۱۴۰۲ بهمن ۲۲, یکشنبه

«نه شاه، نه شیخ» از عصر روشنگری تا امروز

 «نه شاه، نه شیخ» از عصر روشنگری تا امروز

مرگ بر ستمگر...
مرگ بر ستمگر...

در معنای مونارشی

«مونارشی» در لغت به‌معنای سلطه یک فرد بر مردم و امور جامعه است. از آنجا که در طول تاریخ بسیاری در هیأت «شاه»، «پادشاه»، «امپراطور» و... به‌طول مادام‌العمر بر مسند قدرت تکیه زده و مستبدان یکه‌سالار بیشتر به شکل پادشاهان تاجدار بوده‌اند، کلمه مونارشی با «پادشاهی» مترادف گشته و به جای هم به کار می‌رود.

در نظامهای مونارشی حاکمیت بر یک شخص استوار است که معمولاً موقعیت خود را از طریق جانشینی موروثی «به فرزند ذکور» خود پاس می‌دهد و جای کوچک‌ترین انتخابی برای منتخبان و محکومین یعنی توده‌ٔ مردم وجود ندارد.

 

در معنای تئوکراسی

تئوکراسی هم در لغت از ریشه یونانی «تئو» به‌معنای خداوند و «کراسی» به‌معنای حاکمیت گرفته شده است که در مجموع مدعی «حاکمیت خداوند» است، خداوند هم که امری مادی نیست و روی زمین وجود ندارد پس یک نماینده مثل پاپ و کلیسا برای فرمانروایی و جانشینی خودش تعیین می‌کند. نتیجه همان می‌شود که قرن‌ها در اروپا سایه انداخته و قرون وسطا را شکل داده بود.

در این نوع از نظام حکومتی نیز صحبت از دموکراسی و حاکمیت مردم بی‌معناست چون وقتی حکومت از جانب خدا باشد و یک مرجع روحانی هم با ادعای نمایندگی خدا، فرمانروایی سیاسی را قبضه کند دیگر جایی برای نظریات و آرای بقیه باقی نمی‌ماند.

 

عصر روشنگری در اروپا

ارو پای کنونی که اکنون یکی از نمونه‌های بزرگ دموکراسی و آزادی را تجربه می‌کند برای قرن‌ها زیر چکش «مونارشی» و سندان «تئوکراسی» رنج می‌برد و مویه می‌کرد.

در روزگار طولانی ِ «قرون وسطا» این دو عنصر چنان با اتحاد یک‌دیگر جلو پیشرفت علم و فن و صنعت و هنر و فرهنگ را گرفته بودند که گویا تاریخ به انتها رسیده و هیچ کورسوی امیدی برای پیشرفت نیست. روزگاری که کشیشان کلیسا، در همدستی با شاهان تسمه از گرده رنج‌بران می‌کشیدند و حتی دانشمندان را به جرم کشف حقیقت به سوختن در آتش متهم می‌کردند.

تا این‌که خورشید سعادت باختر در قرون هفدهم و هجدهم طلوع کرد و دوره روشنگری فرا رسید. انقلاب‌های ۱۶۸۸ انگلیس، انقلاب ۱۷۷۶ آمریکا، انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ در تکمیل هم روی داد. مستبدانی هم‌چون لویی شانزدهم همراه با «مونارشی» خود به زیر گیوتین رفتند؛ نان‌دانی «تئوکراتیک» کلیسا و پاپ تخته شد و در نهایت غرب از خاکستر خود برخاست و پر کشید.

 

نه «مونارشی» نه «تئوکراسی»!

روز شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی در سال ۵۷ تظاهرات با شکوهی با عنوان «تظاهرات در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، نه شاه نه شیخ پیش به‌سوی جمهوری دموکراتیک در برلین» در شهر برلین برگزار شد. هم‌زمان تجمع‌ها و آکسیون‌هایی در سایر شهرها و پایتخت‌های اروپایی از جمله پاریس، لندن، بروکسل، استکهلم و... یاد و خاطره‌ٔ آن انقلاب سترگ را گرامی داشتند.

قسمتی از تیتر این سلسله مراسم گسترده به زبان انگلیسی و در نفی مونارشی و تئوکراسی عبارت بود از:

«Rejecting Monarchy and Theocracy»

که ترجمه‌ٔ همان «نه شاه، نه شیخ» است.

بنابراین مردم ایران هم اگر امروز «نه شاه نه شیخ» را فریاد می‌زنند اصلاً چیز عجیب‌ و غریبی نمی‌گویند. آنها فقط می‌خواهند مثل همه کشورهای دموکراتیک جهان با نفی این دو پدیده‌ٔ ضدتکاملی به رشد و شکوفایی برسند.

همان‌طور که مردم اروپا سده‌هاست با غرور و افتخار استبداد و حاکمیت دینی را به زباله‌دان تاریخ انداخته‌اند، مردم ایران نیز حق دارند و می‌توانند و باید با نفی شاه و شیخ، خواهان یک جمهوری دموکراتیک باشند.

همان‌گونه که مردم فرانسه به انقلاب کبیر فرانسه به‌عنوان یکی از انقلاب‌های مادر در جهان می‌بالند، مردم ایران نیز حق دارند که انقلاب شکوهمند ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷ را یک گام کیفی بدانند که باعث خلاصی زحمت‌کشان از ستم مونارشی ظالم پهلوی شد.

مردم ایران با هوشیاری و تمرکز روی شعار محوری «نه شاه‌، نه شیخ» هرگز اجازه نخواهند داد بازماندگان ساواک با تخطئه انقلاب بهمن دوباره خواب بازگشت به دیکتاتوری سلطنتی را ببینند.

 

بیشتر بخوانید:

از سال ۱۷۸۹ که انقلاب کبیر فرانسه روی داد به مدت نزدیک یک قرن سیستم پادشاهی و نظام کلیسا در برابر جمهور مردم فرانسه سنگ‌اندازی می‌کردند و چند بار حاکمیت مردمی با مونارشی دست به دست شد. در نهایت در ۱۸۷۰ و در جمهوری سوم بود که کلک سلطنت برای همیشه از فرانسه کنده شد؛ در ایران‌زمین نیز با انقلاب اصیل سال ۵۷ مونارشی سلطنتی سر بریده شد، اما لاشه آن هنوز جان‌سختی می‌کند و ویروس خود را به جان قیامهای مردم ایران می‌اندازد.

پس زنده باد انقلاب!

نه مونارشی، نه تئوکراسی! نه شاه، نه شیخ!

پیش به‌سوی جمهوری دموکراتیک!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر