۱۳۹۴ اسفند ۱۳, پنجشنبه

مریم رجوی در کنفرانس پارلمان اروپا:‌ توهم اصلاح طلبی ملایان باید کنار گذاشته شود

12 اسفند, 1394
کنفرانس سیاست در قبال ایران بعد از توافق هسته‌ای در پارلمان اروپا

آقای ژرار دپره رئیس گروه دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا!
نمایندگان محترم!
از حضور در خانه دمکراسی اروپا خوشوقتم و از توجه شما به موضوع نقض حقوق بشر در ایران و مقاومت مردم ایران سپاسگزارم.
هفتة گذشته نمایش انتخابات در ایران برگزار شد. یک انتخابات بدون اپوزیسیون، که در واقع رقابت میان مسئولان کنونی و مسئولان سابق شکنجه و اعدام بود. اما همین نمایش، از چند بابت اهمیت داشت:
نخست اینکه، تمام کاندیداها، از قبل وفاداری و خدمتگزاری خود را به ولی فقیه و سرکوب و تروریسم  و جنگ‌افروزی ثابت کرده بودند. در واقع همه آنها سرو ته یک کرباسند. به‌عنوان مثال در فهرست کاندیداهای مورد حمایت جناح باصطلاح معتدل، وزیر اطلاعات کنونی و سه وزیر اطلاعات سابق بودند که هریک مدتها این وزارت آدم‌کشی و جاسوسی را اداره کرده‌اند.
در بین‌آنها همچنین یک قاضی شرع آخوندی دیده می‌شدکه شخصاً دستور حکم سنگسار صادر کرده و بر آن نظارت داشت. فیلم این‌جنایت هولناک توسط مقاومت ایران قبلاً افشا شده است.بنابراین، دو جناح رقیب بر سر دیدگاه‌هایشان اختلاف نداشته و ندارند، بلکه بر سرتصاحب قدرت،در جدال با هم هستند.
واقعیت دیگر اینکه  به‌رغم فراخوان‌ تمام‌ جناح‌ها، اکثریت مردم ایران از رأی دادن خودداری کردند و آخوندها با وجود همة ادعاها و نمایشها نتوانستند بی اعتنایی مردم، به‌ویژه  جوانان را به این نمایش بپوشانند. آ‌نها به حدی از قیام مردم نگران بودند که انتخابات خود را به‌گفتة وزیر کشور، زیر کنترل یک میلیون مأمور امنیتی برگزار کردند. 
دیگر اینکه ما از قبل گفته بودیم که ملاها دچار یک بحران سیاسی هستند. نمایش انتخابات، این واقعیت را بارز کرد که تعادل درونی رژیم علیه ولایت‌فقیه به‌هم خورده است.
‌به‌عبارت دیگر این انتخابات، شکاف بزرگی در راس رژیم را نمایان کرد که بنیانهای آنرا هر چه بیشتر متزلزل کرده است. در عین حال این رژیم، راهی به سوی اعتدال و گشایش ندارد. همة باندهاي آن، از جمله رفسنجاني و روحاني و كسانيكه با آنها به مجلس ملايان راه يافته‌اند، در سركوب و صدور تروريسم وغارتگري مشترك هستند.
هشت سال رياست جمهوري رفسنجاني با سركوب وحشيانة قيامهاي مردمي و ترور اعضاي اپوزيسيون در خارج را به‌ياد داريم.
او و اعضاي دولتش هنوز از طرف قضاييه آلمان و سوييس و آرژانتين تحت تعقيب هستند. دوران روحاني را هم كه با 2300 اعدام و تشديد كشتار مردم سوريه از نزديك ملاحظه مي‌كنيد. علاوه بر اينها ولایت فقیه با اتکای سپاه پاسداران، دست از قدرت برنمی‌دارد و هر گونه تغییر راه به سرنگونی رژیم می برد. در نتیجه کلیت رژیم را، بیشتر دچار تزلزل و فلج شدگی خواهد کرد.
همچنین باید تأکید کنم نتايج انتخابات چيزی را در زندگي سياسي و اقتصادي مردم ايران عوض نمي‌كند. و برندة جدي، در درون رژيم ندارد.بعد از برجام نیز برخلاف انتظار برخی‌ها در غرب، رژیم صدها تن را اعدام کرده است.
دستگیری خانواده‌های مجاهدان ليبرتي و آزار خبرنگاران، وکلا و پیروان مذاهب مختلف و جوانانی که از ملیت‌های تحت ستم هستند‌، با شدت ادامه دارد.
از سوی دیگر مانورهای موشکی و آزمایش موشک‌های بالستیک همچنان ادامه دارد و رژیم رسما اعلام کرده است که ما به قطعنامه های سازمان ملل از جمله قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد متعهد نیستیم. در سطح منطقه نیز در سایه بی‌عملی غرب، ملاها دخالت تجاوزکارانه در سوریه و کشتار مردم ‌بی‌دفاع این کشور را افزایش داده‌اند.
آخوندها دست کم،شصت هزار پاسدار و مزدور به سوریه فرستاده‌اند. در حالیکه بمبارا‌نها را هواپیماهای روسیه انجام می‌دهند، سپاه پاسداران نیروی زمینی اصلی این جنگ هولناک است.
 آنها با بی‌رحمی تمام غیرنظامیان را کشتارمی‌کنند،
از بیماران یا دانش‌آموزان مدارس هم‌ نمی‌گذرند،
مناطق مسکونی را محاصره و ویران می‌کنند،
میلیون‌ها نفر را آواره کرده‌اند و یک نسل‌کشی گسترده به‌‌راه  انداخته‌اند.
طنز تلخ را بنگرید، رژیم ایران با پولهایی که غرب در اثر رفع تحریم در اختیارش گذاشته، از متحدانش برای رژیم اسد سلاحهای پیشرفته می‌خرد و با کشتار مردم سوریه با همین سلاحها، موج پناهندگان را روانه همان کشورهای غربی می‌کند.
مردم ایران از این حمام خون که پاسداران در سوریه به‌راه انداخته‌اند، بیزارند.
همزمان، رژیم ایران یک سیاست دوگانه در پیش گرفته است. این رژیم در حالیکه عامل اصلی بی‌ثباتی منطقه است مدعی دیپلماسی و گفتگو برای حل معضلات منطقه است. این یک فریب بزرگ است.
کشتار در سوریه بخشی از استراتژی بقای رژیم است. اما در عین حال به‌مثابه باتلاقی برای رژیم است.
با این‌ همه اتحادیه اروپا در دو سال و نیم اخیر، یک موضع منفعلانه نسبت به نقض حقوق بشر در ایران و مشارکت رژیم در قتل عام مردم سوریه اتخاذ کرده است.
از جانب مقاومت ایران هشدار می‌دهم که فقدان یک سیاست قاطع نسبت به نقض حقوق بشر در ایران،آخوندها را به ازسرگیری برنامه بمب‌سازی اتمی و تشدید جنگ‌افروزی‌های خارجی و به‌خصوص كشتار مردم سوريه ترغیب می‌کند.
دوستان عزیز!
اجازه بدهید سخنانم را با تأکید بر چند نکته به‌پایان ببرم و از نمايندگان پارلمان اروپا كه مدافعان صلح، دمكراسي و حقوق بشر هستند، براي تحقق آنها كمك بخواهم.
بخش مهمی از سیاست جنایت‌کارانة این رژیم علیه مردم ایران، حملات علیه مجاهدان در لیبرتی است. موشک‌باران 7 آبان لیبرتی، توسط عوامل این رژیم درعراق، 24 شهید به‌جای گذاشت.
از پارلمان اروپا می‌خواهم از اتحادیه اروپا و دولت‌های عضو بخواهد تعهدات‌شان نسبت به تأمین امنیت و حفاظت لیبرتی را به انجام برسانند.
دولت‌های غرب باید معاملات و روابط خود با این رژیم را، به توقف اعدام‌ها و آزادی زندانیان سیاسی منوط کنند.
تراژدی سوریه و بحران عراق و بی‌ثباتی خاورمیانه، هنگامی راه‌حل پیدا می‌کند که قبل از هرچیز، سپاه پاسداران از این کشورها اخراج شود. خطرناك‌ترين کار، دخالت دادن رژیم ایران در مساله سوريه است.
توهم اصلاح طلبی ملایان باید کنار گذاشته شود. ما همیشه گفته‌ایم، افعی کبوتر نمی زاید. از درون ملاها اصلاح‌طلب بیرون نخواهد آمد و سرانجام اینکه در قلب یک سیاست صحیح نسبت به ایران، بی‌گمان احترام به ارادة مردم ایران برای کسب آزادی و دمکراسی قرار دارد.
از همه شما متشکرم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر