتظری حقیقت نداشت بلکه اعتراضشان این بود که چرا
منتشرشده است؟ منتظری هم که در آن زمان در درون رژیم و جانشین خمینی بود.
واقعاً بهتر از این نمیشد به جنگ روانی و دروغپردازی سیستماتیک رژیم
اعتراف کرد. درواقع رژیم تلاش میکند با بهکارگیری تمام امکاناتش،
آبرفتهای را به جوی برگرداند، به همین خاطر همان سایت وزارت اطلاعات در
مورد فیلم مذکور مینویسد: «[بازجوی] اطلاعات سپاه
که عادت داشت صدها ساعت با یک هوادار بازداشتی سازمان گفتگو کند، تا او را
به راه بیاورد، در آخر فیلم به این نتیجه میرسد که باید مقابل اینها
”عملیات کرد”» یعنی هدف فیلم این است که به بیننده القاء کند که مجاهدین را
مثل سال ۶۷ باید کشتار کرد، در نمونه دیگر سایت خبر آنلاین که متعلق به
علی لاریجانی است هدف از ساخت این فیلم را اینطوری نوشته: «در عین حال
گروه دوستداشتنی فیلم…همان ماموران ”وزارت اطلاعات هستند”» یعنی دلیل ساخت
فیلم جا زدن آدمکشان اطلاعات بهعنوان انسانهای دوستداشتنی است، مشخص
است که در یککلام فیلمسازی علیه مجاهدین یک هدف بیشتر ندارد، آنهم
مقابله با استقبال گسترده اجتماعی از مجاهدین در میان مردم و بخصوص جوانها
است که البته برای رژیم یک کابوس است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر